ورشکستگانِ به تقصیر، چمدان های خود را ببندند، و تا دیر نشده، بروند.

تفسیر سیاسی هفته
نوشتـۀ: منشـه امیـر

دانلود فایل صوتی تفسیر

اکنون هنگام آن است که چمدان ها را ببندند و از کرسی قدرت پائین آیند و کلید را به خود مردم ایران تحویل دهند.

اعتراف کنند که ورشکسته شده اند، ورشکستگان به تقصیر

خودشان گفته بودند که “ملاک رای مردم است”

و اکنون، آن هزاران نفری که از شهر مذهبی مشهد تا شهر مذهبی قم، و از قوچان تا کرمان، و از خرم آباد تا شیراز و از کرمانشاه تا تهران به خیابان ها آمدند و سینه خود را در برابر ضربات باتوم بسیجیان و پاسداران و لباس شخصی های مزدور سپر کردند، فریاد می زنند که این حکومت را نمی خواهند.

این رژیم، هیچ گاه مشروعیت واقعی نداشته، و حالا همان را هم از دست داده است.

به شعارهای تظاهر کنندگان توجه کنید: آن ها حرف دل ملت را می زنند.

علیه گرانی شعار می دهند، زیرا این رژیم ورشکسته ثابت کرده که فقط حرف می زند و برای حل مشکلات اقتصادی هیچ توان و تجربه ای ندارد.

سالیان دراز کارشناسان و شایستگان را از دستگاه های دولتی دور کردند و پست آن ها را به ناشایستگان رژیم سپردند و اکنون به خوبی احساس می کنند که کشتی آن ها تا چه حد به گل نشسته است.

در تظاهرات فریاد مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای شنیده شد.

ترس مردم ریخته است. امروز آنان حاضرند به خیابان بیایند و شعار بدهند و اعتراض کنند.

رژیم تا این لحظه با احتیاط رفتار کرده است. از آتش گشودن به سوی تظاهر کنندگان و کشتن آن ها خودداری کرده اند، زیرا می دانند که اگر خونی بریزند و انسانی بکشند، دیگر مانند تابستان ۸۸ نخواهد بود که مردم را بترسانند و شعله های خشم را خاموش کنند.

بیم دارند که هر قطره خونی که ریخته شود، هیزمی بر آتش خشم مردمان خواهد بود و آن را شعله ورتر خواهد ساخت.

تا دیروز به آب پاش و گاز اشک آور پناه برده بودند، ولی اگر امروز به اسلحه گرم روی آورند و ایرانی بکشند، فرمان مرگ خودشان را صادر کرده اند، زیرا گمان می رود که این بار مردم ساکت نخواهند نشست.

کارد به استخوان رسیده است و ادامه سکوت به معنی مرگ است.

احساس می شود که مردم این بار به تیر آخر زده اند.

اقتصاد ایران از سال ها پیش به آستانه ورشکستگی کشانده شده است.

حتی کلید روحانی نیز نتوانست این قفل را باز کند، زیرا نه خود قابلیت دارد و نه دست اندرکارانش لیاقت.

در ده های اخیر، هر اندازه که مردم گرسنه تر شده اند، اشتهای آن ها بیشتر شده است.

*    *     *    *

در همان حال که ایران را ویران و مردم را بدبخت تر کرده اند، اشتهای آنان برای تسلط بر سرزمین های دیگر زیادتر شده است.

هزاران تن ایرانی و افغانی و پاکستانی و عراقی شیعه را به سوریه فرستاده اند، زیرا افراد سپاه پاسداران و حزب الله لبنان به تنهایی قادر نیستند اوپوزیسیون سوری را تارومار کنند.

به یمن میلیاردها دلار پول و اسلحه فرستاده و می فرستند.

حزب الله لبنان برایشان هر سال صدها میلیون دلار هزینه دارد.

