حکومت اسلامی در ایران، در سراشیب فروپاشی قرار گرفته و در آینده ای نه چندان دور به سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی دچار خواهد شد، و از دیدگاه بسیاری از آشنایان امور، این یک رویداد حتمی است که ممکن است چند ماه به تعویق افتد و شاید یک سال یا دو سال.
ولی روندی است که جلوی آن را نمی توانند بگیرند.
ما این واقعیت سیاسی را نه تنها در اتحاد شوروی دیدیم، بلکه همه حکومت های خودکامه، فرجام شان فروپاشی و نابودی بوده و حکومت کنونی ایران نیز چنین است.
می آیند و سخنرانی بیست سال پیش خامنه ای را دوباره منتشر می سازند که در آن گفته بود ایران، اتحاد شوروی نیست و اگر کمونیسم روسی فروریخت، اسلام نسخه رژیم ایران از هم نخواهد پاشید.
ولی ریشه های برافتادن شوروی را بررسی کنید و ببینید که اکثر علل آن به اوضاع کنونی رژیم ایران، شباهتی شگفت دارد.
خامنه ای در آن سخنرانی، که لازم دانسته اند پس از خیزش مردمی آبانماه، آن را بازنشر کنند، فروپاشی اتحاد شوروی را یک توطئه آمریکایی و غربی توصیف می کند.
از دیدگاه او، سیصد میلیون نفر مردم شوروی، فرمانبردار غرب بودند و آمریکا بود که به آنها دستور می داد برخیزند و حکومت را براندازند.
و این همان ادعایی است که امروز رژیم حاکم، در مورد خیزش مردمی در ایران عنوان می کند، و می گوید آن ها اشراری بودند که به دستور آمریکا، علیه سه برابر کردن نرخ بنزین به پا خاستند.
البته به ادعای آنان، اسرائیل و عربستان سعودی و خاندان پهلوی و مجاهدین نیز دستیاران و همکاران آمریکا بودند.
ولی یکی از علل اصلی و واقعی فروپاشی شوروی، شکست ایدئولوژی کمونیستی آنان بود.
رهبران شوروی، روز به روز معتقدتر گردیدند که راه آن ها اشتباه بود و اندیشه های کمونیستی نمی تواند رفاه مردمان و نیکبختی آنان را تامین کند و عدالت برقرار سازد و یک جامعه سالم به وجود آورد.
گورباچف این شهامت را داشت که این سرنوشت محتوم را برملا سازد؛ و بدین سان، روند فروپاشی رژیم آغاز گردید.
در حکومت ایران نیز، سرکردگان رژیم روز به روز بیشتر مشاهده می کنند که فرامین دین مبین اسلام، پیوند دهنده انسان با پروردگارش می باشد. ولی قوانین مدیریتی آن که در یک هزار و چهارصد سال پیش صادر شده و به تدریج شکل گرفته، نمی تواند راهگشای امروز کشورها و روابط بین دولت ها باشد.
آمدند و از اقتصاد اسلامی سخن گفتند و به تحسین و تجلیل از آن پرداختند.
ولی کوتاه مدتی پس از آن، این اندیشه را کنار گذاشتند، زیرا دیدند که در دوران پیشرفت های سایبری و تکنولوژی های نوین، نمی توان به قواعدی پایبند بود که در ایام شترسواری وضع شده و مناسب آن دوران بوده است.
بسیار طبیعی است که وقتی رهبران، خود می بینند که راه اشتباه پیموده اند و اسلام نسخه آنان نمی تواند راهگشای باورمندان امروز باشد، و هنگامی که ایدئولوژی و مرام آنان به بن بست رسید، به دزدی و غارت و مال اندوزی روی می آورند و فساد مالی سراسر پیکر حکومت را فرا می گیرد.
این همان پدیده ای بود که در اتحاد شوروی رو به رشد گذاشت، ولی در حکومت اسلامی ایران به اوج رسیده و هر روز شدیدتر می شود.
در اتحاد شوروی، خیلی زود واژه پرولتاریا، یعنی قشر کارگر را که ستون فقرات ایدنولوژی رژیم بود کنار گذاشتند و در حکومت اسلامی ایران نیز امروز کسی واژه مستضعفین را که خمینی بر سر زبان ها انداخته بود، به کار نمی برد.
امروز واژه “فرودست” را به جای “مستضعف” به کار می برند.
هم در اتحاد شوروی و هم در حکومت اسلامی ایران، سوء مدیریت به یک آسیب جبران ناپذیر مبدل شده است.
از روز نخست، همه کارشناسان را بیرون کردند و اداره امور را به دست “خودی ها” سپردند، افرادی که جز وفاداری ظاهری نسبت به حکومت، هیچ مزیتی نداشتند.
