از این پس، سر مار را در ایران جستجو می کنند! تفسیر سیاسی هفته، نوشتۀ منشه امیر

 

تفسیر سیاسی هفته
نوشتـۀ منشـه امیـر

دانلود فایل صوتی تفسیر

ممکن است که روح الله خمینی در علوم اسلامی و فقه شیعه علامه دهر بود. ولی بی تردید، نه در امور کشورداری چیزی می‌دانست و نه از الفبای روابط بین المللی کوچکترین آگاهی داشت.

خمینی بزرگترین زیان را به سرزمین ایران و ملت ایران وارد آورد و اکنون جانشینان و جایگزینان او نیز در این بی کفایتی و بی لیاقتی و بی تجربگی دست کمی از پایه گذار حکومت اسلامی خود ندارند.

یک سرزمین ثروتمند، با یک مردم با استعداد و سخت کوش را تحویل گرفتند و در ظرف چهل سال، کشوری را که به سوی شکوفایی و پیشرفت گام بر می‌داشت، به چنان فلاکتی کشاندند که وضع زندگی مردم آن به سطح بنگلادش و زیمبابوه و ونزوئلای نگون بخت نزول کرده است.

یک مقام ارشد رژیم با بی شرمی، از مردم می‌خواهد از این همه بدگویی از حکومت و بی کفایتی آن دست بردارند، زیرا این کشتی، اگر غرق شود، همگان را با خود به عمق دریا می کشاند.

او سخت اشتباه می‌کند، زیرا وقتی کشتی غرق شود، ملت ایران دوباره خواهد توانست سر بلند کند و سربلند شود و جایگاه خود را در میان ملت‌های جهان دوباره به دست آورد و به راه پیشرفت و رفاه باز گردد.

شما هستید که خشم مردم، همانند امواج خروشان دریا شما را غرق خواهد کرد و به اعماق خواهد فرستاد.

خمینی بر این اندیشه نادرست بود که اگر به این آسانی توانسته است بر ایران زمین تسلط یابد و مردمان آن را به سوی خود بکشد، با همان آسانی خواهد توانست بر کشورهای مسلمان همسایه نیز تسلط یابد و یک امپراطوری شیعه به وجود آورد.

سرش سخت به سنگ خورد و جام زهر را سرکشید، ولی جانشینان او هنوز درس نیاموخته‌اند و تلاش استعمارگرانه خود را حتی در ابعاد بسیار گسترده‌تری دنبال می کنند.

ولی آنها هم دوباره سرشان سخت به سنگ خورده و خود، به آستانه سقوط و فروپاشی کشانده شده‌اند.

وزیران خارجه‌ی بیش از شصت کشور جهان در ورشو گرد می‌آیند و از زبان مایک پنس و مایک پمپئو و بنیامین نتانیاهو و یوسف بن علوی و دیگران می شنوند که سر مار در تهران است و اگر کسی خواهان بازگشت آرامش به خاورمیانه و پایان جنگ و خونریزی در این خطه است، و اگر فردی می‌خواهد که فلسطینیان به حق خود برسند و از ستیز با اسرائیل دست بردارند و راه آشتی و صلح در پیش گیرند، باید سر مار را هدف قرار داد.

البته چند کشور اروپایی همچنان خواهان ادامه تجارت با رژیم ایران هستند و اعلام می‌دارند که به برجام پایبند مانده‌اند و به تحریم های آمریکایی نخواهند پیوست.

ولی احساس می کنند که دستهایشان سخت بسته است و آمریکا بر اقتصاد جهانی، و یا به عبارتی دقیق تر، بر سیستم پولی دنیا تسلط کامل دارد.

تنها نسخه ای که یافته‌اند آن است که شما به ما نفت بدهید، و ما به شما کالا می دهیم. حالا اگر به کالای تولیدی ما نیازی ندارید، می توانید از دیگران بخرید، و پول آن را ما بابت دریافت نفت از شما، به فروشنده کالا خواهیم پرداخت.

ولی مشکل آن است که همه کمپانی های بزرگ اروپا و جهان، از مدتها پیش از ایران بیرون رفته‌اند، و اگر شرکت هایی وجود دارند که حاضرند با این سازوکار اروپائیان کنار آیند، کالاهای کم مصرفی دارند که به درد رژیم ایران نمی‌خورد.

