مبارزه با حجاب اجباری، می تواند سرآغاز خیزش دیگری از جانب همه شهروندان باشد

نوشته: رضا جاسکی

امروز دوباره در مورد شجاعت چند زن دیگر خواندیم. زنانی که با برداشتن حجاب در ملا‌عام به یکی از تبعیض‌های اشکاری که به انان در جمهوری اسلامی روا می‌شود، اعتراض می‌کنند. تنها، آرام . تنها، اما امیدوار به اینکه به زودی تنهایی شان به پایان می‌رسد و خیل بزرگ دیگری به انان می‌پیوندند. ارام، با علم کردن روسری خود، سفید، سیاه یا هر رنگ دیگری، با آرامش به اعتراض پرداخته‌اند. آرامشی که لرزه بر اندام بسیاری از هواداران نظام انداخته است. ویدا موحد، مادر شجاعی که این حرکت را شروع کرد و دیگرانی که سعی می‌کنند آن را ادامه دهند. آیا این حرکتی است که باید نادیده گرفته شود و آرام از کنار آن گذشت؟ آیا نباید به موضوعات مهمتری چون حق ازدواج و حضانت کودک پرداخت تا مسأله حجاب اجباری؟

تبعیض به طور کلی و تبعیض بر علیه زنان یکی از پایه‌های اصلی نظام فقاهتی است و حذف آن و یا بی یال و اشکم کردن آن مشروعیت نظام دینی را بشدت زیر سوال خواهد برد. نابرابری‌های زیادی از جمله، این نابرابری‌ها در عرصه حقوق کیفری، قوانین خانواده، ارث و حق مالکیت، و اشتغال و حق کار   به چشم می‌خورند:
سن مسئولیت کیفری، دیه، مجازات‌های متفاوت برای زن و مرد، قتل ناموسی و حق شوهر برای کشتن زن خائن، شهادت زنان، حجاب اجباری،   حداقل سن ازدواج، آزادی در ازدواج، چند همسری، مهریه، نفقه، تمکین، حق خروج از کشور، حق کار کردن، طلاق، حضانت و سرپرستی فرزندان، حق ارث و مالکیت، قضاوت زنان، تدریس و پزشکی، ریاست جمهوری،…

برخی از این موارد ممکن است به هیچ وجه جذبه‌ای برای برخی از نیروهای سیاسی نداشته باشند. اما هدف پیدا کردن خواسته‌هایی است که هم یک مشکل عمومی را حل می‌کنند و هم موجب پیشرفت جنبش مردمی در ایران می‌گردند. مثلا، مسئله ارث و مالکیت موضوعی است که اگرچه موضوع روزمره همه نیست و یا بسیاری از مردان از وجود چنین قوانینی راضی هستند زیرا قانون به نفع انان است، اما اصلاح چنین قانونی نه فقط محدودیت‌های قوانین مبتنی بر مذهب را آشکار می‌سازد، بلکه نگرش کل جامعه را نسبت به مسأله تبعیض عوض می‌کند. چنین تغییری جنبه تربیتی برای کل جامعه دارد. در موارد معینی مانند سن مسئولیت کیفری در میان خود فقها اختلاف نظر وجود دارد اکثر روحانیون بلند پایه، نه سالگی و برخی سیزده سالگی را سن قانونی مسئولیت کیفری، یعنی بلوغ، برای دختران و پانزده سالگی برای پسران می‌دانند. هدف ما در این‌گونه موارد نه حمایت از این یا آن روحانی بلکه دفاع از حقوق برابر زن و مرد در برابر قانون است، یعنی در این مورد ویژه پانزده سالگی ( و یا حتی تقاضا برای تغییر آن به سنی بالاتر نه به خاطر برابری جنسیتی بلکه در دفاع از حقوق کودک).

در بسیاری از این موارد می‌توان حمایت یا سمپاتی بسیاری از اصلاح‌طلبان را نیز کسب نمود. برخی از این موارد مانند ریاست جمهوری زنان اگر چه مهم هستند و باید برای آن مبارزه نمود اما مشکلی از مشکلات روزمره اکثریت زنان را حل نمی‌کند .اما حجاب اجباری یکی از تبعیضات بزرگ بر علیه زنان و در عین حال یکی از پایه‌های اساسی جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهد و حذف آن به معنی حذف یکی از ستون‌های «اخلاقی» جمهوری اسلامی است. آیا در چنین شرایطی، تأکید بر حذف حجاب اجباری، عقب‌نشینی از خواسته‌های مهمتری چون حذف ولایت فقیه نیست؟ در مورد حرکت کنونی به چند نکته باید توجه داشت.

اول، حجاب اجباری یکی از اشکارترین تبعیض‌هایی است که به زنان ایران در زندگی روزمره شان اعمال می‌گردد. این حرکت بر خلاف آنچه سعی در تبلیغ آن می‌شود با «ازادی‌های یواشکی» یکی نیست. یک اقدام عملی است که اگر فراگیر شود ستون‌های جمهوری اسلامی را به لرزه در می‌اورد. اقدامی است که شجاعت می‌کارد و ترس از دل را بر می‌کند.

دوم، این حرکتی از پایین است که خود را از زنجیر بده بستان‌هایی که بسیاری در سال‌های اخیر بر آن تکیه دارند، رها کرده است. از بالایی‌ها اجازه نمی‌گیرد و منتظر اقدام‌های احتمالی آن‌ها نیست.

