همایش بین المللی یاد روز جهانی هولوکاست که در اورشلیم برگزار گردید، می تواند یک لکه ننگ دیگر برای حکومت اسلامی ایران و سران آن باشد که انکار واقعیات و دروغگویی و دگرگون جلوه دادن حقایق، به خوی دوم آنان مبدل شده است.
پادشاهان، روسای جمهوری، نخست وزیران و بلندپایگان از شصت کشور جهان و بیشتر، به اسرائیل آمدند تا با ملت این کشور و مردم داغدار یهود ابراز همدردی کنند که در جنگ جهانی دوم، و به دستور آلمان هیتلری، شش میلیون نفر عزیزان خود را از دست دادند و از نظر جمعیتی، این ضربه ای بود که هنوز به طور کامل جبران نشده است.
چکیده سخنان همه رهبران و بلندپایگان این همایش، که رشته سخن را به دست گرفتند، آن بود که بشریت از این پس هرگز نباید بگذارد که فاجعه هولناکی همانند هولوکاست دوباره روی دهد.
ولی حکومت اسلامی ایران و سران آن، که از کشتار خود مردم وطنشان رویگردان نیستند و آن را گام لازمی برای ادامه موجودیت خود می دانند، نه تنها ادعا می کنند که هولوکاست یک افسانه است و هرگز روی نداده، بلکه از روزی که بر ایران مسلط شده اند، مرتبا از لزوم نابودی اسرائیل سخن می گویند.
البته از قتل عام این ملت سخن به زبان نمی آورند، زیرا می دانند که دنیا تا چه حد آنان را مطرود خواهد ساخت، بلکه این یهودستیزی را در لباس محکوم ساختن سیاست های دولت اسرائیل عنوان می کنند و ظاهرا پدرانه توصیه می کنند که نتانیاهو و دیگران بروند شنا یاد بگیرند تا از طریق دریا بتوانند فرار کنند و جانشان را نجات دهند.
چقدر رئوف و انسان دوست هستند این جانورانی که از نابودی اسرائیل سخن می گویند که راه دریا را برای فرار اسراییلیان باز می گذارند.
پیشتر گفته بودند که اسراییلیان می توانند به کانادا یا آلاسکا انتقال یابند.
لکه ننگ است برای آن ها، زیرا از واقعیات جهانی و ارزش های امروزی چیزی نمی دانند و تنها به یک هزار و چهارصد سال پیش نظر دوخته اند.
معلوم نیست که اگر آن ها می خواهند یهودیان اسرائیل را نابود کنند، و یا به گفته خود، امکان فرار آنان از طریق دریا را فراهم سازند، سرنوشت یک میلیون و چهارصد هزار عربی که در اسراییل زندگی می کنند و بیش از یک میلیون نفر آن ها مسلمان هستند، چه خواهد شد؟
بر سر مسجد الاقصی و بیش از یک هزار مسجدی که در سراسر اسرائیل وجود دارد چه خواهد آمد.
علی خامنه ای در سخنانی گفته بود که مردم اسرائیل یک مشت افراد تبهکار و بی سروپایی هستند که آمده اند و سرزمین اسلامی فلسطین را اشغال کرده اند و اعراب را بیرون ریخته اند.
اشاره خامنه ای به همه آن دانشمندان اسرائیلی است که دستاوردهای آنان در رشته های مختلف مورد احترام جهانیان است و به دریافت چندین جایزه نوبل نائل آمده اند.
او از ملتی سخن می گوید که یکی از بزرگترین دموکراسی های جهان را برپا کرده است و عرب و یهودی حقوق مساوی دارند و هیچ بهایی به علت دین خود، از دریافت کارت ملی محروم نمی شود.
خامنه ای حتما رژیم حاکم بر ایران را با ساختار سیاسی و جمعیتی و اجتماعی اسرائیل اشتباه گرفته که این واژه های زشت را علیه اسرائیلیان از زبان خود جاری می کند.
رئیس جمهوری آلمان، پست تریبون اورشلیم قرار می گیرد و با شرمندگی می گویند که ملت آلمان هنوز از زشتی جنایات نازی ها، آنگونه که باید درس عبرت نگرفته است.
ولی احمدی نژاد به خانم آنگلا مرکل نامه نوشته بود که بهتر است شما هولوکاست را به کلی انکار کنید، زیرا چگونه ممکن است که فرزندی اعتراف کند که پدرش یک قاتل بوده است.
دلائل بسیار وجود دارد که چرا رژیم مردم کشی که در ایران قدرت را از دست مردم ربود، از روز اول به انکار هولوکاست روی آورده است.
این ابتکار سران رژیم ایران نبود. بلکه آنان از اعرابی تقلید کردند که در سال های نخستین برپایی دوباره کشور مستقل اسرائیل، براین گمان بودند که با انکار جنایات هیتلری، در واقع حق موجودیت یهودیان در سرزمین پدری را نیز نفی می کنند.
