جنایت سرنگون کردن پرواز پیاس۷۵۲ در دوره دوم ریاستجمهوری روحانی رخ داد. حدود ۵۰ روز از جنایات گسترده آبان ۹۸ گذشته بود که سپاه پاسداران در سحرگاهی خونین کشتار دستجمعی مسافران یک هواپیما را رقم زد که ۲۹ تن از آنان کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال بودند. مسافران آن هواپیما تعداد زیادی دانشجوی ممتاز در مقاطع مختلف تحصیلی، ۹ خانواده کامل و مادران و فرزندان و زوجهای جوان بودند.
صاحب هواپیما شرکت خطوط هوایی اوکراین بود. ۹ نفر از خدمه و دو تن از مسافران گذرنامه اوکراینی داشتند. ۱۳۸ نفر به مقصد کانادا سفر میکردند، ۱۷ نفر راهی سوئد بودند و مسافرانی هم به انگلستان، آلمان و سوییس میرفتند. شلیک دو موشک در فاصله ۳۰ ثانیه فرصت زندگی را از همه آنها دریغ کرد. جنایتی که در تاریخ ۷۵ ساله سازمان ایکائو نمونه مشابهی نداشت. این برای اولین بار در تاریخ هوانوردی است یک حکومت به هواپیمای خودی بر فراز پایتختش شلیک کرده است.
درباره سطح همدستی دولت روحانی در این جنایت گفتوگوهای زیادی شده که از مشهورترین آنها مقاله نیویورک تایمز است که چند هفته بعد از هجدهم دیماه منتشر شد و دولت روحانی را از دخالت در این جنایت تبرئه میکرد. در این مقاله ادعا شده که روح دولت روحانی از این ماجرا بیخبر بوده است. رسانههای دیگری هم مدعی شدند که روحانی سپاه را به پذیرش انجام این جنایت مجبور کرده است. این در حالی است که انجمن خانوادههای جانباختگان که مدتی پس از این جنایت شکل گرفت، همواره دولت، سپاه و قوه قضائیه را متحد و همصدا با هم دیده است که در این نوشته به دلایل آن اشاره میکنیم:
۱- جمهوری اسلامی ایران جز پذیرش چه چاره دیگری داشت؟ وقتی افکارعمومی دنیا در پی پاسخ بود و به لطف دنیای مجازی عکسها و فیلمهایی منتشر میشد و در دست کشورهای متضرر مدارک مستندی وجود داشت که حمله را ثابت میکرد، حکومت جمهوری اسلامی چه میتوانست بکند؟ آیا میخواست بیش از سه روز به دروغ و فریبکاری ادامه دهد و منتظر باشد ویدیوها و تصاویر ماهوارهای دستش را رو کند؟ از اتفاق اگر روحانی و ظریف نیروهای نظامی را قانع کردند تا مسئولیت را با انتشار یک اعلامیه مبهم و سردرگمکننده بپذیرد، نشان میدهد از راه و روش استفاده از قوانین بینالمللی در تاخیراندازی و فرار از مسئولیت آگاه بودند. کاری که تا امروز هم پی گرفتهاند؛ عملی که گناه آنان را دو چندان میکند.
۲- خبرگزاری سیبیسی کانادا در تابستان گذشته فایلی صوتی از یک تماس تلفنی منتشر کرد که یک طرف آن مسئول کمیسیون بررسی سوانح هوایی جمهوری اسلامی بود. این فرد که در زیرمجموعه دولت کار میکند، در این فایل صوتی نزد یکی از خانوادهها اعتراف کرد که حدود ۱۰ دقیقه بعد از این فاجعه، از فرمانده هوافضای سپاه شنیده است که حمله موشکی صورت گرفته است. در وهله اول، امکان ارتباط نزدیک یک فرد دونپایه دولتی با فرماندهای نظامی که خارج از پروتکلهای مرسوم در دنیا صورت میگیرد، حیرتانگیز است اما هرچه هست نشان میدهد کمیسیون سوانح هوایی، سازمان هواپیمایی و وزیر راه اولین کسانی بودند که از حمله موشکی مطلع شدند و کارمندان دولتی هر لحظه میتوانستند با سپاه تماس بگیرند و مطلع شوند.
