آیا آن ها از این دگرگونی بزرگ در سیاست خارجی کره شمالی درس عبرت خواهند گرفت و یا همچنان به ستیز با دنیا ادامه خواهند داد و ایران را به فاجعه ای بسیار بزرگتر از جنگ هشت ساله با عراق خواهند کشاند؟
خمینی گفته بود که اول باید فتنه را در جهان اسلام سرکوب کرد و سپس فتنه را در سراسر دنیا ریشه کن ساخت و اسلام ناب محمدی را به قرائت شیعه آن در دنیا مسلط کرد.
کمونیسم هم همین را می گفت. ادعا می کرد که روزی همه کارگران دنیا دست اتحاد به یکدیگر خواهند داد و نظام سرمایه داری را برخواهند انداخت و رهبری دنیا را به دست خواهند گرفت.
آن کمونیسم ورشکست شد و اتحاد شوروی فرو ریخت و روسیه امروز هیچ وابستگی به دوران کمونیستی ندارد.
دو کشور باقی مانده اند که نخستین آن، از سیستم کمونیسم فقط نام آن را برای خود باقی گذاشته و آن سیستم سرکوبگر دیکتاتوری آن را، ولی اقتصادش یک اقتصاد کاملا کاپیتالیستی است و با شیوه اقتصادی در آمریکا تفاوت چندانی ندارد.
می ماند کره شمالی، که تا دیروز، نقش “حکومت اسلامی ایران در خاور دور” را ایفا می کرد.
یعنی، تصور می کرد که اگر علیه همسایگان خویش، سیاست تعرضی در پیش گیرد و آن ها را به موشک و اتم تهدید کند، می تواند به حفظ موجودیت خود ادامه دهد و شاید هم روزی بتواند بر کره جنوبی نیز مسلط شود و آتحاد دو بخش شبه جزیره کره را به رهبری خود، عملی سازد.
حالا همان سرکرده دیکتاتور و ماجراجوی شمال، قدم رنجه می کند، به ناحیه مرزی می آید، دست رهبر کره جنوبی را می فشارد، با او عکس می گیرد و ابراز امیدواری می کند که بتواند از قصر ریاست جمهوری در سئول نیز دیدن کند.
آیا حکومت اسلامی ایران این تغییر جهت در سیاست و ایدئولوژی حکومت کمونیستی پیونگ یانگ را دنبال می کند؟
البته که دنبال می کند. حتی وزارت خارجه رژیم ایران، دیدار بین رهبران دو بخش کره را شادباش گفته است.
حالا، همان کیم جونگ اون، که برخی او را بیمار روحی می دانند و بعضی دیگر وی را به ماجراجویی متهم می کنند، می اید و در دیدار با دشمن دیروز خود، میگوید که: بله، بمب هسته ای چیز بدی است، باید آن را برچید و موشک ها را به انبار بازگرداند و از ستیز و خصومت دوری جست و راه دوستی در پیش گرفت.
بدین سان، کره شمالی حاضر است آن بمب های اتمی را که به قیمت جان و خون و سلامت و رفاه ملت خود ساخته، نابود کند و از سیاست تهاجمی دست بردارد و به دشمنان پیشین خود دست دوستی بدهد.
آیا در تهران، این سخنان را شنیده اند؟
حتما شنیده اند! ولی آیا گوش شنوا دارند؟
بسیار بعید به نظر می رسد.
در همان حال که کیم جونگ اون راه دوستی با آمریکا را می جوید، و قرار است بزودی با پرزیدنت ترامپ دیدار تاریخی داشته باشد، در نماز جمعه تهران و پس از آن همچنان پرچم آمریکا را به آتش می کشند و شعار نابودی اسرائیل را سر می دهند.
برایشان اصلا مهم نیست که ادامه این سیاست، چه هزینه گزافی را برای ملت ایران به بار آورده است.
از زبان حسین سلامی می شنویم که افتخار می کند که حکومت ایران در چهار کشور عربی همسایه، حضور نظامی گسترده دارد و در نبردهای خونین درگیر است و در کشتن صدها هزار نفر مسلمان سهم داشته و دارد.
