در همان حال که حکومت اسلامی ایران هر روز به آستانه ورشکستگی نزدیک و نزدیک تر می شود و مذاکرات برجامی به بن بست رسیده و کشورهای جهان از رژیم ایران میخواهند که از فتنه گری و جنگ و ستیز در منطقه دست بردارد و تلاشهای استعمارگرانه خود را در سوریه و و عراق و لبنان و نقاط دیگر را متوقف سازد و در همان حال که در اوکراین جنگ همچنان ادامه دارد و مردمان همچنان با مصیبت و محنت روبرو هستند و خانه ها خراب میشود و افراد به هلاکت می رسند در جنوب اسرائیل کنفرانسی برگزار می گردد که در آن وزیران خارجه شش کشور شرکت می کنند تا راه های افزایش همکاری و مقابله با خطرات حکومت اسلامی ایران را مورد بررسی قرار دهند.
از این شش کشور جز اسرائیل و ایالات متحده چهار کشور دیگر همان ممالکی بودند که تا بیست- سی سال پیش فریاد می زدند که نابود باید گردد. همان هایی بودند که میخواستند اسرائیل را از نقشه جغرافیا محو کنند اما به تدریج به این نتیجه رسیدند که نه فقط چنین کاری از دست انها بر نمی آید بلکه عاقلانه نیست و به خود کشورها و ملت های آن کشورها آسیب می رساند و به این نتیجه رسیده بودند که جنگ و ستیز جز خونریزی و هلاکت و عقب ماندگی نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت و به این نتیجه رسیدند که بهتر است دست صلح و دوستی اسرائیل را بفشارند و به این نتیجه رسیدند که بهتر است به جای ستیز و دشمنی با اسرائیل با این کشور همکاری کنند و همیاری داشته باشند و از تجربیات اسرائیل کمک بگیرند.
کشورهای مصر- مراکش -بحرین و امارات عربی متحده به این نتیجه رسیدند که صلح و دوستی به منافع ملی آنها بیشتر کمک میکند و ادامه حمایت از فلسطینیها به مفهوم ادامه پشتیبانی از ترور می باشد.
باید از آن دست برداشت زیرا دنیا ترور را دیگر تحمل نمی کند.
ترور به هر بهانه و دلیلی که باشد…
بنابراین کشورهای عربی به این نتیجه رسیدند که چرا خود را بدنام کنند؟
چرا به جای دوستی ها بیایند و به راه دشمنیها و آدمکشی ادامه دهند؟
و آنها نه فقط دست دوستی به سوی اسرائیل دراز کردند بلکه به این کشور آمدند و به جنوب اسرائیل رفتند و در کنار هم نشستند تا همیاری و تبادل نظر کنند و ببینند چگونه میتوانند به ملت های خود یاری برسانند.
و این در حالی است که در حکومت اسلامی ایران اکنون ۴۳ سال است که همچنان شعار میدهند که نابود باید گردد و نه فقط از این راه بازنگشته بلکه هر روز مصمم تر به آن ادامه می دهند.
فتنه گری های رژیم ایران در عراق همچنان ادامه دارد.
بیش از ۶۰ درصد از مردم عراق مسلمان شیعه هستند و این می توانست زمینه مناسبی برای افزایش همکاری ها با کشور همسایه و کشور ایران و حکومت ایران باشد اما این رژیم با سیاست استعمار گرایانه خود به نام مذهب خواست بر عراق مسلط شود.
شاید نمی خواست بر خاک عراق مسلط شود اما میخواست حکومت را در آن کشور زیر نفوذ خود بیاورد همان کاری که اتحاد جماهیر شوروی با کشورهای اروپای شرقی می کرد.
و مردم عراق پاسخ رد دادند و در برابر حکومت ایران ایستادند و بیشتر خواهند ایستاد و عراق راه دوستی با عربستان و کشورهای عربی دیگر را ترجیح داد به خاطر اینکه می خواهد از حکومت ایران دور شود و سوریه بشار اسد را به امارات متحده عربی دعوت کردند تا او را به جامعه عرب بازگرداند.
به جامعه عرب بازگرداندند به چه مفهوم؟
که او را از حکومت ایران دور سازند…
این همه رژیم ایران در سوریه قربانی داد و این همه پول هزینه کرد در آن کشور به این امید که بتواند حکومتی را در سوریه حفظ کند که به همکاری با رژیم ایران ادامه دهد و حکومت ایران بتواند پایگاهی را در آن کشور به دست آورد و از آنجا اسرائیل را زیر فشار قرار دهد.