سوم اینکه در فایل صوتی مربوط و در گزارش اخیر دولت کانادا تاکید میشود که شورای عالی امنیت ملی تصمیم به باز گذاشتن آسمان در آن شب گرفته است. اتهامی بزرگ مبنی بر سپر کردن افراد بیدفاع غیرنظامی در حفظ پادگانهای نظامی و محل زندگی رهبر جمهوری اسلامی (به اعتراف حاجیزاده). رئیس شورای عالی امنیت ملی کیست؟ حسن روحانی. علاوه بر روحانی و فرماندهان نظامی و روسای قوا، در آن شب جواد ظریف، رحمانی فضلی، محمود علوی و باقر نوبخت دولت را در این شورا نمایندگی میکردند. نقش آنها در این تصمیمگیری چه بود؟ تا امروز هیچکدام از این افراد نقش خود در این تصمیم را رد نکردهاند؛ پس آنچه استنباط میشود همکاری و همدستی در طراحی و اجرا است. همانطور که وزیر کشور در فاجعه آبان خونین هم بر دخالت مستقیم دولت صحه گذاشت.
چهارم اینکه چه کسانی در سه روز دروغ و فریبکاری با سپاه همدستی کردند؟ آیا نامهای علی عابدزاده، رئیس سازمان هواپیمایی، علی ربیعی، سخنگوی دولت، حسن رضاییفر، رئیس کمیسیون بررسی سوانح، حمید بعیدینژاد، سفیر جمهوری اسلامی در انگلستان، رضا نوروزپور، مسئول رسانهای دولت و بسیاری دیگر را به خاطر میآورید؟ همه این افراد کارمندان رسمی دولت بودند و هستند. چه کسانی در ارسال جعبه سیاهها به مدت هفت ماه اخلال ایجاد کردند؟ مصاحبههای جواد ظریف موجود است. در حالی که او و وزیر راه به اوکراین سفر میکردند، از به همراه بردن جعبه سیاهها به آن کشور خودداری کردند. گزارش فنی این فاجعه را چه کسانی نوشتند؟ کارمندان دولت در کمیسیون بررسی سوانح هوایی. دولت جمهوری اسلامی تا مغز استخوان در تهیه گزارشی پر از دروغ و فریبکاری با سپاه همکاری کرد.
پنجم اینکه چه کسانی به دولت اوکراین پیشنهادی مخفیانه ارائه کردند تا طی یک تفاهمنامه غرامت را بپذیرد و موضوع حقیقت و عدالت را رها کند؟ مجموعه وزارت خارجه به رهبری محسن بهاروند. چه کسی ادعا کرد بیشتر خانوادهها نام خود را در بنیاد شهید ثبت کردهاند؟ سعید اوحدی، رئیس بنیاد شهید که زیرمجموعه دولت است. چه کسی به غیر از سپاه و قوه قضائیه با خانوادهها تماس میگیرد تا غرامت را بپذیرند؟ کمیسیون ویژهای که در وزارت راه ایجاد شده است.
آنچه در بالا نوشته شد مشتی نمونه خروار است. نوک کوه یخ از جنایتی وحشتناک که توسط سپاه اجرا شد و به صورت نظاممند همکاری تمام مجموعههای حکومت از دولت گرفته تا قوه قضائیه را جلب کرد. بیتردید میتوان گفت که اگر مقاومت و اتحاد خانوادههای جانباختگان نبود، این ماجرا تا امروز به درازا نمیکشید و ابعاد بینالمللی لازم را پیدا نمیکرد. دولت روحانی در این جنایت به سهم خود شریک بود و تلاش فراوانی کرد که راه مشخص شدن حقیقت و رسیدن به عدالت را سد کند.
حال بعد از انتخاباتی نمایشی، رئیسجمهور امنیتی جای خود را به رئیسجمهور «آدمکش» میدهد؛ در حالی که کشمکش بر سر این پرونده همچنان ادامه دارد. خانوادهها کوتاه نخواهند آمد. چشم به راهیِ حقیقت و عدالت همچنان ادامه دارد و این جاده باید در مسیر سنگلاخ و کشندهاش پیموده شود.
نوشته حامد اسماعیلیون، سخنگوی انجمن خانواده جانباختگان پرواز پیاس ۷۵۲ ؛ برگرفته از ایندیپندنت فارسی