آخوندهایی که شاید از اسلام و تشییع چیزها می دانند، بر اکثر وزارتخانه ها و ادارات و اقتصاد کشور مسلط شدند که نتیجه آن را امروز می بینیم.
این، توطئه آمریکا نبود که بخواهد رژیم ایران را براندازد.
تصمیم مستقیم خود سران رژیم بود که همه چیز را، تا آنجا که ممکن است به دست آخوندها بسپارند – حتی گرفتن تصمیم برای سه برابر کردن نرخ بنزین.
پیامد این شیوه حکومتی، هم در اتحاد شوروی و هم در حکومت اسلامی ایران، چیره شدن ناداری بر دارایی بود.
در هر دو کشور، نه تنها پرولتاریا، یعنی همان مستضعفین به رفاه نرسیدند، بلکه طبقه متوسط ، یعنی همان خرده بورژواها نیز به قشر مستمندان و فرو دستان پیوستند.
در این زمینه، تفاوتی بین اتحاد شوروی و حکومت اسلامی ایران وجود ندارد.
همگان از خود پرسیدند که چگونه ممکن است آمریکای جهانخوار و غرب سلطه گر و حتی کشورهای کوچک و ضعیفی چون کره جنوبی روز به روز غنی تر می شوند و مردمان شوروی، و امروز حکومت اسلامی در سرزمین ثروتمند ایران، مرتبا فقیرتر می گردند؟
کوچکترین نتیجه می تواند این باشد که سیستم حکومتی بیمار است و به درد نیازهای امروز ملت ها و کشورها نمی خورد.
این واقعیت، توطئه آمریکا نیست، بلکه حقیقتی است که خود سران رژیم عامل به وجود آمدن آن هستند.
نیازی نیست که به وضع اسف بار اقتصادی امروز ایران و آن خیابان خواب ها و اتومبیل خواب ها و حتی گورخواب ها اشاره کنیم. همگان می دانند!
عامل دیگر فروپاشی اتحاد شوروی، که حکومت ایران پا به پای آن پیش می رود، همانا تلاش برای “صدور انقلاب” و تسلط بر کشورهای دیگر بود.
کمونیسم ایمان داشت که باید بر دنیا مسلط گردد و با شعار “کارگران دنیا متحد شوید” به میدان آمد و حالا سالیان دراز است که رژیم ایران می کوشد از طریق به دست گرفتن قدرت در کشورهای همسایه، به ویژه ممالکی که دارای اکثریت شیعه و یا دست کم یک اقلیت بزرگ شیعه هستند، یک بلوک کولونیالیستی و حتی امپریالیستی برپا سازد.
امروز رژیم ایران در کشورهایی چون یمن و لبنان و سوریه و عراق و بحرین و عربستان و شماری کشورهای دیگر، به تخریب و فتنه گری مشغول است که این فعالیت بودجه های کلان می طلبد.
دخالت رژیم ایران در این کشورها، توطئه آمریکا نبود؛ بلکه خمینی بود که آن را پایه گذاری کرد و خامنه ای که با شور و شوق آن را ادامه می دهد و حتی گسترده تر کرده است.
اتحاد شوروی جنگ سرد علیه کشورهای غربی و به ویژه ایالات متحده را به راه انداخت و به خاطر آن هزینه کلانی پرداخت و موجب خونریزی های بسیار در شبه جزیره کره و ویتنام و نقاط دیگر جهان شد.
حکومت اسلامی ایران نیز اکنون به صورت علنی و قاطعانه از لزوم انهدام اسرائیل سخن می گوید و همه توانایی های نظامی و مالی و سیاسی خود را به آن اختصاص می دهد.
این توطئه آمریکا نیست، تصمیم خود حکومت اسلامی ایران است.
از دیدگاه سران اتحاد شوروی و فرمانروایان حکومت اسلامی ایران، برای رسیدن به هدف های اعلام شده، یعنی استقرار حکومت پرولتاریا در جهان، و یا برقراری حکومت اسلامی مستضعفین در کشورهای اسلامی، باید همه امکانات را بسیج کرد.
باید بودجه های کلانی را اختصاص داد، که وقتی در خزانه وجود ندارد، از نان شب مردم می برند و به این هدف اختصاص می دهند.
امروز، در ایران، با نبود درآمد مالی، بودجه های سپاه پاسداران و تشکیلات تبلیغات اسلامی را افزایش می دهند و بودجه های عمرانی را تقریبا به صفر میرسانند.
از دیدگاه آنان، تسلط بر کشورهای همسایه، از تامین رفاه مردم مهمتر است.
این توطئه آمریکا نیست، بلکه تصمیم خود سران رژیم است.