سوم، جمهوری اسلامی جمهوری بحران است، وظیفه نیروهای سیاسی، استفاده از هر بحران سیاسی است. کسانی که بر تغییر این نظام تأکید دارند و هر چیز پایین‌تر از آن را نکوهش می‌کنند بایستی به خاطر داشته باشند که تغییرات اساسی، در پروسه مبارزه برای رفرم در تیررس قرار می‌گیرند. نیروهای تحول‌طلب در فرایند آموزشی مبارزه برای اهداف امکان‌پذیری که موجب اقدامات توده‌ای گشته به آگاهی دست می‌یابند، آگاهی که مشارکت همه مردم در کشمکش با طرفداران ولایت فقیه را ممکن می‌سازد.

زمانی اندره گرز از «رفرم‌های رفرمیستی»، «رفرم‌های انقلابی‌»، «رفرم‌های ساختاری» نام برد. رفع حجاب اجباری یک رفرم ساختاری است که هدف آن نه تثبیت جمهوری اسلامی، بلکه راندن آن به سوی مرزهایی است که محدودیت‌های آن را آشکار می‌سازد. این رفرم حتی اگر در چارچوب سیستم جمهوری اسلامی قرار داده شود (که در آن شک است)، به نوبه خود باعث یک واکنش زنجیروار در جهت گذار از جمهوری اسلامی می‌گردد. هدف آن نه حفظ نظام و یا کنترل مخالفین جمهوری اسلامی بلکه گذار از آن است.

در میان نیروهای اپوزیسیون مخالف چند گرایش وجود دارد، کسانی که تنها راه چاره را سرنگونی رژیم از طریق انقلاب می‌دانند. کسانی که تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد اصلاح‌طلبان درون رژیم قرار داده‌اند، و افرادی که در بین این دو قرار دارند. درست بر همین منوال، می‌توان از اقدام‌های انقلابی و رفرم‌های مهندسی‌شده و ساختاری نام برد. کسانی هستند که خواهان رفرم‌های مهندسی شده برای حفظ نظام موجود و بقای آن هستند. اما رفرم‌هایی وجود دارند که که موجب واکنش‌های زنجیره‌ای می‌شوند، دری را باز می‌کنند که فضای پشت آن نامعلوم است. در صورت تداوم، قدرتی انفجاری می‌یابند. سال‌ها قبل نظریه‌پرداز روس، بوریس کاگارلیتسکی در کتاب دیالکتیک تغییرسعی کرد ویژگی‌های رفرم‌هایی که موجب چنین واکنش‌هایی می‌شوند را تعریف کند. از نظر او این رفرم‌ها باید ویژگی‌های زیر را داشته باشند

۱٫رفرم‌ها چنان طراحی شوند که رفرم‌های بعدی از آن زاده شوند.
۲٫رفرم‌هایی باشند که بتوانند موجب فشار از پایین شوند و در بالا نیز سمپاتی داشته باشند. بدون یک جنبش قوی چنین رفرم‌هایی راه به جایی نخواهند برد.
۳٫رفرم‌ها موجب گسترش جنبش‌های مدنی و سیاسی شوند.

نیروهایی که خواهان تحولات اساسی سیاسی در جامعه ایران هستند بایستی از چنین اقداماتی قاطعانه حمایت کنند. عده‌ای با عنوان اینکه «فمینیست‌های لیبرال» از چنین اقداماتی دفاع می‌کنند و درست به همین خاطر، یا دلایل مشابه، حمایت خود را از چنین اقدام‌های شجاعانه‌ای دریغ می‌کنند، دچار اشتباه بزرگی می‌شوند.

این کاملاً درست است که نباید اهداف خود را محدود به اقدام‌های جایگزین موقت نمود ، اما ما می‌توانیم اهداف نهایی قابل کسبی را تعریف کنیم و تعیین کنیم که برای آن‌ها به چه تغییراتی در جامعه نیاز داریم. یکی از این اهداف رفع تبعیض بر علیه زنان است. هر تغییری در این شرایط ممکن است ما را در موقعیت دیگری قرار دهد. فرد هالیدی در کتاب «انقلاب و سیاست جهانی» درس‌های انقلابات مختلف، از جمله انقلاب ایران، را چنین خلاصه می‌کند: ما نباید سه درس مهم تاریخ را فراموش کنیم:

۱٫ناتوانیِ سرسختانه کسانی که قدرت و ثروت دارند در درک اینکه چه نفرت عمیقی در مردم نسبت به آن‌ها وجود دارد.

۲٫توانایی تاریخ و به طور کلی جنبش‌های اجتماعی در اینکه ما را غافلگیر و شگفت‌زده نمایند

۳٫نیاز مردم و جنبش‌های جمعی به رویا‌پردازی، و باور به گزینه‌های دیگر در جهانی که در آن زندگی می‌کنند.

دختران خیابان انقلاب، ما و مقامات جمهوری اسلامی را غافلگیر و شگفت‌زده کرده‌اند!

به نقل از وبسایت: اخبار روز

http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=84576

یک دیدگاه

  1. اژه ای خبیث و جنایتکار در صحبتهای خود بحث استفاده مخدر صنعتی توسط معترضین را پیش کشیده است. البته کارت خود را رو کرده است مبنی بر اینکه از این به بعد به معترضین قرصهای مخدر صنعتی می خورانند تا هم به ذهن ٱنان ٱسیب برسانند و هم اینکه بهانه ای برای توجیه داشته باشند. ٱخوندها دست اهریمن را از پشت بسته اند.

Comments are closed.