البته جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران تائید نمی کند که رژیم ایران در همه این جنگ ها دخالت مستقیم دارد، بلکه می گوید: «دشمنان را در عراق و بحرین و سوریه و لبنان و یمن تحت کنترل داریم و امروز دشمن پراکنده شده و نظام ایران قدرتمند شده است».
سلامی نیز همانند دیکتاتور کره شمالی می گوید که اگر رژیم ایران به این دخالت ها در کشورهای همسایه دست نمی زد، خود رژیم ایران به خطر می افتاد. ولی این دخالت های حکومت ایران در میان همسایگان، موجب شده که به گفته او “دشمن نتواند قدرت یابی کند”.
از کدام دشمن سخن می گوید؟
ایا او نمی داند که وقتی رژیم ایران علنا می گوید که می خواهد بر حکومت های منطقه مسلط گردد و رهبری آن ها را به دست گیرد و به گفته خود “دنیا را از دست فتنه رها سازد”، رژیم های آن کشورها حق ندارند از خود دفاع کنند؟
بنابراین، دشمن خود حکومت ایران است که قصد برانداختن رژیم دیگران را دارد و اگر این تعرض نبود، دولت های دیگر با حکومت ایران کاری نداشتند!
تا دیروز ادعا می کردند که حضور نظامی آن ها در کشورهای دیگر جنبه مستشاری دارد. ولی اکنون خودشان اعتراف می کنند که در نبردها و خونریزی های جنگی، نقش مستقیم دارند.
تا دیروز ادعا می کردند که افراد اعزامی آن ها به سوریه، ماموریتشان دفاع از حرم است، ولی می بینیم که پایگاه های نظامی می سازند و سلاح های پیشرفته انبار می کنند و ده ها هزار نیروی نظامی وارد سوریه می سازند و شصت هزار نفر از اهالی آن کشور را نیز برای ایجاد نیروی به اصطلاح مردمی بسیج می کنند.
چه کاری آسان تر از این وجود دارد؟ این همه بیکار و گرسنه در افغانستان و پاکستان و عراق و مسلما در خود سوریه وجود دارند که در مقابل کمترین حقوق ماهیانه حاضرند به نیروهای استعماری رژیم ایران در سوریه بپیوندند.
این هنر نیست.
وقتی رژیم ایران این چنین سخاوتمندانه در منطقه پول می ریزد، به آسانی می تواند افرادی را بسیج کند و به خدمت خود درآورد.
بدبخت و بیچاره و مفلوک در منطقه بسیار فراوان است.
حسن نصرالله به افراد حزب الله لبنان گفته بود نگران نباشید، پول همه اسلحه و حتی نان و آب شما نیز از ایران می آید و متوقف نخواهد شد.
گروه حماس که از متعصب ترین جناح های اسلام اهل تسنن است، و با شیعیان نزاع یک هزار و چهارصد ساله دارد، می اید و دست رژیم ایران و حزب الله لبنان را می فشارد و ابراز دوستی می کند تا پول بگیرد و اسلح بگیرد.
فردا این پول و اسلحه را به مدت شش ماه متوقف کنید. ببینید همه از دور و بر شما فرار خواهند کرد.
خودتان را دوست ندارند.
به راه شما ایمان ندارند.
پولتان را می خواهند و بس!
این که افتخار نیست، هنر نیست!
حالا آن نابخرد ماجراجو، که احتمالا درس نظامی هم نخوانده و سمت جانشنینی را به او داده اند، می آید و در سخنرانی برای روسای دادگستری ایران، در وصف توانانی های جنگی حکومت حرف می زند و از جمله چنین می گوید: «امروز، جمهوری اسلامی ایران موجودیت و بقای رژیم صهیونیستی را به خطر انداخته است». حسین سلامی!
خوب، این که تازگی ندارد.
رژیم ایران از روزی که به قدرت رسید، مرتبا اعلام کرد که همین فردا اسرائیل را نابود می کند. این گونه هارت و پورت ها را سی و نه سال است که مرتبا می شنویم. تازگی ندارد!