جنگ ستارگان را به یاد دارید؟
یکی از علل فروپاشی اتحاد شوروی، همان مسابقه تسلیحاتی با ایالات متحده و غرب بود که به جنگ در فضای خارجی رسید و به ناگهان اتحاد شوروی فروپاشید، زیرا بودجه ای برای اجرای آن نداشت و مسلما شوروی در کشاکش با آمریکا ، هیچ بخت پیروزی برای خود نمی دید.
ولی حکومت ایران، در عین ناداری و بحران اقتصادی، همچنان با سرعت به تلاش برای تولید جنگ افزارهای جدید ادامه می دهد.
همه موشک های جنگی دنیا را نمونه برداری کرده و زیرنام “صنعت بومی” ساخت آن را اعلام می کند و پز می دهد که بله، با این اسلحه، نه تنها اسرائیل، بلکه آمریکا را هم نابود خواهیم کرد.
ادعا می کنند که آمریکا دارد افول می کند و حکومت اسلامی ایران است که همانند خورشید سر بر می آورد.
یک نتیجه گیری جالب را علی خامنه ای که در آن مقایسه بین فروپاشی اتحاد شوروی و وضع به قول او “مستحکم” حکومت اسلامی ایران مطرح کرد و آن، این بود که مردم آن حکومت کمونیستی، رژیم حاکم را دوست نداشتند، ولی مردم ایران عاشق جمهوری اسلامی و پیرو اصل جهاد و شهادت هستند و بنابراین، حکومت اسلامی هرگز فرو نخواهد پاشید، زیرا محبوب و معبود ملت ایران است.
امروز در خیابان ها می شنویم که مردم فریاد می زنند: مرگ بر حکومت اسلامی، مرگ بر خامنه ای.
پس، اتحاد شوروی رفت، ولی آیا حکومت اسلامی ایران می ماند؟
اورشلیم – شنبه ۷ دی ماه ۱۳۹۸ ، ۲۸ دسامبر ۲۰۱۹
آقای منشه امیر متاسفانه شما و سایر تحلیلگران سیاسی ایران سخت در اشتباهید چون خامنه ای و حکومت جمهوری اسلامی مزدور و آدمکش داخلی مثل سپاه پاسداران و بسیج و لباس شخصی های باج بگیر و مزدورهای خارجی مثل سپاه قدس و حشد الشعبی و حزب الله و جهاد اسلامی لبنان و انصار الله و حوثی های یمن و نیروهای سوری متعلق به بشار اسد زیاد دارد و هر دوی این مزدوران داخلی و خارجی برای جلوگیری از سقوط جمهوری اسلامی هر چقدر که لازم باشه مخالفان و مردم ایران را میکشند حتی اگر تعداد کشته شدگان به میلیون نفر برسه!و شاید جمهوری اسلامی با این کشتار بتواند ۲۲ بهمن سال ۱۵۰۰ هجری شمسی را هم جشن بگیرد.
Juri Wladimirowitsch Andorpow که از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۲ ریاست سازمان اطلاعاتی شوروی KGB را بر عده داشت مخالفان رده بالای این کشور را به تیمارستان می فرستاد چون معتقد بود کسی که به سوسیالیسم اعتقادی ندارد دچار بیماری روانی است۰ این درست عین کار رژیم پلید جمهوری اسلامی است که البته اینها هم از شوری سابق یاد گرفته اند۰ آموزگاری را که برای حقوق خود دست به اعتراض می زند به تیمارستان می فرستند اینها گزارشهای گذشته است که از رادیو پیام اسرائیل شنیدیم و یا در اینترنت خواندیم۰ طبق ویدئو کلیپی : در تلویزیون رژیم یک تن بر اساس آیه ایی از کتاب آسمانی شان می گوید مخالفان رژیم باید زجر کش شوند , به دار آویخته شوند , دست راستشان با پای چپشان بریده شود آنها را تبعید کنند نه به جای خوش آب و هوایی مانند شیراز بلکه با قایقی شکسته به وسط دریا تا از گرسنگی بمیرند۰ آقایی که چنین حرفهایی را می زند استاد قرآن است ۰ رفتار و گفتارش نشان می دهد که او شغلش شکنجه گری است۰ یک عده ارازل اوباش که در کتابها به آنها لمپن می گویند قدرت و ثروت کشور را در اختیار دارند و در راس آنها آخوندی دزد به نام علی خامنه ایی است ۰ اینها را می شود با گروه مافیایی آمریکا که از خانواده های مهاجر ایتالیایی که به این کشور آمده بودنند مقایسه کرد۰ Lucky Luciano, Frank Costello, Meyer Lansky , Bugsy Siegel و Vito Genovese یک گروه مافیایی بود که در زمان جنگ جهانی دوم وجود داشت ۰ کسانی بودنند کارشان قبلا در خیابانها زدو خورد کردن و کتک کاری بود و به ثروت هایی کلان میلیاردی دست زدنند۰ اگر مقایسه کنیم محسن رفیق دوست و سران سپاه و دیگران هم مانند آنها بوده اند۰ وقتی یکی از آنها گیر می افتاد همه مواظب او بودنند۰ یکی مانند حسن روحانی می آمد و می گفت: این حضرت آقا فقط دارای یک حسینه است۰ ما می گوییم لابد طعام هم برای او از بهشت می آورند۰ اتحاد شوری با آنهمه سلاح هسته ایی و تانکهای پیشترفته نتوانست بماند و فرو ریخت جمهوری اسلامی از یک عده چاقو کش مافیایی تشکیل شده و هرگز نمی تواند بماند!
