“گیرم که میزنید، گیرم که میبُرید، گیرم که میکُشید، با رویش ناگزیر و شادی جوانهها چه میکنید؟”
پاسداران نکبت و سیاهی، ۱۰ تن از ۱۴ تن و طبق آخرین اطلاعات، درمجموع ۱۵ تن از کسانی که بیواهمه فریاد “نه به جمهوری اسلامی” را در فضای خفقان آلود جمهوری اسلامی بلند کردهاند، دستگیر و زندانی میکنند، تا به شیوه دیرینه خود، جوانههای امید وشادی را دلها بخشکانند و به سیاق ۴۰ سال گذشته، یأس و نا امیدی را درجامعهی خسته و مجروح ایران باز تولید کنند. اتاق فکر و سرکوب خامنهای، به روال همیشگی میخواهند «اسارت در چنگال جمهوری اسلامی» را به عنوان سرنوشت اجتناب ناپذیرساکنان این سرزمین بلاکشیده، در ذهن شهروندان ایرانی اعم از زن و مرد و کودک وپیر و جوان جاسازی کنند. از چهل سال پیش تا به امروز گرفتهاند و زندان و شکنجه کردهاند، تا سکوت قبرستان را بر ایران مستولی نمایند. اما با وجود کشتارها و زندانها و شکنجهها، در هیچ دورهای طنین صدای آزادیخواهی زنان و مردان برومند ایران زمین قطع نشده است و مردم این کشور در هر فرصتی از گوشه و کنار ایران، فریاد اعتراض و حق طلبی خود را به گوش جهانیان رساندهاند.
دایره تکراری ِ سرکوب و سکوت، روش وشیوه ای است که حکومتگران اسلامی طی ۴۰ سال گذشته، برای بقای سلطه ننگین خود بر جامعه اعمال کرده، و رفته رفته این فکر باطل را در اذهان عمومی پروردهاند که گویا خروج از دایره سرکوب و سکوت، امری است محال و ناممکن، پس چاره ای نیست که به همین حکومت تمکین باید کرد، به زبانی دیگر، چون ما قدرت تغییر جمهوری اسلامی را نداریم، پس باید خود را تغییر دهیم و به شکلی درآوریم تا لااقل از گزندش که همانا دستگیری و زندان و شکنجه است در امان باشیم. و اینجا است که معجزه سرکوب برای جمهوری اسلامی به بار مینشیند و “سکوت” ملکه ذهن شهروند ایرانی میشود و انباشت ترس روی ترس، یأس روی یأس، ناامیدی روی ناامیدی، به سکوتی همه گیر و همه جا گستر تبدیل میشود. سکوتی که مطلوب و لازمه ادامه حکومت ولایت مطلقه فقیه است.
نیازی نیست که من و شما جامعه شناس و سیاستمدار باشیم که این واقعیت روشن تر از روز را درک کنیم که خروج از دایره سرکوب و سکوت که جمهوری اسلامی برایمان درست کرده است، لازمهاش این است که در وحله اول و قبل از هر چیز، ترس ما بشکند و این ترس تبدیل شود به جسارت، کاری که ۱۴ تن که اینک ۱۰ تن از آنان در اسارتاند انجام دادهاند. خروج از دایره سرکوب و ترسی است که فاشیسم مذهبی حاکم برای ایرانیان درست کرده است، که این اقدام از نظر جانیان حاکم که رژیم خود را برپایه سرکوب و ایجاد رعب و وحشت استوار کردهاند، بزرگترین جٌرم است. برای حکومت دیکتاتورها هیچ چیز خطرناک تر از ریخته شدن ترس مردم از قدرت کاذب دیکتاتورها نیست، هِیمنه و اقتدار حکومتهای خودکامه، زمانی فرو میریزد که مردم از دایره سرکوب و سکوت خارج شده و سرکوب را به سخره بگیرند، یعنی همین کاری که ۱۴ تنها در ایران انجام داده و میدهند.
کار بزرگی که ۱۴ تن اولیه در فضای ترس آلود ایران انجام دادهاند، حمله به ترس و یأس نهادینه شده در جامعه خسته و مرعوب شدهای است که طی ۴۰ سال گذشته شکست پشت شکست را در مقابله با حکومت اسلامی تجربه کرده است، یعنی حمله به چشم اسفندیار جمهوری اسلامی، و حمله به همان نقطهای که حکومت ولایت فقیه بنیان خود را برآن نهاده است، چرا که اگر ترس و ناامیدی بر مردمی مستولی نباشد، دیگر هیچ دیکتاتوری هرچند قهار و سرکوبگر، قادر نیست بر آن مردم حکومت کند.
