تفسیر سیاسی هفته
نوشتـۀ منشـه امیـر
جیمی کارتر با سیاست نابخردانه خود، ایران را ویران کرد. یک کشور منظم را بهم ریخت و باعث به روی کار آمدن گروهی تاریک اندیش گردید که امروز می بینیم ایران را چگونه ویران کرده اند.
باراک اوباما کوتاه مدتی پس از به راه افتادن اعتراض های مردمی در مصر، بر دولت حسنی مبارک سخت فشار وارد آورد که صدای اعتراض ها در مصر را بشنود و اعلام کناره گیری کند و انتخابات آزاد برگزار گردد.
پیامد اجرای این خواستۀ اوباما، به روی کار آمدن گروه کوراندیش و تاریک دلی به نام اخوان المسلمین بود – همانانی که در مرامنامه خود نوشته بودند که باید تمدن بشری را به دوران ابتدایی اسلام باز گرداند.
حالا، رئیس جمهوری دیگری در کاخ سفید نشسته، که این سابقه را به یاد دارد و از این تجربه برخوردار شده که به صراحت می گوید “بله قتل جمال خاشقجی یک رویدار پلید بود. ولی واکنش ما باید سنجیده باشد و کاری نکنیم که به منافع ملی آمریکا آسیبی برساند.
ترامپ به درستی از منافع اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه نیز در مورد لزوم حفظ ثبات در عربستان سخن می گوید و توصیه می کند که در مورد هرکاری، اول سود و زیان آن سنجیده شود.
یک لحظه از جیمی کارتر بپرسید که اگر هدف او تامین آزادی های مردمی در ایران بود، و ما این هدف را مقدس می دانیم و در برابر آزادیخواهی کارتر سر تحسین فرود می آوریم، ایا او یک لحظه اندیشیده بود که جامعه ایرانی با آمریکا تفاوت های اساسی دارد و نوشدارویی که برای مردم غرب تجویز می شود، ممکن است برای مردم خاور زمین، زهر باشد؟
آزادی یک امر مقدس است و پیشرفت ملت ها جز با برخورداری ازادی امکان پذیر نیست. ولی راه رسیدن به آزادی، در هر جامعه ای ممکن است با جامعه دیگر متفاوت باشد.
آیا کارتر این آگاهی را داشت که در آن سال ها، پشت سر موج اعتراضات مردمی در ایران، جنگ سرد و اتحاد شوروی و حزب توده و گروه های چپ قرار داشتند که با ارتجاع سیاه، یعنی خمینی و آخوندهایش و با برخورداری از همکاری سازمان تروریسم فلسطینی به رهبری یاسر عرفات و عوامل دیگر ایستاده بودند؟
آیا او سود و زیان را مقایسه کرده بود که اگر از راه دیگری وارد می شد و سنجیده عمل می کرد، و ژنرال رابرت هویزر را به ایران نمی فرستاد که امیران ارتش را علیه شاه و به جانبداری از خمینی وادارد، این همه جنایت در چهل سال اخیر در ایران به وقوع نمی پیوست؟
همین پرسش را از آقای باراک اوباما مطرح کنید که چگونه با وارد آوردن فشار بر حسنی مبارک، موجب کناره گیری او شد که نتیجه مستقیم آن، به روی کار آمدن اخوان المسلمین بود که در کوتاه مدتی می خواستند یک رژیم قرون وسطی و سرکوبگر در مصر برپا سازند که کوچکترین اثری از آزادی های انسانی در آن نمی توانست وجود داشته باشد؟
حالا ترامپ آمده و با کمک دستیاران و مشاورانی که برای خود برگزیذه، به این نتیجه می رسد که برافتادن خاندان سعودی در عربستان، پیش در آمد فاجعه ای بسیار بزرگتر از سقوط شاه در ایران خواهد بود.
حساب کنید که روح الله خمینی، از ده سال پیش از آن که قدرت را در ایران در دست خود قبضه کند، در کتاب کشف الاسرار نوشته بود که باید خاندان سعودی در عربستان را برانداخت.