مهمتر از همه آن که، پولی به خزانه رژیم ایران باز نخواهد گشت و دِرهمی برای دزدی و اختلاس و غارت بین المال باقی نخواهد ماند و سپاه پاسداران نخواهد توانست به خرید قطعات برای تولید موشک و دیگر جنگ افزارها ادامه دهد و مسلما پولی برای هدیه کردن به سازمان های ترور عربی و اسلامی و فلسطینی باقی نخواهد ماند و سپاه قدس هم نخواهد توانست به گسترش حضور نظامی خود در سوریه ادامه دهد.

رژیم در آستانه فروپاشی کامل خواهد رسید – در حدی که اکنون دست به دامان مهدی کروبی شده اند که شاید بتوانند اصلاح طلبان را دوباره علم کنند و امید کاذب در مردم به وجود آورند و فروپاشی خود را به عقب بیاندازند.

سران حکومت، باید جام زهر را سر بکشند و بپذیرند که به آخرین ایستگاه عمر حکومت رسیده‌اند و باید از این قطار پیاده شوند.

یک جام زهر دیگر را نیز به آن ها تعارف کنید، که نه تنها نتوانستند کشورهای عرب و مسلمان را به سوی خود بکشند و رویای خام برپایی امپراطوری شیعه را عملی سازند، بلکه در ظرف چهل سال، توانستند نزاع شیعه – سنی را به همان شدت یک هزار و چهارصد سال پیش باز گردانند.

امروز، رژیم اسلامی ایران منفورترین حکومت در بین همسایگان عرب است. همه از این رژیم نفرت دارند و حتی حکومت شیعه عراق از نظام دینی در ایران دوری می جوید و همچنان به همکاری با آمریکا، همان شیطان بزرگ در قاموس خمینی، ادامه می‌دهد.

یک جام زهر دیگر را نیز به آنان تعارف کنید: خمینی می خواست با همکاری اعراب برای نابودی اسرائیل تلاش کند، و امروز همان اعراب به اسرائیل دست اتحاد می‌دهند که رژیم خودسر و خونریز و سیتزخوی اسلامی در ایران را براندازند.

حتی خود فلسطینی ها نیز دست همکاری رژیم ایران را عقب زده‌اند و تنها گروهی در میان فلسطینی‌ها که پول رژیم ایران را می خواهند و جنگ افزارهای آن را می طلبند، با این رژیم همکاری دارند.

یاران امروز رژیم ایران در میان فلسطینیان، گروه حماس است که از متعصب‌ترین گروه‌های اهل تسنن و زاده اخوان المسلمین مصر است که شیعیان را مطرود و مکروه می‌دانست، و گروه جهاد اسلامی آزادی فلسطین، که توسط خود رژیم ایران در سرزمین‌های فلسطینی نشین برپا گردیده و ناف عمرش به ناف رژیم ایران گره خورده است.

شاید برگزاری کنفرانس ورشو، پیام آور سقوط رژیم در ایران نباشد، ولی بی تردید مراحل بعدی آن همایش، تنگنای بیشتری برای حکومت ایران به وجود خواهد آورد و همراه با شدت گیری بحران اقتصادی و افزایش اعتراض‌های مردمی در داخل ایران، احتمالی برای ادامه حکومت کنونی باقی نخواهد ماند و کشتی آنان غرق خواهد شد و به اعماق دریا فرو خواهد رفت.

اورشلیم – شبنه ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۷ ؛ ۱۶ فوریه ۲۰۱۹

در کنفرانس ورشو نخست وزیر اسرائیل در سمت راست وزیر خارجه یمن نشسته است

 

6 دیدگاه‌

  1. سلام به شما مناشه امیر، من چهل سال است مطالب شما را شنیده و خوانده و دوستدار شما و سپاسگزارم، اگر ایرانی الاصل بودن شما را کنار گذاشته، صرفا اسرائیلی و یهودی بودن ات را در نظر بگیرم، ولله شما بحق دوستدار و دلسوزتر ازخیلی ایرانیان ادعا رس برای ایران زمین هستی، خدا شما را حفظ کند خواهش می کنم، در راستای اجرای نصایح دو هفته پیش خود مبنی بر همبستگی مخالفین رژیم ایران، بمنظور ایجاد راهکارها و اقدامات جدی چاره اندیشی نمائید، بالاخره همه شما را می شناسند، اگر در مسیری که با استفاده از دولت های اسرائیل و امریکا بتوان مخالفین رژیم را به یک همبستگی ولو موقت برسانید تا از فرصت طلائی وجود ترامپ و تیم کاری اش بهره جسته خیلی زودتر عمر رژیم به پایان رسد و از آنچه که آخوند، جان کری دمکرات و اروپای طماع در انتظار افول اش هستند جلوگیری شود. با سپاس

  2. واقعا آدم لذت میبره از شنیدن تحلیل های آقای منشه. امیدوارم هرچه زودتر صلح بین دو کشور ایران و اسرائیل برقرار بشه و بتونیم ایشان رو در ایران ببینیم.

