علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، روز پنجشنبه ۲۳ خرداد در دیدار با شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن، نه تنها مذاکره که پاسخ به پیام دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا را هم رد کرد. او گفت آمریکا توان براندازی جمهوری اسلامی را ندارد، ایران بدون آمریکا و با وجود تحریمها، پیشرفت خواهد کرد، اگر بخواهد بمب اتم بسازد، آمریکا کاری نمیتواند بکند.
او البته قیدوبندهایی در سخنانش داشت، گفت برای ترامپ پیام ندارد ولی حرفهایی دارد که به نخستوزیر ژاپن میگوید، «مذاکره تحت فشار» را نمیپذیرد، از اینکه آمریکا از برجام خارج شده، گلایه و انتقاد کرد و به همزمانی افزایش تحریمها علیه پتروشیمی ایران و بحث مذاکره ایران و آمریکا هم اشاره کرد و این رفتارها را «غیرصادقانه» خواند.
سخنان صریح او در قبال مذاکره، چهره یک «رهبر انقلابی» را از او به تصویر میکشد که این روزها در حال تشویق «خط مقاومت» است و قیدوبندهایی که در حرفهایش بود، نشانهایی نه چندان پررنگ از پیامهای دیپلماتیک به دولت آمریکا داشت.
حسن روحانی، رئیسجمهوری و محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران قبلا افزایش تحریمها را به «جنگ اقتصادی» تعبیر کرده و آن را مایه تنش دانستهاند. آنها میگویند اگر قرار است از تنشها کاسته شود، باید «جنگ اقتصادی» متوقف شود.
مقامهای حکومت ایران همچنین بازگشت دولت آمریکا به برجام را پیششرط هرگونه مذاکره دانستهاند و انتظار دارند میانجیای که به تهران میآید، یکی از این گزینهها را روی میز بگذارد و به تعبیر حسامالدین آشنا، مشاور حسن روحانی، دستش پر باشد. آنها صرف دعوت به مذاکره را کافی نمیدانند. سخنان و اشارات رهبر جمهوری اسلامی هم به نوعی همین معنا را داشت ولی با آرایههای «انقلابی» و توام با خشم و لحن آتشین.
لحن آتشین آقای خامنهای البته ریشه و کاربرد داخلی هم دارد. رهبر جمهوری اسلامی، هفت سال پیش تحت فشار سنگین تحریمها ناچار به پذیرش مذاکره محرمانه با آمریکاییها شد.
در انتخابات ریاستجمهوری ایران، از نگاه بعضی تحلیلگران، شخصیتی تماشاگر یا همراه داشت تا رئیسجمهوری بر سر کار آید که نماد مذاکره و به تعبیر حامیان آقای خامنهای، نماد سازش باشد. او برای راهانداختن سریعتر قطار مذاکره، عبارت «نرمش قهرمانانه» را به کار برد، با وجود اینکه بسیاری از مریدانش، برجام را «سند ننگ» میخواندند، در نهایت سند برجام را تایید کرد. همچنین وقتی ترامپ تهدید کرد که برجام را پاره میکند، آقای خامنهای گفت اگر برجام را پاره کنند، ما برجام را آتش میزنیم ولی بعدا ناچار شد که توضیح دهد به خاطر مصلحت چنین نکرده است.
شروط او برای اجرای برجام نه از سوی هیات ایرانی جدی پیگیری شد و نه از سوی جامعه جهانی جدی گرفته شد، چند بار به هیات نظارت بر اجرای برجام تذکر داد که به وظیفه خود در قبال «کندی اجرای برجام» عمل کنند ولی این هیات کار خاصی نکرد و وقتی دید هیچکس مسئولیت را بر عهده نمیگیرد، گفت حالا اگر برجام هم درست اجرا نشود، وظیفه رهبر نیست که وارد شود.
در همه این موارد، اگرچه او ظاهرا لحنی طلبکارانه داشت و از تحقق پیشبینیهایش درباره غیرقابل اعتمادبودن آمریکاییها سخن میگفت ولی از نگاه منتقدانش، «رهبری نامطمئن، مذبذب و ترسو» بود که تحت فشار، تن به مذاکره میدهد، ناتوان از واکنش موثر است و وقتش برسد «جام زهر» مینوشد.
رهبر جمهوری اسلامی مرداد ۱۳۹۳ در دیدار با دیپلماتهای ایرانی درباره «آفت مذاکره با آمریکا» گفت: «این کار ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم میکند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه میدهند». مشخص نیست که افکار عمومی جهان درباره میل یک دولت به مذاکره، چنین برداشتهایی داشته باشد ولی در داخل ایران، گروههای نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی همواره درباره مذاکره با آمریکا، چنین تصور و تصویری داشتهاند. در این تصویرسازی، او نیز مصون نبود و گفته میشد که تحت فشار تن به مذاکره داده است.
آتش و خشمی که امروز در سخنان رهبر جمهوری اسلامی عریان شد، تلاشی برای نفی این برداشتها بود. او با این تاکید میخواست به مخاطبان داخلی خاص خودش پیام دهد که نومید نباشید، «من دیپلمات نیستم، انقلابی هستم»، مذاکره پشتپردهای در کار نیست و همزمان به مخاطبان خارج بگوید که به استیصال کشاندن او در فضای فشار و تحریم، میتواند بازی را در نقطه صفر نگه دارد.
حتی نحوه پخش اظهارات امروز آقای خامنهای که کمسابقه بود، در همین راستا برنامهریزی شده بود. رهبر جمهوری اسلامی در ماههای اخیر، بارها تاکید کرده است که دوگانه جنگ یا مذاکره مطلوب او نیست و او راه سوم یعنی مقاومت را انتخاب میکند.
گزینه مقاومت در روزهای اخیر زیر سایه کلمه «میانجی» قرار گرفته بود.
تاکید ویژه رسانهها بر نقش نخستوزیر ژاپن که قرار بود واسطه مذاکره یا آشتی ایران و آمریکا یا حداقل بانی برگرداندن آنها به میز مذاکره باشد، در تقابل با الگوی مقاومت بود که رهبر جمهوری اسلامی چند ماهی است میکوشد پرچم آن را در حوزه دیپلماسی، بالا نگه دارد.
تدوین و پخش سریع بخشی از دیدار آقای خامنهای با شینزو آبه، برای تداوم این مسیر بود. او میخواهد فرایند پیشرو را فعلا در کنترل خود داشته باشد و یک عامل جدید مثل «میانجی» همه ابعاد بازی برای ترمیم وجهه داخلیاش را برهم نزند.
میتوان پیشبینی کرد که سرانجام دیپلماسی مقاومت هم مانند اقتصاد مقاومتی خواهد شد ولی نکته مهمتر، تداوم اصرار خودمحورانه رهبر جمهوری اسلامی برای حفظ پرستیژش به جای تمرکز بر حل بحران، رو به رشد است؛ الگویی سابقهدار و پرهزینه.
خیلی دارید میسوزید