جهاد دانشگاهی علوم پزشکی ایران اعلام کرد : در ۲۰ سال آینده ایران زمین سالمندترین کشور منطقه خواهد شد. آگاهان می گویند که نبود تغذیه کافی، فشارهای سنگین مالی و اشتغالی و همچنین دلهره های اجتماعی و سیاسی نیز در ایران، موجب پیری زود هنگام می شود و بر بار مشکلات برای رسیدگی به افراد سالخورده در کشور می افزاید.
دکتر محسن فاتح، معاون پژوهشی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران در این زمینه گفت: «از آن جا که ایران در ۲۰ سال آینده سالمندترین کشور منطقه خواهد شد، لازم است که در این راستا دانشکده علوم پزشکی تهران با انجام تحقیقات و نیازسنجی به دنبال ارائه راهکار برای کاهش چالشهای این جمعیت سالمند باشد».
دکتر فاتح افرود: ” الگوی جمعیتی در حال تغییر است و آمارها نشان دهنده این واقعیت هستند که که در سالهای آینده نسبت جمعیت سالمند به طرز شگفتانگیزی افزایش پیدا کرده و ایران تا سال ۲۰۱۴ رشد بالای جمعیت سالمند در دنیا را خواهد داشت.”
فاتح گفت : ” اگر در حال حاضر بتوانیم زندگی افراد را به سمت سبک زندگی سالم پیش ببریم، در آینده جمعیت سالمند سلامتتری خواهیم داشت که در آینده کمتر با بیماری و از کار مواجه خواهند بود.”
در ایران روند پیری سریعتر از کشورهای دیگر به علت فشارهای سیاسی و اجتماعی در حال رشد است در حدی که یک فرد ۶۰ ساله کاملا پیر و ناتوان محسوب می شود درحالی که در کشورهای دیگر حتی افراد ۸۰ ساله از انرژی و پویایی بسیار برخوردارند .
آگاهان می گویند در همان حال که در بسیاری از کشورهای جهان بسیاری از مردان و زنان حتی در سن هشتاد سالگی همچنان فعال و پویا هستند در حکومت ایران، به علت دشواری های مالی، اجتماعی و سیاسی، بسیاری از افراد، حتی در سن شصت سالگی کارآیی خود را از دست می دهند و سالخورده و ناتوان محسوب می شوند.
در وهله نخست درود به کوروش بزرگ. ای شاه شاهان، روزت خجسته باد.
ای کوروش بزرگ، کجایی که ببینی چگونه اشغالگران تازی برای دومین بار فرزندانت را به ستیز کشیده اند.
نه به صندوقهای رای گیری اخوندان بی سر و پای دزد و مزدور.
روز ۷ ابان، روز کوروش، را به تمامی هم وطنان ایرانیم شادباش میگویم.
کوروش، شاه شاهان، اسوده بخواب که ما بیداریم.
من یک جوان ایرانی هستم که از جوانی تنها نامش را یدک میکشم در حالی که پیر و خسته ام . خسته از همه چیز و همه کس ، خسته از دویدن و نرسیدن .
سن ازدواج را چند سالی است که پشت سر گذاشته ام ولی هنوز مجرد هستم . تحصیلکردهام اما شغل ندارم که امنیت شغلی داشته باشد زیرا به جز قانون کار قرار نمیگیرم و بیمه نمیشوم زیرا جزو آقازادگان نیستم . تفریحی نمیتوانم داشته باشم زیرا حاکمان رژیم حتی تفریحات هم برای خودشان مصادره کردهاند . آرامش ندارم زیرا دقیقهای نیست که به فکر آینده خودم نباشم و استرس نداشته باشم .
با آنکه سفید شدن مو در خانواده من از سن پنجاه سال شروع میشود و ژنتیک خانواده ما آن است که دیر موهایمان سفید میشود اما از سن ۲۳ سالگی موهایم شروع به سفید شدن کرده است و در حال حاضر در سن سی و چند سالگی چهرهام مانند یک مرد چهل و چند ساله است .
با دقت به حال و احوال خودم متوجه میشوم که تمامی فاکتورهای یک فرد افسرده را دارم .
امید را که از آدمی بگیرند ، انسان هیچ میشود زیرا انسان به زنده است . نکته قابل توجه آن است که وقتی خودم را با بچههای فامیل که هم سنم هستند مقایسه میکنم به این نتیجه میرسم که ایران علت تمامی این حال بد است زیرا پسر عموی من که چهار سال از من بزرگتر است با اینکه ازدواج کرده اما در نگاه ببیننده از من ۱۰ الی ۱۲ سال جوانتر به نظر میرسد . زیرا او در خارج از ایران متولد شده و زندگی میکند اما من در ایران متولد شدم و نفهمیدم زندگی چیست و پیر شدم . به راستی رژیم ایران و حاکمان فاسد جمهوری اسلامی چگونه و کجا بابت نابود کردن نسلهایی که زندگیشان را نابود کرده اند مجازات خواهند شد ؟؟؟؟؟؟؟ (نئوهاگانا ایران)