آنها در ایران زاده شدند اما ایرانی نیستند، در این آب و خاک رشد کردند اما خود را متعلق به این سرزمین نمی دانند، با فرهنگ ایران بزرگ شدند اما این فرهنگ را بیگانه می دانند و آن چه را که در یک هزار و چهارصد سال پیش در جزیره العرب وجود داشت فرهنگ ، فرهنگ ها می دانند.
آنها فرهنگ ایران زمین را گام به گام پایمال می سازند تا شاید بتوانند بر روی ویرانههای آن فرهنگ کهنه و عقبمانده عرب را جایگزین سازند.
حساب کنید که در ۴۲ سال حکومت آنها چگونه کوشیده اند که بیشترین آثار فرهنگی ایران زمین را از میان بردارند اما گناه بزرگ آنها و گناه بزرگترشان آن است که یکی از بهترین فرصت ها را برای برپایی امپراتوری فرهنگی ایران زمین از دست دادند.
از یک سو ادعا میکنند که میخواهند تمدن و فرهنگ و اندیشه و باور خود را بر همه سرزمینهای دور و نزدیک و کشورهای همسایه برقرار سازند، اما بهترین فرصت را از دست دادند.
به جای آنکه با کشورهای فارسیزبان و یا ممالکی که با تمدن و فرهنگ این سرزمین بسیار نزدیک هستند دست اتحاد و همکاری بدهند، امروز نه تنها از آن کشورها رانده شدهاند بلکه حتی در کشورهای عربی و اسلامی نیز جایی ندارند. از مسجد آنان را رانده اند و از میکده نیز باز ماندهاند.
هنگامی که جمهوری اتحاد شوروی فروپاشید و بسیاری از سرزمین ها استقلال خود را بازیافتند، برای ایران زمین فرصتی طلایی به وجود آمد که بتوانند فرهنگ و تمدن و باور و نفوذ و خود را بر آن سرزمین ها حاکم سازد.
به شهر بخارا بروید و ببینید که در هر گوشه و مکانی یادی از تمدن ایران و معماری ایرانی و فرهنگ ایران زمین به چشم میخورد.
به ریگستان سمرقند بروید و ببینید چگونه آن دو مسجد بویی و نمایی از فرهنگ و معماری ایران زمین دارد.
در لب حوض بخارا بنشینید و به دور و بر خود نگاه کنید، همه چیز رنگ و بوی ایرانی دارد.
سری به ازبکستان بزنید نه تنها معماری و شیوه زندگی آنها به ایران زمین بسیار نزدیک است بلکه زبان شان نیز شاخهای از زبان فارسی است و همچنین به ترکمنستان بروید.
از آذربایجان دیدن کنید و تا قلب آسیا پیش بروید همه جا بویی و اثری از ایران زمین می یابید.
به افغانستان بروید، روزگاری بخشی بزرگی از آن به خاک ایران زمین تعلق داشت.
زبانشان زبان دری است اما امروز نه پاکستان و نه افغانستان و نه ازبکستان و تاجیکستان و مسلما ترکمنستان و آذربایجان هیچ نزدیکی به حکومت ایران احساس نمی کنند.
ایران یک فرصت طلایی را از دست داد که در راه اتحاد این کشورها بکوشد.
دست یاری و همکاری به آنها بدهد و آنها را به خویش نزدیک سازد و همانند یک خویشاوند بزرگ بتواند یک وزنه بسیار سنگین فرهنگی و بازرگانی و اقتصادی و حتی سیاسی و نظامی برپا سازند.
حکومت ایران بسیار زود از این کشورها رانده شد.
ازبکستان و تاجیکستان موافقت کرده بودند که برنامههای تلویزیونی از حکومت ایران پخش کنند اما چه شد؟
پس از شش ماه و یا کمتر از یکسال پی بردند که برنامههایی که برای شان می فرستند بویی و نشانی از ایران ندارند.
همه آن تعصبات دینی است و از باورهای جزیره العرب سخن میگویند و نه از فردوسی و رودکی و دیگر شعرای ایران و نمونههایی از تمدن ایرانزمین و همبستگی و نزدیکی بین دو قوم و دو کشور.