در بحرین و کویت و عربستان فتنه گری می کنند تا مردمان آن کشورها را علیه حکومت های موجود بشورانند، به این امید خام که خودشان بر آن جا مسلط شوند.

کور خوانده اند. سه دهه تلاش کردند و به هیچ کجا نرسیدند.

با دنیای اسلام اهل تسنن، یعنی با ۹۰ درصد از مسلمانان جهان درافتادند و همه را علیه خود متحد کردند و حتی “خادمین حرمین شریفین” را به سوی “رژیم اشغالگر قدس” سوق دادند.

رجز خواندند و می خوانند که اسرائیل را در ظرف یک روز نابود خواهند کرد. ولی عرضه ندارند به زلزله زدگان یاری برسانند و آن ها در سرما می میرند و یا خودکشی می کنند – زیرا حکومت غیرت آن را ندارد که حتی برایشان پتو بفرستد.

لشگریان ناپلئون را به یاد دارید؟

آنقدر پیش رفتند که وقتی به دروازه مسکو رسیدند، رمقی برایشان نمانده بود و شکست خوردند.

حکومت ایران نیز چگونه می تواند با این بحران اقتصادی داخلی، با این بیکاری و فقر فزاینده، همچنان بکوشد که منطقه را ببلعد؟

مردم این ها را خوب می دانند و علیه آن شعار می دهند “سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن” و شعار می دهند”نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران”.

*    *     *     *

مصیبت بزرگ دیگر رژیم آن دزدی های کلان و غارت بیت المال است.

ایمان دینی خود را از دست داده اند، زیرا می دانند که همه شعارهایشان در مورد صدور انقلاب و تسلط بر منطقه و جهان کشک بوده و مردم فریبانه بوده، پس آن چه که می ماند، پرکردن جیب است و تامین مالی آینده، هنگامی که ناچار به فرار شوند.

به جان هم افتاده اند و جدل می کنند که کدامین یک از آنان بیشتر دزدیده است.

این یکی یک میلیارد می دزدد و آن یکی ده میلیارد و سومی یکصد میلیارد.

حدی برایشان وجود ندارد. در دیزی باز است و آن گربگان حیایی ندارند.

ولی آن ها متوجه نیستند که شرائط امروز ایران و جهان، با دیروز تایستان ۸۸ تفاوت های عمده دارد:

امروز مساله فقط آن نیست که آیا اراء انتخابات را درست شمردند و یا غلط شمردند.

در هر حال، میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز بخشی از خود این رژیم فاسد هستند که مردم نیازی ندیدند بیش از حد از آنان جانبداری کنند.

امروز گرسنگی مردم مطرح است. بیماری و فقر مطرح است. فحشا و اعتیاد مطرح است. انتقال بخش عظیمی از ثروت و توانایی مالی ملت ایران به بیگانگان و آدمکشان عرب مطرح است.

شکم گرسنه که ایمان ندارد.

آدم بیکار که چیزی ندارد در جریان مبارزه و پیکار ببازد.

*    *     *     *

نکته مهم دوم: امروز معادلات جهانی تغییر یافته است. شعار همگان مبارزه با ترور بین المللی است و دیگر کسی به حکومت تروریست پرور رحم نخواهد کرد و رجز خوانی سران رژیم هیچ دولتی را نخواهد ترساند، بلکه آن ها را در رویارویی با حکومت ایران مصمم تر خواهد کرد.

سه دهه و بیشتر از حماس و حزب الله و دیگر سازمان های آدمکشی در منطقه و دنیا جانبداری کردند.

سی و هشت سال شعار دادند که اسرائیل باید نابود گردد و ادعا کردند که می توانند پوزه آمریکای جهانخوار را به خاک بمالند.

خامنه ای به صراحت گفت که “حمایت از مستضعفین جهان” واجب دینی حکومت ایران است – که مفهوم آن، ادامه پشتیبانی از ترور اسلامی – داعشی علیه دیگر مردمان منطقه و جهان است.

