چرا “اصلاح طلبان” که ادعای نجات ایران را دارند، از اعتراض ها کناره گرفته اند؟

در ایران، گروهی که خود را “تلاشگران اصلاح طلب” می نامد، ناخرسندی خود را از این که رژیم اعتراض های مردمی را به کشورهای خارجی نسبت می دهند و حاضر نیستند اعتراف کنند که این اعتراض ها بیانگر خواسته های ریشه ای مردم در برابر رژیم است انتقاد کردند و آن را توهینی نسبت به ملت ایران دانستند.

در این بیانیه از جمله آمده است: «ادعای دخالت کشورهای خارجی در تجمع های اخیر توهین به مردم ایران است».

امضا کنندگان این بیانیه نوشته اند: «تمرکز روی عوامل خارجی، باعث غفلت یا تغافل از رشه های اعتارض و نارضایی و درمان آن می شود».

با این همه، افرادی که خود را “اصلاح طلب” می خوانند، در بیانیه خود انکشت اتهام را غیرمستقیم به سوی کشورهای خارجی دراز کرده و نوشته اند: «هرچنتد تردیدی نیست که دشمنان کشور همواره در صدد هستنداز این گونه وقایع بهره برداری کنند، و موضع حمایت از آن را در پیش می گیرند، اما باید توجه داشت که دخالت بیگانه در هر سطحی، بدون وجود زمینه داخلی میسر نیست».

“اصلاح گران” در بیانیه خود خواستار شده اند که حکومت به رفع مشکلات بپردازد و عوامل ایجاد این نوع بحران ها را در همه سطوح و عرصه ها مرتفع کند.

 

گروه موسوم به “اصلاح طلبان” در ادامه بیانیه خود آن چه را که “دخالت آمریکا و به ویژه رئیس جمهوری آن کشور در امور ایران” توصیف کرده به لحن شدیدی محکوم کرده است.

بدین سان، افرادی که خود را اصلاح طلب می دانند، و هنوز امید دارند که در چارچوب رژیم کنونی بتوان مشکلات ایران را حل کرد، رئیس جمنهوری آمریکا را متهم به دخالت در امور داخلی ایران می کنند و این در حالی که خودشان به خوبی می دانند که دفاع از حقوق مدنی شهروندان هر کشور، دخالت در امور داخلی آن کشورها محسوب نمی شود.

اگاهانن می گویند: اگر این افرادی که ظاهرا خود را “اصلاح طلب” می دانند، واقعا قصد دفاع از منافع ملت ایران را داشتند، از وارد آوردن فشار بین المللی بر سران رژیم حمایت می کردند.

این بیانیه توسط ۱۶ تن از افرادی که خود را تلاشگران اصلاح طلب می دانند امضا شده است.

در ادامه بیانیه آمده است: «خشونت و ترویج آن صرفا بازی باخت – باخت است که موجب انسداد سیاسی میشود و مانع ثمربخشی اعتراضاتِ به حق، می گردد.

 

یک دیدگاه

  1. گروهِ به اصطلاح “اصلاح طلبِ” منفعت طلب نیز دست کمی از “اصول گرا های” خُشک مغز(فَرع پیشه) نداشته اند. این باصطلاح اصلاح طلبان نیز بخوبی یاد گرفته اند که چگونه بادبان خود را بطرف باد مراد بر افرازند تا هر جا که سود و منفعت باشد به لِفت و لیسی برسند. محمد خاتمی که آخوند عمامه به سر است، با احمدی نژاد که آخوند بی عمامه است، با روحانی که آخوند حقوق دان است هیچ فرقی ندارد. آخوند، آخوند است. و آخوند های اصلاح طلب و تندرو با هم هیچ تفاوتی ندارند . همانگونه که ضرب المثل شیرین پارسی می گوید: سگ زرد برادر شغال است. همه آخوندها همچون رهبرشان خمینی اهل خدعه و پیرو تقیه (دروغ مصلحتی) هستند و به هیچ عنوان نمی توان به آنان اعتماد کرد. این جماعت ریاکار نیامدند تا خدمت کنند بلکه تا خدمت بگیرند. خامنه ای با فرعون چه فرقی دارد؟ او نیز مردم ایران را به اسارت گرفته و به بردگی و ذلت کشیده است. همانطور که نه هیتلر ماندگار شد و نه موسیلینی و نه هیچ یک از ستم پیشگان ؛ خامنه ای و بادمجان دور قاب چین هایش نیز بر باد خواهند رفت. روزهای آنان شمرده شده است و شمارش معکوس برای سقوطِ قطعی و اجتناب ناپذیر آنان هم اکنون شروع شده است و مدعیان اصلاح طلب نیز همچون اصولگرایان بخوبی می دانند که شرمگین خواهند شد چرا که به این مرز و بوم بی وفایی کردند.

Comments are closed.