آنها را از ازبکستان و تاجیکستان و ترکمنستان بیرون راندند،زیرا دیدند که آنها به دنبال فساد هستند،می خواهند فرهنگ بیگانه را در آن سرزمین ها نیز جاری سازند و آنان تعصبات فرهنگی دارند و این اجازه را به حکومت ایران ندادند و نمایندگان رژیم ایران را از کشورهای خود بیرون رانده و یا آن که روابط به حداقل کاهش یافت و نزدیکی و همکاری به دست فراموشی سپرده شد و امروز نگاه کنید میبینید که در کشورهای اسلامی نیز دیگر جایی برای این حکومت باقی نمانده است.
همه به آن پشت میکنند، همه به آن نفرت دارند، نه تنها بحرین و امارات عربستان و سودان به رژیم ایران دهنکجی میکنند و آن را می رانند بلکه در کشور همسایه و برادر کشور عراق بزرگترین مرکز شیعه نشین پس از ایران نیز به آنها بیاعتنایی میکنند و با صدای بلند به آنان می گویند که بروید و اینجا را تنها بگذارید.
حتی در لبنان، مکانی که یکی از بزرگترین مراکز شیعه نشین را دارد به حزب الله می گویند که دست از توطئه بردارید و این کشور را به حال خود رها سازید. هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید یکی از بزرگترین فرصت ها برای ایران به عنوان مادر همه این فرهنگ ها و سرزمین ها به وجود آمد که ازبکستان و ترکمنستان و افغانستان را به سوی خود بکشاند و یک محور فرهنگی به وجود آورد که به کانون یک مرکز بازرگانی و اقتصادی و همکاریهای فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی و نظامی مبدل سازند.
نگاه کنید که چگونه رژیم ایران را به هیچ یک از پیمان های بینالمللی و منطقهای راه نمیدهند، حتی در پیمان شانگهای نیز که چین در آنجا نفوذ بسیار دارد رژیم ایران را راه نمی دهند.
کشورهای دیگر تروریسم نمیخواهند.
حکومتهای فتنهگر را میرانند و به رژیم ایران بی اعتنایی می کنند و امروز نگاه کنید ببینید در منطقه و جهان حکومت ایران حتی یک دوست و یاور ندارد. نگویید که چین و روسیه از حکومت ایران جانبداری میکنند،خیر این درست نیست ،آنها رژیم ایران را میدوشند تا روزی که منافعشان ایجاب کند با رژیم ایران همکاری دارند و آنجا که منافعشان ایجاب نکند به رژیم پشت می کنند و دست همکاری به کشورهای دیگر میدهند.
حساب کنید اگر فرهنگ ایران زمین جلال و گسترش و پیشینه خود را باز می یافت ایران از طریق همکاری با آن جمهوری ها چه می توانست بکند و چه مزایایی به دست می آورد و چگونه موقعیت خود را در سراسر جهان تحکیم می بخشید.
سخن تنها از مبادلهی فرهنگی نیست، ایران زمین می توانست بسیاری از این کشورها را از نظر دانش و فرهنگ زیر بال و پر خویش بگیرد و موجب اعتلا و بالندگی هرچه بیشتر زبان، فرهنگ و تمدن ایرانزمین شود و نه تنها این می توانست با ازبکستان و تاجیکستان و ترکمنستان و دیگران روابط بازرگانی ایجاد کند،آن سرزمین ها و آن جمهوریهای به پا خواسته می توانستند بازار بزرگی برای محصولات ایران باشند اما رژیم ترجیح داد که نام و نان خود و معیشت خود را در عراق و سوریه و لبنان بجوید و از همه جا این حکومت را رانده ند و یا میرانند.
حساب کنید که اگر اتحادی از کشورهای فارسیزبان به وجود میآمد چه قدرتی می توانست در منطقه و جهان باشد و امروز حکومت ایران همانند کودکان یتیم بر سر راه نشسته و اشک می ریزد که کسی او را نمیخواهد.
تنها مانده است و بی کس است اما گستاخی خود را از دست نداده است.
آنها از روزی که قدرت را به دست گرفتند ادعا کردند که ایران تا پیش از ظهور اسلام یک کشور وحشی و بی تمدن بوده است، آنها پادشاهان دادگستر ایران را تحقیر کردند.
آنها کوشیدند نام جاودانه کوروش کبیر را از حافظه ها بزدایند.
آنها مجسمه فردوسی را دزدیدند و شکستند و ویران کردند.
آنها کوشیدند نوروز ایرانیان را از آنها بگیرند.
ادعا کردند که نوروز یک عید باستانی است و قرآن مجید است که سفره نوروز را پرنور می کند و همزمان با ظهور اسلام بود که نوروز به وجود آمد.