این را ، دنیا دیگر نمی پذیرد و مردم همدان هم در تظاهرات امروز خود شعار می دادند “خامنه ای قاتله، ولایتش باطله”

همین است و جز این نیست!

4 دیدگاه‌

  1. این رژیم اهریمنی مغولیستی سگ هار نجس امپراطوری قوم یاجوج و ماجوج و آزمایشگاه ماسونری را مردم ایران نیاورده اند که مردم ایران ببرند والا همان بهمن ۵۷ اساساً با کودتا بالا نمی آمدند و همان فروردین ۵۸ ساقط میشدند و بنی صدر خائن در شرایطی که ارتش پیشنهاد کودتا را داده بود و میتوانست و در جبهه هم کمترین اختلالی ایجاد نمیشد(آبادان با دست خالی ماه ها در حصر بود و عراق نتوانست وارد شود و بنی صدر علی الظاهر و برای روز مبادای خمینی !! ده میلیون رای نه، به خمینی داشت و حتی اگر نمیداشت باز هم امکان کودتا بود و تنها دارد نقشش را بازی میکند و دیگر سران رژیم و رجوی و خاتمی و هاشمی تا برسد به خامنه ای و رییسی) و خیانت ها تا بدین جا کشاند و مردم!(ملت ایران) همه این راه را تا اخرش رفته اند!! کمترین تغییری مگر در پوسته لایه بیرونی رژیم صورت گیرد و حتی اگر رژیم سرنگون شود جز یک زد و بند نخواهد بود .. سرکوب وحشیانه و با خیال راحت این روزها توسط سه لایه پلیس- گارد ویژه – بسیج در سطحی بالاتر از ۲۵ بهمن ۸۹ ثابت میکند تنها دارند نیروهایشان را تمرین میدهند و تاکتیک های جدید در سرکوب میزنند .. و بهیچ وجه .. تاکید میکنم بهیچ وجه کمترین برادری و انسانیت و اینکه کسی گمان واهی ببرد این زامبی ها میگویند ما همه بنی آدمیم و از این حرف ها .. از این خبرها نیست .. راه تغییر رژیم از خیابان ، صندوق شعبده و این مدل کارها و اینجاها نمیگذرد … مگر زد و بند بین المللی بشود

  2. جمهوری اسلامی امسال نخواهد رفت ولی به شما قول میدهم سال آینده در همین وقت چیزی بنام جمهوری اسلامی نخواهد بود. پیشگویی های شاه نعمت الله ولی ، صد و پنجاه سال قبل هم حدود ۴۰ سال برای ایشان تعیین و مقدر دانسته بود.
    بنابراین و با توجه به برهم ریختگی وحشتناک اوضاع اقتصادی که حکومت نخواهد توانست آنرا جمع و جور کند بنابراین پیش بینی من از بین رفتن جمهوری اسلامی است و تنها آلترناتیو احتمالی و ممکن ، بازگشت آبرومندانه پادشاهی و پادشاه برحق این کشور ، شاهزاده فعلی شاهزاده رضا پهلوی خواهد بود.امیدوارم ملت فریب شعارهای چپ ها و راست ها و میانه ها را نخورده با شعار جمهوری ایرانی به اشتباه نیفتند و بدانند که تنها حکومت شاهنشاهی و پادشاهی است که با خون و گوشت و استخوان و اندیشه و فرهنگ و هنر ایرانی آمیخته و اجین است. این ملت عاشق پادشاه و حکومت پادشاهی است و چنین چیزی در هیچ سرزمینی دیده نشده که بعد از جمهوری مردم دوباره پادشاهی قبلی را بخواهند. حتی افغانستان هم نتوانست ظاهرشاه را برگرداند ولی ملت ایران گویا تصمیم خود را گرفته اند که شاهزاده ایران ، رضا پهلوی را به آنچه حق اوست و قابلیت آنرا دارد برسانند و نظام دموکراسی پادشاهی را به کشور بازگردانند.

Comments are closed.