البته نیت و آرزوی خمینی آن بود که وقتی وهابی ها از مقام خادمین حرمین شریفین خلع شوند، راه شاید برای پیشبرد اسلام نسخه تشییع هموار گردد – که سخت اشتباه می کرد.
ولی همین فلسفه و نیت و امید خمینی بود که چهل سال خصومت آشتی ناپذیر حکومت ایران با عربستان را به دنبال آورد که هنوز همچنان ادامه دارد و روحانی نیز در سخنان امروز خود به آن اشاره کرد.
قطعا به یاد دارید که خمینی به هدف متزلزل ساختن پایه های حکومت سعودی، ترفندی به نام “تظاهرات برائت از مشرکین” در جریان مناسک حج به راه انداخت.
در راستای این آرزوی فتنه گرانه، رژیم ایران سالیان دراز علیه وهابی ها توطئه کرد و بالاخره سرش به سنگ خورد – همانگونه که در جنگ هشت ساله با عراق ناکام ماند و جام زهر سر کشید.
حالا هم حدود سه سال است که پول و اسلحه برای نیمه شیعیان نگون بخت حوثی در یمن می فرستد تا به نیابت از سوی رژیم ایران، ریاض را هدف موشک های زلزال قرار دهند و حتی به سوی مکه و مدینه نیز موشک شلیک کنند تا شاید لقب خادمین حرمین شریفین از خاندان سعودی سلب شود.
اگر خاندان سعودی برافتد، نه فقط جنگ های قبیله ای در داخل عربستان آغاز خواهد شد و این یکی خون آن یکی را بیرحمانه خواهد ریخت، بلکه تمام بدخواهان و پلیدان، از داعش تا حکومت ایران، هجوم خواهند آورد که بر چاه های نفت مسلط شوند.
آیا این وضع، موجب برقراری ازادی و تساوی حقوق زن و مرد در عربستان خواهد گردید؟
دو حکومت علیه این تصمیم ترامپ فریاد به راه انداخته اند. رجب طیب اردوغان به ترامپ نصیحت می کند که شما نباید شرافت ملی خود را به پول بفروشید. باید از حق و عدالت پیروی کنید و ظلم را محکوم سازید.
این نصیحت را فردی می کند که خودش ده ها و شاید صدها روزنامه نگار ترک را همراه با بیش از یکصد هزار نفر از اهالی آن کشور به زندان انداخته و زبان مردم را بریده و دهان آن ها را دوخته است.
آیا هرگز اردوغان در اعتراض به بازداشت و سرکوب و حتی کشتار روزنامه نگاران در ایران کوچکترین سخنی بر زیان آورده است؟
نفت و گاز ارزان قیمتی که رژیم ایران برایش می فرستد، زبان او را بسته است و آن موقع به ترامپ تذکر می دهد که این قدر به فکر پول نباش!
وانگهی، اردوغان از ترامپ انتقاد می کند که چرا منافع ملی آمریکا و اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه را بر کمک برای برانداختن خاندان سعودی برتری داده است؟
آیا اردوغان ما را ساده اندیش و بی تجربه تصور کرده که نمی دانیم اگر او عربستان را به باد انتقاد و اعتراض گرفته، به خاطر پول هایی است که از امیرنشین قطر به شیوه ای پنهان دریافت می کند؟
همان قطری که قصد انتقام جویی از عربستانرا دارد، زیرا دولت ریاض سال گذشته با به راه انداختن یک کارزار دیپلماتیک گسترده، از چهره تروریست پروری سران امیرنشین قطر پرده برداشت.
از همه خنده دار تر، سخنان امروز حسن روحانی در همایش وحدت اسلامی است.