کوشیدند تا اعیاد ایرانی را به دست فراموشی بسپارند اما نتوانستند.
ایرانی به فرهنگ خود و به تمدن خود و به پیشینه پرافتخار خود وابسته و وفادار مانده است و امروز نیز میبینیم که هرچه می کوشند نمی توانند شرایط و خواسته های خود را که ادعا می کنند ریشه دینی دارد بر مردم ایران تحمیل کنند و حتی خودشان نیز از دین و معنویات دور شدند.
تنها چیزی که برایشان باقی مانده است دزدیدن و چپاول و غارت است.
میآیند و بیشترین بودجهها را به امور تبلیغات دینی اختصاص میدهند. میکوشند در همه کشورها و گروهها و انجمنها و کانونهای دینی برقرار کنند تا شاید از طریق آنها بتوانند معتقدات خود را در دیگر کشورهای جهان گسترش بخشند که نمیتواند و اصولاً معنویاتی ندارند.
آنچه می کوشند به خارج صادر کنند ترور و جهاد و شهادت است.
کشتار غیر مسلمانان و ویران کردن اماکن و نابود کردن تمدنهای دیگران است.
حتی به داخل ایران نگاه کنید میبینید که همه چیز این کشور را نیز نابود میکنند.
جنگلهای ایران را گام به گام و متر به متر با این ادعا که وقف اسلامی است در اختیار خود میگیرند.
حساب کنید در بودجهای که برای سال ۱۴۰۰ تهیه کرده اند چه مقدار پول مردم ایران و چه درصد بزرگی از توان مالی این بودجه به سازمانهای اسلامی و سازمانهای تبلیغات اسلامی اختصاص یافته است.
نگاه کنید که چگونه بخش بزرگی از این بودجه را به سپاه پاسداران اختصاص دادند.
دلار آمریکایی را به نرخ ارزان در اختیار سپاه قدس قرار میدهند همان دلاری که قرار بود با آن دارو و آذوقه برای مردم ایران بخرند اما این دلار را در اختیار سپاه قدس می گذارند که به سازمانهای ترور اسلامی ببخشند.
نگاه کنید که چه بودجه های کلانی از ثروت ملت ایران را صرف بهای بازسازی اماکن مقدس شیعه در عراق و کشورهای دیگر میکنند.
برای آنها فرهنگ ایران زمین وجود ندارد.
فرهنگ جاهلیت است و باید نابود شود تا بتوان بر روی ویرانههای آن فرهنگ عرب و فرهنگ جزیره العرب را برپا ساخت آن هم نه فقط فرهنگ امروز بلکه فرهنگ ۱۴۰۰ سال پیش.
ببینید در همان حال که آنها ویران می کنند و مورد تنفر قرار میگیرد و منزوی می شوند چگونه کشورهای اسلامی و عربی دست دوستی به سوی اسرائیل دراز میکنند.
کدام اسرائیل؟
اسرائیلی که تا دیروز می گفتند که نابود باید گردد اما بالاخره پی بردند که این شعار میانتهی نفرت پراکنی می کند و سودی به حال آنها و ملت هایشان ندارد. رژیم ایران زادگان فرهنگ ایرانی را از پیکر این سرزمین جدا کرد و آنها را دور ساخت و آنها را حتی به دشمنی کشاند و این در حالی است که کشورهای عرب و ممالک اسلامی به سوی اسرائیل نزدیک می شوند.
اسرائیل با درایت بسیار سیاست خارجی خود را به شیوهای هدایت کرد که دشمنان دیروز به دوستان امروز مبدل میشوند.
اما حکومت اسلامی ایران دوستان بالقوه ایران را به دشمنان مبدل کرد و به دنبال آن ها افتاده است که تصور میکرد میتواند دوست و یار خود سازد و بر آنها مسلط گردد اما این یک سراب بود و هرچه زمان میگذرد بیشتر درک می کنیم که تا چه حد آنها به بیراهه رفتند.
ایران را ویران کردند و کوشیدند تمدن ایرانی را ویران کنند، تمدنی جاودان که آنها هرگز موفق نخواهند شد
و امروز دشمنان اسرائیل به دوست بدل می شوند و ایران تنها می ماند نه ایران بلکه رژیم ایران تنها می ماند.
و فردا فرو خواهد پاشید…
اورشلیم – بیست و دوم آذرماه ۱۳۹۹ خورشیدی؛ ۱۲ دسامبر ۲۰۲۰ میلادی