خیر…
کشورهای عرب این تلاش رژیم ایران را خنثی کردند و اکنون می خواهند بشار اسد را به جامعه عرب بازگردانند که مفهومش دور ساختن او از رژیم ایران است…
رژیمی که در سوریه از یک سو زیر ضربات نظامی سنگین اسرائیل قرار دارد و از سوی دیگر روسیه میکوشد از ریشه گرفتن حکومت ایران در سوریه جلوگیری کند و نگذارد که سوریه به پایگاهی برای رژیم ایران مبدل شود زیرا روسیه است که میخواهد سوریه را که دارای اهمیت راهبردی بسیار در نزدیکی دریای مدیترانه است تحت تسلط خود داشته باشد.
و نگاه کنید به لبنان…
کشوری که با بحران اقتصادی روبرو می باشد و مردم آن علیه حزبالله به پا می خیزند و علیه رژیم ایران شعار می دهند و ابراز تنفر میکنند و می گویند از ما دور شوید… مردم لبنان شما را نمی خواهند. نیروگاه برق شما را نمیخواهند و پول شما را نمیخواهند زیرا شما این کمکها را می کنید به هدف آن که مردم لبنان گوشت دم توپ قرار گیرند و با اسرائیل رویارویی کنند و کشورشان یکبار دیگر به ویرانی کشیده شود.
و عربستان سعودی در انتظار است که فرصتی به دست آید که بتواند آن کشور نیز به اسرائیل نزدیک شود. عربستان در برابر حملات موشکی و پهپادی حوثی ها… حوثی هایی که تحت تسلط رژیم ایران قرار دارند… آنهایی که به مزدور رژیم ایران در یمن مبدل شدند… به دستور رژیم ایران دائماً خاک عربستان را هدف حملات نظامی قرار میدهند و این سیستم دفاعی گنبد آهنین اسرائیل است که میتواند آنها را یاری بخشد و از اصابت موشک ها جلوگیری کند و شاید بتواند پهپادها را نیز متوقف سازد ولی عربستان در حال حاضر جرات نمی کند که گام پیش بگذارد گرچه روابطش با ایالات متحده تیره شده و عربستان به یار و یاوری در منطقه نیاز دارد و چه یاوری بهتر از اسرائیل که تجربه ایستادگی در برابر رژیم ایران را دارد و میتواند به همه فتنه گری ها و تعرضات مقابله کند.
باز می گردیم به همایش تاریخی که در صحرای نگوو در جنوب اسرائیل برگزار شد و در آن وزیران خارجه چهار کشور عربی در آن حضور یافتند و نه فقط دست دوستی با اسرائیل را فشردند بلکه قرار شد که این همایش هرچند گاهی یک بار در کشورهای مختلف برپا شود و راه های مبارزه با گسترش صحرا و بیابان را بررسی کنند و از تجربیات اسرائیل بهره بگیرند و این میتواند پایه و اساس همکاریهای گسترده تری بین چهار کشور و اسرائیل و همه کشورهای عرب باشد…
هرکس بیاید خوش آمده است و اسرائیل حاضر به همکاری و همیاری می باشد… و این را همه کشورهای عرب میدانند. در همان حال رژیم ایران کمک های نظامی و تسلیحاتی خود را به حوثی های یمن افزایش میدهد و تنفر و کینه نسبت به این رژیم در میان مسلمانان عرب را افزایش می دهد و همچنین در صحنه بین المللی منزوی تر می گردد زیرا ملت های منطقه می خواهند در صلح و آرامش زندگی کنند و می بینیم که بدین سان رژیم ایران هر روز بیشتر و بیشتر به گوشه رانده میشود ولی از این رفتار خود دست بر نمی دارد.
علی خامنهای بر این گمان است که اگر این شعارها را کنار بگذارد پایه های قدرتش لرزان خواهد شد.
سپاه پاسداران می آید و هر روز بر فتنه گری می افزاید و حتی با برداشتن تحریم ها عملاً مخالفت میکند زیرا با ادامه تحریمها است که میتواند همچنان در سطح گستردهای بدزدد و بچاپد و قاچاق کند و غارت کند.
اگر آرامش برقرار شود سپاه پاسداران علت وجودی خود را از دست میدهد.
بنابراین نفع سپاه پاسداران ایجاب می کند که تحریم ها ادامه یابد…
انزوای حکومت اسلامی ایران ادامه یابد و علی خامنهای برای ادامه حکومت خود بیش و بیشتر به سپاه پاسداران وابستگی و نیاز داشته باشد…
همه این سیاست ها موجب افزایش انزوای حکومت ایران می شود حتی با روسیه هم در افتاده است گرچه ادعا می کند که و می کوشد که پنهان نگاه دارد که با روسیه اختلافی ندارد.
از همایش نگوو سخن گفتیم و از همکاری اسرائیل و کشورهای عرب در بیابان زدایی اما در واقع این پوششی برای هدف های بزرگتر همایش بود و آن اینکه کشورهای عرب همانند اسرائیل از کوتاه آمدن ایالات متحده در برابر حکومت ایران در مورد برجام نگران هستند و نمیخواهند که آقای بایدن ضعف نشان دهد زیرا هر اندازه که بایدن کوتاه بیاید حکومت ایران درازتر خواهد آمد و سطح توقع آن بیشتر خواهد شد و گستاخ تر خواهد گردید و امنیت منطقه را بیش و بیشتر به خطر خواهد انداخت.
