انتقال «خط مقدم» از مرزهای اسرائیل به آب‌های خلیج فارس؛ رضا تقی زاده

امضای قرارداد عادی‌سازی مناسبات اسرائیل و امارات متحد عربی در مراسم روز سه‌شنبه ۱۵ سپتامبر در کاخ سفید با حضور بنیامین نتانیاهو و عبدالله بن‌زاید برادر ولیعهد ابوظبی، علاوه بر هموار ساختن مسیر چند کشور دیگر مسلمان برای پیمودن راه مشابه، «خط مقدم» رویارویی نظامی احتمالی اسرائیل و ایران را از مرزهای آن کشور به آبهای خلیج فارس منتقل و دکترین نظامی جمهوری اسلامی را یکسره متحول خواهد ساخت.

دکترین نظامی جمهوری اسلامی در رابطه با اسرائیل تاکنون متمرکز بر مشغول داشتن این کشور، ورای حدود ملی ایران، توسل به عملیات نظامی بازدارنده در مناطق مرزی کشور هدف، و همچنین ایجاد قابلیت‌های نظامی پیشگیرانه برای مقابله با هجوم احتمالی طراحی شده است.

تجهیز شیعیان جنوب لبنان و تدارک عملیات ایذایی توسط حزب‌الله، مستقر شدن نفرات پیوسته و گروه‌های وابسته به نیروهای قدس در سوریه، و کمک به حماس در نوار غزه در راستای تحقق بخش نخست هدف‌های تعیین شده، و ایجاد ظرفیت‌های موشکی بالستیک و تلاش برای دست یافتن به ظرفیت ساخت بمب اتمی در راستای اجرای بخش دوم دکترین نظامی جمهوری اسلامی است.

مفهوم عادی شدن مناسبات اسرائیل با یک کشور عربی حوزه خلیج فارس همکاری در تمام حوزه‌ها، از جمله همکاری‌های نظامی است و با در نظر گرفتن عضویت امارات در اتحادیه همکاری‌های خلیج فارس، امضای قرارداد روز سه‌شنبه امنیت اسرائیل را عملاً به امنیت کشورهای عضو اتحادیه گره می‌زند و به جای وضعیت تقابل و تخاصم که در گذشته بین آنها حکم‌فرما بود، همکاری‌های دفاعی و امنیتی را می‌نشاند؛ تحولی که توازن قوا در منطقه خلیج فارس را به زیان ایران بیشتر از پیش تغییر خواهد داد.

دلفین‌های اسرائیل در برابر قایق‌های سپاه

یکسال پیش از آغاز رسمی روند عادی‌سازی مناسبات اسرائیل-امارات و در اوج نآرامی‌های ناشی از حملات خرابکارانه در آب‌های خلیج فارس علیه تأسیسات نفتی کشورهای عربی و نفتکش‌های عبوری از تنگه هرمز، اسرائیل کاتز، وزیر خارجه وقت دولت نتانیاهو، همراه با یکی از صاحب‌منصبان ارشد در حوزه دفاعی راهی ابوظبی شد و به توافقی رضایت داد که به موجب آن اسرائیل علاوه بر قراردادن اطلاعات، کمک‌های لازم را برای دفاع از این کشور و مجموعه ائتلاف نظامی اعراب حاشیه جنوبی خلیج فارس در اختیار آنها قرار می‌داد.

در آن زمان، فاش ساختن همکاری‌های اطلاعاتی و نظامی اسرائیل با ابوظبی و ائتلاف نظامی شکل گرفته علیه جمهوری اسلامی، با این استدلال که می‌تواند امنیت ملی اسرائیل را تحت تأثیر قرار دهد، مورد انتقاد مخالفان دولت نتانیاهو قرار گرفت، ولی با رسمیت یافتن این مناسبات، حالا می‌توان نتیجه گرفت که اقدام سال پیش در افشای همکاری‌های نظامی-اطلاعاتی علاوه بر داشتن نیت اخطار به ایران، به منظور آماده‌سازی روانی توسعه همکاری‌های اسرائیل با اعراب صورت گرفته بود.

در طول دو سال منتهی به رسمیت یافتن روند عادی‌سازی مناسبات اسرائیل با کشورهای عضو اتحادیه همکاری‌های خلیج فارس گزارش‌های غیررسمی از تردد زیردریایی‌های مجهز به موشک‌های دارای کلاهک اتمی در آب‌های خلیج فارس حکایت داشت.

اگرچه عمق کم آب‌های خلیج فارس فاقد تناسب کافی برای تردد زیردریایی‌ها حتی در اندازه‌های متوسط است ولی این تردد امکان‌پذیر است، چنانکه جمهوری اسلامی نیز در سال‌های دور سه فروند زیردریایی کیلو کلاس قدیمی با موتور دیزلی از روسیه خریداری و از آنها در بند عباس نگاهداری می‌کند.

اسرائیل با وجود در اختیار داشتن یک نیروی دریایی کوچکتر، در مقایسه با نیروی هوایی و نیروی زمینی آن کشور، از قدرت زیر دریایی قابل ملاحظه‌ای برخوردار است.

از دو دهه پیش و با کمک مستقیم آلمان که عهده‌دار ساخت زیردریایی‌های نوع دلفین برای اسرائیل بوده، این کشور تاکنون شش فروند از این نوع زیردریایی‌ها را دریافت کرده و در انتظار تحویل شمار بیشتری، با افزایش قابلیت باقی ماندن زیر آب و موتورهای کم‌صداتر از مدل‌های قبلی است.

گفته می‌شود در صورتی که خاک اسرائیل مورد حمله نظامی مرگبار از خارج قرار بگیرد، نیروی دریایی آن کشور، و به عبارت دیگر زیردریایی ها، مسئولیت حفظ ظرفیت حمله اتمی آن کشور برای تدارک حمله متقابل را در اختیار دارند.