  3. با احترام به جناب منشه امیر،،،آیا یادتان میاید که با چه تاکید واحترامی ،،بارها از میکرفون رادیو اسرائیل این سخنان خمینی را متذکر میشدید که خمینی گفته که بروید ،ادب را از رادیو اسرائیل یادبگیرید،،؟! اما خود او کماکان به فحاشی واهانت گوئی خود ادامه میداد،،،اینهم تقیه او بود و شما را فریب داده بود که جلوی سیل انتقادات برعلیه او را بگیرید. ،،که میگرفتید،،،،اقای امیر بشما ارداتمندم هنوز،،،،،اما توصیه میکنم شیوه و سیاست مدیریت رادیو اسرائیل احتیاج به دگرگونی دارد،،،و به تغییر کامل،،،،،سعی کنید سیاست همدمی با بی بی نتانیاهو را درپیش بگیرید نه تضاد و وتشنج و چپ روی را،،،،،، شیوه شما تاکنون اشتباه بوده، تلاش کنید این سیاست را تغییر دهید. پاینده اسرائیل،،، جاوید ایران.???

  4. سر مار را فقط کماندوهای سلحشور اسراییل می توانند بگویند. مار را از لانه اش بیرون بکشید، سر مار را بکوبید تا دنیا به آرامش برسد.

  5. هرچند که حکومت جمهوری اسلامی چالشهای امنیتی بسیاری برای اسرائیل ایجاد نموده، اما ناخواسته یک فرصت طلایی بی نظیر را نیز در منطقه پیش روی اسرائیل قرار داده که متاسفانه از دید سیاستمداران اسرائیلی مغفول مانده است و آن ظرفیتهای فراوانی است که میتوان براساس مهاجرت فلسطینیها به دیگر کشورهای عربی برای بهبود امنیت منطقه تعریف نمود.
    برخی از این ظرفیتها به شرح زیر میباشد:
    ۱. مهاجرت و اسکان چند میلیون عرب فلسطینی به مناطق شیعه نشین عربستان (قطیف)، بحرین و کویت میتواند مشکلات امنیتی این کشورها را بطور کامل و برای همیشه مرتفع سازد.
    بیتردید حضور فلسطینیهای متعصب سنی و حامی حکومت درکنار شیعیان افراطی مخالف حکومت میتواند زمینه ساز اختلافاتی گردد که تضمین کننده امنیت دولتهای منطقه از شر دسیسه های حکومت جمهوری اسلامی است. اختلافات قومی ومذهبی در این مناطق حکومت جمهوری اسلامی را با یک تضاد و پارادوکس عجیب و دشوار روبرو خواهد ساخت که از طرفی ادعای هواداری شیعیان را دارد و از طرفی خود را دلسوز فلسطینیها معرفی میکند.
    ۲. مهاجرت و اسکان جنگجویان اخوانی حماس به کشور حامی آنها یعنی قطر این کشور را قادر خواهد ساخت تا ارتشی بزرگ، قدرتمند و وفادار برای محافظت از خود در برابر همسایگان عرب بنا کند. این اقدام در کنار یک پیمان امنیتی محرمانه با اسرائیل در برابر تهدیدات همسایگان چیزی است که دولت قطر نیاز به آنرا بیش ازهرزمان دیگر به خوبی درک نموده است.
    ۳. مهاجرت و اسکان چند میلیون عرب فلسطینی به کشورهای ثروتمند و کم جمعیت عربی (مانند امارات، قطر، کویت، عربستان و عمان) میتواند جایگزین میلیونها نفر نیروی کار غیر عرب در این کشورها گردیده و نقش موثری در بهبود بافت جمعیت و استعدادهای انسانی آنها داشته باشد و همچنین مشکلات اجتماعی بسیاری را در این جوامع حل نماید.
    ۴. آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی میتوانند فلسطینیها را برای مهاجرت به مناطق تحت کنترل خود در سوریه ( یا لیبی) تشویق کنند و با اینکار از نیرو و حمایت مردمی کافی در مقابل روسیه برخوردار شوند؛ با مشوقهایی همچون وعده مشارکت در حکومت آینده سوریه (پس از سرنگونی حکومت نیمه جان اسد) و حتی تاسیس کشوری مستقل در بخشهایی از خاک سوریه.