حکومت غیر جمهوری وغیر اسلامی ایران هم که زاییده سازمانهای مخوف وسری مافیای مذهبی فراماسونری میباشد نیز براساس مرامنامه وطرح های سری آن سازمان معدوم وازبین خواهد رفت. فقط چند صباحی این ملت ایران باید سرکارگذاشته شوند واز نعمت آزادی واستقلال وزندگی راحت ومرفه بدور باشند. خود خامنه ای نیز دارای محافظین بسیاری میباشد که باید هم باشد زیرا برای این سلطه گری و ستمگری وضحاک بودن انتخاب شده است وخرجهای فراوانی برای سرکارآمدنش وتحمیل شدندش به ملت ایران کشیده شده است. این رژیم شداد وفرعون نیز به زباله دانی تاریخ خواهد پیوست ولیکن هرچی زودتر بهتر تا دنیا بتواند نفس بکشد.
ایدئولوژیها و حکومتهای مارکسیست-کمونیستی و دینی-مذهبی از تشابهات جالبی برخوردارند؛ آنها یک سری آرمان و اهداف را به مردم معرفی میکنند که بسیار جذاب و تهیج کننده است اما دستورالعمل های آنها با ادعای دستیابی به آن اهداف جامعه را دقیقا به نقطه مقابل و ضد آن اهداف میرساند.
برای مثال، حکومت کمونیستی با شعار جامعه بی طبقه روی کار میاید اما طبقاتی ترین شکل حکومت را به مردم تحمیل میکند یا حکومتهای مذهبی با فریب سیاست صادقانه و اقتصاد پاک روی کار میایند اما کثیفترین سیاست و فاسدترین اقتصاد را به مردم تحمیل میکنند.
از اینرو این حکومتها فقط توانایی تحریک و تهیج جوامع را برای انقلاب دارند ولی هیچ توانایی برای اداره امور کشور و رسیدن به اهداف مورد ادعای خود را ندارند و دقیقا به همین دلیل است که این حکومتها هرگز از فاز انقلابی خارج نشده و همواره بدنبال صدور انقلاب هستند (زیرا تنها کاری است که توانایی انجام آنرا دارند) و مشکلات حاصل از ناتوانی خود در رسیدن به اهداف مورد ادعا را در یک فرار رو به جلو به گردن مخالفان و دشمنان میاندازند.
لذا حکومتهای کمونیستی و مذهبی همواره جذاب ترین طرح ها برای استعمار اروپایی (انگلیس و فرانسه) بوده و هستند. استعمارگران موتور انقلاب را در بسته بندی فریبنده و با تبلیغات اغوا کننده و هزینه سنگین به ملتهای ناآگاه (نیمه آگاه) میفروشند، اما ملتهای فریب خورده پس از اندک زمانی در مییابند که این موتور به ظاهر زیبا اصلآ کار نمیکند و قادر به حرکت دادن رو به جلوی جامعه نیست.
در این جامعه بیمار و مبتلا به ایدئولوژی ناکارامد، از یک سو حکومت جرات و توان انکار ماهیت اشتباه خود را ندارد و از طرفی مردم به اشتباه خود پی برده و درصدد جبران بر میایند.
اینجاست که پای استعمارگران باز میشود تا در مخاصمه مردم و حاکمیت با جانبداری ظاهری از هر دوطرف آنها را بدوشند و منابع و منافع آنها را به غارت ببرند.
وقتی خشم ملت به کف خیابانها سرازیر شود همه این آدمکشان در سیلی از خشم ملت غرق خواهند شد و همه این آدمکشان دنبال سوراخ موش خواهد گشت. پروسه سرنگونی این نظام در مراحل پایانی اش است و ایران هرگز به فبل از آبان ماه بر نخواهد گشت. ترس مردم هم از رزیم ریخته و هر پی کشتار زیاد تر شود عزم ملت برای سرنگونی حزم تر میشود.
اینست شعار ملی ایرانیان: مرگ بر دیکتاتور. مرگ بر خامنه ای فراماسون. مرگ بریزیدیان زمانه. مرگ بر مافیای مذهبی ایران. مرگ برخامنه ای دجال.