روحانی که بر شدت حملات لفظی علیه آمریکا افزوده، تا شاید تندروهای رژیم را از ادامه تلاش برای برانداختن دولت او باز دارد، در سخنرانی امروز علنا اعتراف می کند که رژیم ایران در توطئه برای براندازی خاندان سعودی در عربستان، از طریق حوثی های یمن سهیم است.
روحانی در سخنان امروز خود می گوید: «همان گونه که به مردم عراق و سوریه و یمن و افعانستان کمک کردیم، ما حاضریم از منافع مردم عربستان نیز در مقابل تروریسم و دشمن منطقه ای (یعنی اسرائیل) و ابرقدرت ها (یعنی آمریکا) با همه توان خود دفاع کنیم».
یک نگاه به کمک هایی بکنید که به اعتراف خود حسن روحانی به سوریه و یمن و عراق و جاهای دیگر داده اند:
در سوریه صدها هزار نفر مردم آزادیخواه را در نیابت از سوی بشار اسد کشتند.
در عراق، عملا موجب تجریه کشور به سه بخش شیعه، سنی و کرد شدند.
در یمن، همانند عزرائیل، به جان مردم بیگناهی افتادند که می گویند حدود صد هزار کودک یمنی در خطر مرگ ناشی از گرسنگی قرار دارند.
در لبنان، سرزمینی را که سوئیس خاورمیانه لقب داشت، به صحنه جنگ علیه اسرائیل مبدل ساختند و مسیحیان لبنان را فراری دادند.
بله، روحانی امروز با افتخار به دخالت های امپریالیستی و کولونیالیستی رژیم ایران در کشورهای منطقه اعتراف می کند و در حضور میهمان خارجی، اعلام می دارد که رژیم ایران برای براندازی حکومت در عربستان، حاضر است با تمام قوا به مخالفان آن کمک کند.
پرزیدنت بوش اشتباه کرد و به جای آن که سر مار را در تهران بکوبد، به سراغ صدام حسین به بغداد رفت و با شکست دادن و فرازی ساختن صدام، با آن عاقبت فجیع، یک هدیه بزرگ را دو دستی به خمینی و رژیم خونخوار دینی در ایران هدیه کرد.
ولی مشاوران ترامپ هشیارند، این واقعیت ها را می دانند و به چنین دامی نمی افتند.
و به عنوان پایان سخن، فراز دیگری از سخنان دُر اقشان مقام ریاست جمهوری را در نطق امروزش در تهران یادآوری می کنیم که به مقایسه بین رژیم ایران و حکومت عربستان و دولت ایالات متحده پرداخت و ادعا کرده گفت: «اختلاف بین ما و آن ها ، اختلاف بین آزادی و بردگی است».
هر اندازه این سخنان مضحک تلقی شود، ولی او شوخی نمی کند.
نظام بردگی و سرکوب در حکومت اسلامی را به عربستان نسبت می دهد. این خود رژیم ایران است که در کمتر از چهل سال، یک ملت آزاد و سربلند و با شرافت را به مرحله بردگی کشانده و حالا انتظار دارد که بر ملت های دیگر منطقه نیز مسلط گردد و آنان را نیز به همان به زنجیرکشیدگان در حکومت اسلامی ایران مبدل سازد.
اورشلیم – شنبه سوم آذرماه ۱۳۹۷ برابر با بیست و چهارم نوامبر ۲۰۱۸
خدا ریشه اخوند را اززمین بکند .