در واقع همین امر علت واقعی این همایش بود و آنتونی بلینکن وزیر خارجه ایالات متحده به اسرائیل آمد و در این همایش شرکت کرد و کوشید که کشورهای عرب را متقاعد سازد راه بایدن راه درستی است.
اما اطمینان داریم که هیچ یک از کشورهای عرب و مسلما نه اسرائیل این شیوه استدلال را نپذیرفتند و از ایالات متحده خواستند که با رژیم ایران تعامل نکند.
بنابراین گمان ما آن است که موضوع واقعی که در این همایش ششگانه بررسی شد مساله شیوه مقابله با حکومت ایران و افزایش مقابله با سیاستهای حکومت ایالات متحده در برابر رژیم تهران بود.
فرماندهان یاوه سرای سپاه پاسداران همچنان تهدید میکنند که اسرائیل را نابود خواهند کرد و این کشور را به سختی مجازات خواهند کرد و اگر به حملات خود علیه سپاه قدس در سوریه ادامه دهد مجازات سختی خواهد دید و از کرده خود پشیمان خواهد شد.
همه این تهدیدها را میکنند و بعد نقطهای را در خاک عراق در نزدیکی اربیل به موشک می بندند و ادعا می کنند که آن پایگاه نظامی اسرائیل بوده است…
پایگاه نظامی اسرائیل در وسط نواحی مسکونی در شهر اربیل عراق و کیست که این ادعا را باور کند…
و بعد فاش می شود که در واقع این حمله علیه یک مقاطعه کار عراقی بوده که می خواسته با ترکیه قرارداد ببندد که گاز شمال عراق را به اروپا برساند و احتمالاً رژیم ایران این حمله را به دستور روسیه انجام داده است زیرا روسیه می خواهد در رساندن گاز به کشورهای اروپایی تنها و منحصر به فرد باشد.
امروز به دور خود نگاه کنید در همان حال که کشورهای بیشتری هر روز می کوشند به اسرائیل نزدیک شوند و از قدرت و تجربیات این کشور بهره بگیرند رژیم ایران روز به روز در صحنه بین المللی منزوی تر میگردد.
سیاست علی خامنه ای به عنوان نگاه به شرق به بن بست رسیده و نتیجهای برای آن نخواهد داشت.
روسیه ثابت کرده است که در رابطه با حکومت ایران تنها و تنها در پی تامین منافع خویش است و به مساله رژیم ایران کوچکترین اعتنایی ندارد.
چین نیز تنها توقع و هدفش و انتظارت از حکومت ایران این است که از قبل این کشور ببرد و بخورد و صادرات خود به ایران را بیش و بیشتر کند. هر اندازه که تحریمها ادامه یابد و هر اندازه فاصله بین حکومت ایران و کشورهای غربی پیش و بیشتر شود و یا در همین معیار کنونی باقی بماند این به سود چین است چون می تواند صادرات بیشتری داشته باشد و می تواند شرایط سخت تری را بر حکومت ایران تحمیل کند.
این واقعیت را یعنی گسترش روابط بینالمللی اسرائیل از یکسو و انزوای فزاینده حکومت ایران از سوی دیگر را هر کودک دبستانی نیز می تواند ببیند و نتیجه گیری کند.
اما افرادی در حکومت اسلامی قدرت را به دست دارند که فقط به منافع فردی خود میاندیشند و هیچ اعتنایی به مصالح کشور ندارند و اکنون پرسش در آن است که این وضع تا کی می تواند ادامه داشته باشد؟
رژیم ایران تا چه هنگام می تواند با این شیوه به حکومت خود و به تسلط خود و به سرکوب مردم ایران ادامه دهد؟
از سوی دیگر اگر بخواهد از این رفتار دست بردارد و سیاست مسالمت را در پیش گیرد و فتنه گری های خود در منطقه را متوقف سازد مردم ایران خواهند پرسید و در واقع هم اکنون نیز می پرسند که برای چه این همه پول و ثروت ایران را هزینه کردیم؟
و حکومت پاسخی برای این پرسش ندارد…
و به راه خود ادامه می دهد…
راه تجاوز و تعرض و استعمار گری و تلاش برای تسلط بر کشورهای دیگر…
تسلطی که هیچ سودی برای ملت ایران نخواهد داشت. حکومت هر روز به بنبست نزدیک تر می شود و به آستانه ورشکستگی بیشتر نزدیک میشود و تا روزی که فرو پاشد و سقوط کند و دیگر اثری از آن در منطقه باقی نماند…
اورشلیم؛ شنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۱–دوم آپریل ۲۰۲۲