آن اعراب، یهودستیزی را نیز به اوج رساندند. ولی پس از چند دهه دیدند که راهشان اشتباه بوده و نه تنها در آسیب رسانی به حق زندگی مردم اسراییل در خانه پدریشان کوچکترین دستاوردی نداشته اند، بلکه دنیا آن ها را سرزنش می کند و فشار می آورد که از این رفتار ناانسانی دست بردارند.
اعراب این شیوه پلید را کنار گذاشتند و موجودیت اسراییل را پذیرفتند و برخی از آن ها به این کشور دست دوستی دادند.
ولی حکومت واپسگرای کنونی ایران از راه رسید و به تقلید از همان شیوه های ورشکسته پرداخت و در صدد برآمد که آزموده را دوباره بیازماید.
رژیم ایران در راستای این انکار هولوکاست و ستیز با یهودیان و انکار موجودیت اسراییل تا آن جا پیش رفت که انکارکنندگان هولوکاست در کشورهای اروپایی را نیز که شیفتۀ حکومت هیتلری بوده اند و بازگشت آن نظام به اروپا را برای تسلط نژاد سفید بر مردمان اروپایی آرزو می کردند، به ایران آورد و مورد حمایت قرار داد و حتی به برپایی کنفرانس های انکار هولوکاست پرداخت.
برای آنانی که شهروندان خود را کشتند، بیش از سه هزار نفر انسان جوان و روشنفکر ایرانی را کوتاه مدتی پس از پایان جنگ با عراق تیرباران کردند، و در آبانماه گذشته یک هزار و پانصد تن را با شلیک گلوله از پای در آوردند، محنت یهودیان چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟
آنان برای خوشایند فلسطینی ها، به امید جلب حمایت گروه هایی از مسلمانان جهان، در آرزوی به دست گرفتن رهبری جهان اسلام و تسلط بر منطقه، یهودستیزی پیشه کردند و به انکار هولوکاست پرداختند.
ولی آنان در این رفتار ناانسانی، از کاروان بشری عقب افتادند، زیرا دنیا عوض شده و جان انسان ها اهمیت یافته و آنانی که به کشتار دست می زنند، مورد تنفر قرار می گیرند و مردود شناخته می شوند.
رژیم ایران بر این باور بوده و هست که اگر وقوع هولوکاست را انکار کند و کشتار یهودیان به دستور آلمان هیتلری در جنگ جهانی دوم را یک واقعه عادی بداند، نه تنها زمینه را برای به دست گرفتن رهبری دنیای اسلام آماده می سازد، بلکه به آسانی می تواند راه را برای نابودی اسرائیل نیز بگشاید.
ولی ملت ایران، در طول ده ها و قرن ها نشان داده که از این خوی پلید حکومتی که خود را بر آنان تحمیل کرده، بیزار است، همانگونه که همه رفتارهای دیگر این رژیم را نیز نفی می کند.
ملت ایران، در طول تاریخ، همیشه پذیرای یهودیان و پناهجویان اقوام و ملت های دیگر بوده است.
در جنگ جهانی دوم، ملت ایران پذیرای صدها و شاید هزاران نفر از یهودیان و غیریهودیان لهستانی بود که از چنگال حکومت آلمان نازی گریخته بودند.
ملت ایران کودکان یتیم یهودی در جنگ جهانی دوم را در خود پذیرفت و به آن ها امکان داد از تهران رهسپار اسراییل شوند و آن کودکان، که امروز سالخورده هستند، هنوز هم “کودکان تهران” نامیده می شوند و به آن افتخار می کنند.
ملت ایران پذیرای هزاران تن از یهودیان عراق بود که پس از اعلام استقلال اسراییل مورد نامهربانی دولت عراق قرار گرفتند و ناچار به فرار از آن کشور شدند.
دولت ایران کمک کرد که این پناهجویان، به سرزمین پدری خود اسرائیل مهاجرت کنند.
همایش اورشلیم، یک شکست دیگر برای یک حکومت ورشکسته بود که نه تنها به انکار هولوکاست می پردازد، بلکه مردمان خود را نیز کشتار می کند و به کشورهای همسایه نیز مزدور می فرستد که به کشتن انسان ها دست بزنند.
آن ها جز به راه انداختن این گونه کشتارها، هنر دیگری ندازند و از دیرباز فراموش کرده اند که اگر گروه هایی از مردم ایران، با آن ها در برانداختن نظام پیشین همداستان شدند، ولی امروز گروه های بسیاری از ایرانیان، این حکومت را وصله ناجوری می دانند که پایان عمرش فرا رسیده است.
اورشلیم – پنجم بهمن مه ۱۳۹۸ برابر با ۲۵ ژانویه ۲۰۲۰