سال گذشته دیوید بن‌شبت، یکی از فرماندهان پیشین نیروی دریایی اسرائیل، مدعی شد که زیردریایی‌های اسرائیل در آب‌های خلیج فارس تردد می‌کنند و «نیروی دریایی اسرائیل در تمام رده‌ها دارای قدرت عملیات بسیار دورتر از آب‌های آن کشور است».

در واکنشی خشمگین به ادعای بن‌شبت، و گزارش‌های مربوط به همکاری‌های اطلاعاتی و نظامی اسرائیل با کشورهای عربی خلیج فارس، امیر حاتمی وزیر دفاع جمهوری اسلامی اظهار داشت که این «نوع مداخلات منجر به جنگ خواهد شد».

در آن زمان گزارش‌هایی از گفت‌وگوی مسئولین نظامی جمهوری اسلامی، از جمله امیر حاتمی با ناصر صباح، وزیر دفاع کویت، بدر بن‌سعود وزیر دفاع عمان و محمد العطیه وزیر دفاع قطر در همین رابطه انتشار یافت.

اسرائیل کاتز در جلسه کمیسیون خارجه و دفاع کنست، پارلمان اسرائیل همچنین گفت: «این یک همکاری راهبردی عالی برای اسرائیل محسوب می‌شود. اگر حمله نظامی علیه ایران ضرورت پیدا کرد ما می‌دانیم که نیروی هوایی اسرائیل از کجا می‌تواند هواپیماهای خارق‌العاده اف-۳۵ را پرواز دهد. آنها تاکنون پروازهای تمرینی در آسمان ایران داشته‌اند بدون آنکه ایران چندان متوجه پروازها شده باشد».

با عادی شدن مناسبات اسرئیل و امارات، و عبور مجاز و رسمی پرواز مسافری العال ۹۷۱ از فراز خاک عربستان برای رسیدن به ابوظبی، اینک علاوه بر داشتن امکان رسمی فرستادن زیردریایی‌های دلفین برای بازدید از بنادر «کشورهای دوست و هم‌پیمان» مسیر هواپیماهای نظامی اسرائیل نیز برای رسیدن به خاک ایران روشن شده است.

پذیرایی ایران از نیروی دریایی روسیه و چنین

نگاه چین به حضور اسرائیل در آب‌های خلیج فارس محتاطانه و متأثر از منافع گسترده‌تر آن کشور در صحنه جهانی است.

طرح جاه‌طلبانه «یک کمربند-یک راه» و توسعه «جاده ابریشم» و اتصال خاک چین از راه آسیای مرکزی به آب‌های ساحلی پاکستان و ایران به همان درجه برای پکن دارای اهمیت است که پیشگیری از قدرت گرفتن ترکیه در دریای مدیترانه.

حضور اسرائیل در نوار جنوبی خلیج فارس می‌تواند جاه‌طلبی‌های ترکیه را مهار و تعادل قدرت با کشورهای شمال آفریقا را حفاظت کند.

در عین حال نگاه تجاری چین به دوستی با ایران حفظ بازارهای صادرات در کشورهای عربی و پرهیز از جنگ در منطقه را نیز مد نظر دارد. به این دلایل، ایستادگی چین در کنار ایران بدون قید و شرط نیست و متأثر از ملاحظات جامع تر تجاری و نگاه سیاسی آن کشور به امنیت منطقه است.

چین، مانند روسیه با تبدیل شدن ایران به یک قدرت اتمی مخالف است. به علاوه، در مقایسه با حفظ شورای امنیت، و دفاع از مواضع ایران در رابطه با تحریم‌ها، حفظ شورای امنیت را ترجیح می‌دهد.

مواضع روسیه در رابطه با عادی شدن مناسبات اسرائیل با ابوظبی و حضور نظامی غیرقابل اجتناب اسرائیل در حوزه خلیج فارس بیش و کم شبیه با مواضع چین است، هر چند مسکو تحکیم جای پای نظامی در ایران را با توسعه منافع راهبردی خود در منطقه همسو می‌بیند.

هر دو کشور چین و روسیه سال گذشته در مانور «کمربند امنیت دریایی» در چابهار شرکت کردند، هر چند مشارکت واحدهای دریایی آنها بیشتر نمادین بود و برخلاف تبلیغات جمهوری اسلامی به هیچ وجه قصد قدرت‌نمایی دریایی در مقابل آمریکا را نداشت.

چین در تکرار نوعی رزمایش دریای همراه با واحدهای جمهوری اسلامی که در سال ۲۰۱۷ برگزار شده بود، اینبار تنها یک ناوچه موشک‌انداز «شینینگ» را که با دیگر واحدهای دریایی چین در خلیج عدن و آب‌‌های نزدیک سومالی کشتی‌‌های تجاری را اسکورت می‌‌کرد، به این رزمایش فرستاد.

مشارکت کمَی روسیه در مانور دریایی «کمربند امنیتی» اندکی بیشتر از چین و در عین حال با پرهیز از هر گونه تبلیغات سیاسی و اخطار و تهدید صورت گرفت.

در مجموع، جمهوری اسلامی با انگیزه نمایش برخورداری از همکاری‌های راهبردی چین و روسیه بازی خطرناکی را آغاز کرده که در ادامه آن اعراب عضو اتحادیه همکاری‌های خلیج فارس را به همکاری نزدیک‌تر با اسرائیل تشویق و در نتیجه کفه قدرت را به زیان خود، و به سود اسرائیل و عربستان نامتوازن‌تر از پیش ساخته است.

برگرفته از رادیو فردا