ولی حسین سلامی یک افشاگری مهم می کند و آن، ابعاد حضور نظامی رژیم ایران در سوریه است.
دانی دانون سفیر اسرائیل در سازمان ملل، در نشست اخیر شورای امنیت، گفته بود که رژیم ایران ۸۲ هزار نفر را در سوریه تحت فرمان خود دارد که حدود ده هزار نفر از افراد سپاه پاسداران، و دوازده هزار نفر حزب اللهی و افغانی و عراقی هستند و آن شصت هزار نفر بقیقه از خود اهالی سوریه هستند که حاضر شده اند در برابر لقمه نانی، به دستور حکومت ایران، برادران و خواهران سوری خود را به قتل برسانند.
حسن سلامی، بی آن که این آمار افشا شدۀ اسرائیلی را صریحا تائید کند، در نطق خود در برابر روسای دادگستری رژیم ایران می گوید: «سران حکومت صهیونیستی می دانند که اگر بلندی های گولان تصرف شود، و عقب نشینی نیروهایشان آغاز گردد، فرار نیروهایشان به صورت دومینو آغاز می شود». پیشتر هم همین حسین سلامی گفته بود که اسرائیل از سه طرف مورد حمله قرار خواهد گرفت و تنها راهی که برایش باقی میماند، فرار به سوی دریاست.
ببینید که چقدر نابخرد و نا آگاه است که می گوید آن ها از خاک سوریه به اسرائیل حمله می کنند، بلندی های گولان را به اشغال در می آورند و سربازان اسرائیلی پا به فرار می گذارند و به دریا پناه می برند.
آن نابخردی که گویا کوچکترین تجربه جنگی ندارد، تصور می کند که امروز دوران حمله عرب به ایران است که یک مشت افراد پابرهنه و گرسنه به ایران هجوم آوردند و این کشور را اشغال کردند.
او فراموش می کند که اسرائیل ارتش های سوریه و مصر و اردن را در ظرف شش روز از پای در آورد. حالا خیال می کند که با یک مشت افغانی و عراقی و سوری پابرهنه، خواهد توانست بلندی های گولان را به اشغال درآورد و از آن جا سراسر اسرائیل را بگیرد و مردم این کشور را به دریا بریزد.
با دوران حمله اعراب پابرهنه به ایران، اشتباه گرفته است!
این هذیان گویی، بخشی از یک نمایشنامه کمدی نیست. واقعیت دارد. از زبان دومین فرمانده ارشد سپاه پاسداران بیان می شود.//
گوش اسرائیل از این رجزخوانی ها پر است. سی و نه سال است که ما از این نوع هارت و پورت ها را می شنویم.
ولی نگرانیم! نگرانیم از این که یک مشت بی سوادِ بی تجربه و ماجراجو و قسی القلب، این گونه فاجعه دیگری را برای ملت ایران تدارک می بینند و در حالی که خودشان هشت سال با ارتش عراق جنگیدند و بالاخره جام زهر را سر کشیدند، و در حالی که اکنون هفت سال است در جنگ در سوریه درگیر هستند و سه سال است که زن و کودک و پیر و جوان را در یمن به کشتن می دهند، ادعای حمله به اسرائیل را نیز دارند و از تئوری دومینو سخن می گویند و الکی به خود دلخوشی می دهند.
نگرانیم از این که چگونه مشتی ماجراجو، سلامت و امنیت ملت ایران را به خطر می اندازند.
ادعا کرده می گویند که با شلیک چند موشک، تل آویو و حیفا را نابود خواهند کرد – و وزیر دفاع اسرائیل به صراحت می گوید که اگر به تل آویو تعرض کنند، تهران نیز هدف قرار خواهد گرفت.
مگر اسرائیل یتیم است؟
مگر اسرائیل، این پنجمین قدرت نظامی دنیا، نمی تواند از خود دفاع کند؟
ولی وزیر دفاع اسرائیل می گوید که خود رژیم فتنه گر، در سراشیب سقوط و نابودی قرار دارد و قیام دوباره ملت ایران در راه است و چنین حکومتی امکان ادامه حیات نخواهد داشت.