    راه حل صلح با فلسطینیان بر اساس سیاست “دو کشور” تنها زمانی امکان پذیر است که هیچ طرف سومی (مانند انگلیس، روسیه، فرانسه و…) هرگز نتواند برای اخاذی از حامیان ثروتمند دوطرف مخاصمه (سرمایه داران یهودی و شیوخ عرب) آتش اختلاف و جنگ را دوباره شعله ور سازد؛ حفظ این استخوان لای زخم و پتانسیل درگیری (براساس اختلافات قومی ومذهبی) دلیل اصلی حمایت از سیاست “دو کشور” توسط بسیاری از دولتهای جهان است.
    لذا اسرائیل میتواند براساس این منطق کشورهای عربی را برای حمایت از طرح مهاجرت فلسطینیان مجاب نماید.

    از طرفی موتور محرک این طرح حکومت جمهوری اسلامی است و زمانی که روسیه و حامیان اروپایی آنها پی به نتیجه معکوس سیاستهای منطقه ای تهران ببرند خود در سرنگونی این حکومت پیشگام خواهند شد؛ این خود میتواند توجیه دیگری برای جلب حمایت کشورهای عربی از این طرح باشد.

    پارامتر زمان در اجرای این طرح بسیار مهم خواهد بود و هرچند که انجام چنین طرحی با دشواریهای فراوان همراه است اما در صورت همکاری مطلوب کشورهای عربی این طرح میتواند در حداقل زمان ممکن (یک یا دو سال) به پایان برسد تا جمعیت مولد فلسطینیها قبل از سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی مهاجرت نموده و تنها افراد پیر و سالخورده در فلسطین باقی بمانند.
    دستیابی سریع به حق شهروندی و زندگی مرفه در کشورهای ثروتمند همزبان، ایجاد حس رقابت برای دستیابی به امکانات بیشتر درصورت مهاجرت سریعتر، پشتگرمی دادن اسرائیل به مهاجران برای تسهیل روادید جهت ملاقات بستگان و… میتواند تمامی جوانان و خانوادهای فلسطینی را برای مهاجرت ترغیب نماید.
    حتی میتوان انگیزه های قدرتمند مذهبی برای مهاجرت فلسطینیان به مناطق شیعه نشین دیگر کشورهای عربی تعریف نمود، برای نمونه تشبیه خطرات تشییع فرقه ولایت فقیه (جمهوری اسلامی) به قرمطیان.

    قرمطیان از اولین فرقه های شیعی بودند که در در سال ۳۱۷ ه.ق حاجیان را در مسجدالحرام و حتی خانه کعبه کشتار کرده، اجساد را در چاه زمزم ریخته و اموال حاجیان را به غارت بردند.
    پوشش کعبه را قطعه قطعه کرده، تقسیم نمودند و خانه‌های مکه را غارت کردند.
    آنها درب کعبه و حجرالاسود را از جا کنده به هجر بردند و پس از آن حجر الاسود که شکسته شده بود را مدت بیست و دو سال در احساء بحرین نگاه داشتند تا خانه کعبه و مراسم حج متروک گردد.
    میتوان با تشبیه تشییع فرقه ولایت فقیه (جمهوری اسلامی) به قرمطیان آنها را درصدد تخریب مکه برای اجبار دیگر مسلمانان به زیارت قبور ائمه و درنهایت گرویدن به تشییع دانست و با اینکار تمامی مسلمانان جهان (حتی شیعیان) را مجبور به اعلان برائت از فرقه ولایت فقیه و جمهوری اسلامی نمود.
    براین اساس طرح دیگری در ذهن دارم که دنیای اسلام را با حکومت جمهوری اسلامی به جنگ کشیده و اسلام سیاسی برای همیشه به گورستان تاریخ سپرده شود؛ اگر زنده ماندم شاید در فرصتی دیگر برای شما بنویسم.

Comments are closed.