عین حقیقت را آقای منشه امیر بازگو کرد. آفرین و تشکر، دیگر از این این روشن تر نمیشود و حرفی باقی نمیماند. آفرین آقای منشه امیر هموطن ایرانی اصل وطن پرست حقیقتگو
جناب مناشه امیر درود بر شما و اندیشه های راست گویانه شما،
متاسفانه اشاعه فاشیسم و ترور منحصر به کارتر و اوباما نیست، اکنون دیگر محرز شده است که خمینی ارتباطاتی با جان آف کندی داشته است. یقینا سازمان های اطلاعاتی آمریکا از همان زمان از تفکرات فوق ارتجاعی خمینی و موتلفه و ارتباط آنان با اخوان المسلمین اطلاع داشته اند. مگر می شود ارتباطات قطب زاده با سازمانهای ترور از چشم سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در زمان جیمی کارتر پوشیده بوده باشد؟
در زمان جیمی کارتر بازرگان مسافرتی به آمریکا کرد و ناگهان حقوق بشر نوع ارتجاعی مورد نظر خمینی مطرح شد. اروپا هم از دیر گاه مهد فاشیسم بوده است. چگونه شد که در سال آخر حکومت پادشاه فقید حقوق بشر مطرح شد و در بوق بی بی سی دمیده شد ولی طی چهل سال تجاوز و جنایت و جنگ افروزی، حقوق بشر در کاخ سفید شنیده نشد؟
آری جناب مناشه امیر ، جناحهایی در دنیا ، اروپا و آمریکا وجود دارند که فاشیسم و ترور را بر می تابند، بیاد آوریم سکوت و حتی همکاری اروپا را هنگامی که ماشین ترور اسلامی خمینی فعالانه در دنیا عمل می کرد.
با همه اختلاف که در مواضع پرزیدنت بوش پدر و پسر با فاشیست پروران اوبامایی ، کارتری و اروپایی وجود داشت، باز هم پرزیدنت جورج دبلیو بوش بقول شما در تشخیص سر مار اشتباه کرد.
آقای امیر:
غده سرطانی اسلامی در ایران همچنان جنایت می کند و در ایران و جهان قاچاق مواد مخدر ،پولشویی و ترور می کند. آیا در اسراییل اراده محکمی وجود دارد که یک بار برای همیشه سر مار را بکوبد و دوستی ایرانیان ازدیخواه و مردم اسراییل را رقم بزند؟
بطور مسلم سنجیدگی و درایت بر پول و تجارت برتری دارد و پول و تجارت یکی از پی آمدهای سنجیدگی و درایت می باشد. اما سوال این است آیا حکومت اسرائیل بیشتر از دشمنانش سنجیدگی و درایت از خود نشان می دهد؟ آیا دمیدن بیشتر بر شیپور جنگ روانی اسرائیل بر علیه دشمنانش نشان از درایت و سنجیدگی دارد؟ آیا درایت و سنجیدگی در این نیست که امید یک عرب کرانه باختری، نوار غزه یا عرب اسرائیلی در رسیدن به عالی ترین مقامها در اسرائیل کمتر از یک یهودی اسرائیلی نباشد؟ آیا تاکید بر یک اسم، تاکید می کنم تاکید بر یک اسم ارزش اینهمه درد و رنج کشیدن هفتاد ساله مادران یهودی و مسلمان در کشور شما را دارد؟ آیا اگر درایت و سنجیدگی در تصمیمات نشان داده می شد و توانایی مدیریت منازعه در درون مرزهای اسرائیل، کرانه باختری و نوار غزه وجود می داشت، کشورهای خارج از اسرائیل مجالی را برای دخالت در کشورتان می یافتند؟ نگویید ایران همه معادلات را بر هم می زند. یکی از دلایل قدرت گیری اسلامگرایان در کشور ما وجود همین منازعه حل نشده در اسرائیل پیش از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی بود. جدا از این موضوع، شما با حل ننمودن درونی این منازعه در کشورتان، تبلور نا امیدی و حقارت آدمی، ناتوانی برای حل منازعات انسانی و ناتوانی در بن بست شکنی بر روی کره زمین هستید. آیا شما این را می خواهید؟ آیا این است تبلور هوشمندی قوم بنی اسرائیل در اداره زندگی خود و سربلندی قوم یهود؟
جناب امیر، از اینکه مطالبم را بدون دست بردن در آنها و بی کم و کاست منتشر می کنید از شما سپاسگزارم. این موضوع نشاندهنده آزادگی و آزاد منشی شما و همکارانتان در صدای اسرائیل می باشد.