حسین سلامی و عبدالرحیم موسوی و محسن رضای و علی شمخانی تهدید کرده اند که اسرائیل به زودی نابود خواهد شد و مردم آن به سوی دریا فرار خواهند کرد.
ببینید که مردم ایران به چه فاجعه ای مبتلا شده اند که این ها ادعای رهبری آن را دارند.
ولی آخوند عبدالله جوادی آملی از بلندپگان نظام دینی و از پایه گذاران این دبکتاتوری مذهبی در ایران، با صراحت می گوید که اگر مردم فردا به پا خیزند، همه آخوندها و سردمداران رژیم را به دریا خواهند ریخت.
بروند و به فکر فردای عزای خود باشند، و از این ماجراجویی ها در منطقه دست بردارند و یک لحظه نگاه کنند که دیکتاتور کره شمالی هم بالاخره ناچار شد مسیر خود را عوض کند، و راه معکوس را در پیش گیرد.
اورشلیم- شنبه هشتم اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ خورشیدی، بیست و هشتم آوریل ۲۰۱۸ میلادی
دوران حمله عرب به ایران است که یک مشت افراد پابرهنه و گرسنه به ایران هجوم آوردند و این کشور را اشغال کردند.
دانی دانون سفیر اسرائیل در سازمان ملل، در نشست اخیر شورای امنیت، گفته بود که رژیم ایران ۸۲ هزار نفر را در سوریه تحت فرمان خود دارد که حدود ده هزار نفر از افراد سپاه پاسداران، و دوازده هزار نفر حزب اللهی و افغانی و عراقی هستند و آن شصت هزار نفر بقیقه از خود اهالی سوریه هستند که حاضر شده اند در برابر لقمه نانی، به دستور حکومت ایران، برادران و خواهران سوری خود را به قتل برسانند:
هر چه بگندد اسدش می زدند……………………………………………………….. وای به روزی که نباشد اسد.
صلح فی مابین کره شمالی و کره جنوبی در چشم انداز نزدیک بمنزله صلح فی مابین سنی اسلام و شیعه اسلام تلقی خواهد گردید و در چشم انداز دور بمنزله صلح فی مابین شیعه اسلام و اسرائیل تلقی خواهد گردید و رژیم آخوندی اسلامی ایران
در هر دو چشم انداز نزدیک و دور دائره تمرکز اولی و اصلی را به ولایت شیعه اختصاص داده است=خاور دور ، خاور نزدیک، اسرائیل
همانگونه که گیاه برای زنده ماندن احتیاج به آب دارد حکومت اسلامی نیاز به بحران دارد. حکومت اسلامی در بحران زنده میماند و در صلح و آرامش میمیرد. تا حکومت اسلامی پا بر جاست شوربختانه در بر همین منوال خواهد چرخید. حتی جنگ برای این حکومت نعمت است. تنها راه بزیر کشیدن این رژیم سفاک بستن منابع مالی آن و خیزش مردم ایران است.
بفرض که کره شمالی مراکز حساس اتمی را تعطیل کند مگر کاری دارد که کمتر از چند دقیقه دوباره از سر بگیرد هرچند من یقین دارم که کره شمالی از استادش ایران درس دروغ و فریب را بخوبی اموخته و فقط ادعای کذب تحویل خواهد داد.مطرح کردن مرکز حساس اتمی خود یک فریب برای جلوگیری از بازرسیهای اینده است کره شمالی و جنوبی و ترکیه و قطر فرانسه و المان از جمله کشورهایی هستند که در اطاعت ایران عمل میکنند و هرگز قابل اعتماد نیستند
اسراییل برای ملت ایران همیشه عزیز بوده وهست …ملت ایران همیشه دوست داشته با کشور پیشرفته اسراییل رابطه میداشت…این یکی از آرزوهای ملت ایران است ..با تشکر…
دیگر خیلی دیر شده