بی ترس و واهمه و با صدای بلند، “نه” به جمهوری اسلامی فریاد زدن در فضای به غایت پلیسی و خفقان آلود جمهوری اسلامی، و بدیل جمهوری اسلامی را یک رژیم سکولار و دمکرات و مبتنی بر ارزش های اعلامیه جهانی حقوق بشر قرار دادن، و همچنین آمادگی پرداخت هر هزینهای برای فرو ریختن دیوار ترس از پیش اعلام کردن، این همان اقدام بزرگی است که ۱۴ تن اولیه به آن دست زدند و مورد اقبال و حمایت عمومی ایرانیان در داخل و خارج از کشور قرار گرفتند.
بی تردید وقتی که تعدادی از امضا کنندگان بیانیهی معروف “نه به جمهوری اسلامی” به قصد همراهی و اعتراض به حکم زندان دکتر کمال جعفری یزدی، در مقابل دادگستری استان خراسان، یعنی جایی که یکی از یاران غار خامنهای، و به تعبیر محمد نوری زاد، ابوالهولی بنام علم الهدی حکومت میکند، تجمع میکنند، بدرستی احتمال دستگیری خود را پیش بینی میکرده اند و انتظار آن را هم داشتهاند که دستگیر شوند. عزیزانی که اینک در اسارت ابوالهول خراسان بسر میبرند، قبل ازدستگری نیز بارها خود و خانوادههای آنان مورد تهدید و تعرض اوباش حکومتی قرار گرفته بودند، اما کسانی که جسارت کردهاند قیصر را از اسب به زیر کشند دیگر از هیچ چیز حتی مرگ نمیهراسند. آنچنانکه آقای جواد لعل محمدی سخنگوی ۱۴ تن و سایر دوستانش قبل از دستگیری بارها خطاب به سران جمهوری اسلامی و اوباش تیغ برکف آنان با صدای بلند اعلام کردند: “بیائید ما را بکشید، ما از راهی که در پیش گرفتهام عقب نخواهیم نشست.”
و اما وظیفه همه کسانی که در هفتههای اخیر به حمایت از ۱۴ تنها برخاسته اند و از اهداف و خواسته های آنان که در حقیقت خواسته های ۹۰ درصد مردم ایران است پشتیبانی کرده اند، این است که نگذارند حرکتی که آنان آغاز کردند و در ادامهاش میتواند به جنبش ملی و سراسری “نه به جمهوری اسلامی” تبدیل شود، متوقف گردد. میبایستی ضمن مبارزه برای آزادی همه زندانیان سیاسی -عقیدتی، ویران کردن دیوار ترس و خروج از دایره ۴۰ ساله سرکوب و سرکوب، در دستور روز همه آزادیخواهان ایران قرار گیرد. شما را نمیدانم اما من ترک های دیوار ترس را به چشم می بینم و این ابتدای ویرانی این دیوار بلند ۴۰ ساله است.
مگر این خبرها به گوش مردم ایران در داخل کشور نمیرسد؟
تعدادی هموطن از جان گذشته برای ازادی همگان از شر رژیم اخوندی برخیزیده اند و هنوز فریاد دیگران را برای حمایت و ازادی انان در مقابل مجلس نمیشنویم.
این اخوندهای خونخوار اگر میدانستند که ما ازهمدیگر پشتیبانی می کنیم هیچ زمان جرات نمیکردند که واضحانه این بلاها را به سر ما بیاورند. این اخوندها جز موجوداتی حیوان صفت و بزدل چیز دیگری نیستند وگرنه این همه نیروی نظامی سرکوبگر را دور خود جمع نمیکردند. اما افسوس که ما را بزدل تر از خودشان میدانند.
بنده از بیرون ایران با تمام قدرت از این عزیزان حمایت می کنم و حتی تنها نوشتن مقاله کوتاه به دیشخیم صفاتان نشان می دهید در هیچ زمان قادر به سکوت کشیدن کا انسانهای آزاده وایرانی نیستند
تا ببینیم صنایع نظامی مانند رسوایی ایران گیت چه صلاح بدانند