برندگان و بازندگان تنش‌های دی ۹۸ میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی؛ مجید محمدی

دولت ترامپ بدون شک برنده این دور بود

در ساعات ابتدایی ۱۸ دی ۱۳۹۸، سپاه پاسداران ۱۵ موشک بالستیک را به دو پایگاه الاسد و اربیل برای انتقام‌گیری قتل سلیمانی و ۹ نفر همراه وی شلیک کرد. از این تعداد فقط ده عدد موشک‌ به پایگاه الاسد اصابت کرد، اما هیچ آمریکایی در این حملات کشته نشد. موشک‌های جمهوری اسلامی که تاسیسات آرامکو را با دقت مورد اصابت قرار داده بودند، در این مورد خسارت چندانی وارد نکردند. این امر گمانه زنی در این باب را که این حرکات نمایشی بوده و صرفا برای راضی کردن عربده‌کشان خیابانی بوده، تقویت می‌کند. این تلافی توخالی برای آرام کردن کسانی بود که رژیم با تحریک و بسیج اتوبوسی به خیابان‌ها آورده بود. در همان زمان جمهوری اسلامی با فعال کردن سیستم دفاع هوایی خود یک هواپیمای مسافری اوکراینی را مورد هدف قرار داد که در آن ۱۷۶ نفر (۱۴۲ ایرانی) کشته شدند. رژیم پس از سه روز انکار و اتهام‌زنی به گزارشگران، هم زدن هواپیما را پذیرفت و هم مسئولیت آن را بر گردن ایالات متحده انداخت.

برخی سناتورهای جمهوری‌خواه آمریکایی در واکنش به حملات موشکی جمهوری اسلامی خواهان وارد کردن ضربه‌ای قاطع به اقتصاد ایران بودند، اما ترامپ در نهایت تصمیم گرفت پاسخی به این آتش‌بازی ندهد تا تنش‌ها متوقف شود. مقامات جمهوری اسلامی می‌دانستند که آسان‌ترین اهداف آمریکا، پالایشگاه‌های نفت و مراکز صدور نفت – مثل خارک، هستند. در صورتی که این اهداف زده شوند رژیم برای سال‌ها فشل خواهد شد، چون حکومت دیگر ظرفیت و منابع ساختن چنین تاسیساتی را ندارد.

پیش از این در اواخر دسامبر ۲۰۱۹، بعد از این که یک پیمانکار آمریکایی کشته و چهار نظامی آمریکایی زخمی شدند، در حملات آمریکا به پنج موضع حشدالشعبی، ۲۵ عضو این نیروها و تعدادی از نظامیان ایرانی کشته شدند. حمله به سفارت آمریکا توسط اعضای حشدالشعبی تنها خسارات مالی برجای گذاشت. اکنون پرسش این است که در مجموعه تنش‌های دی ماه ۱۳۹۸ بازندگان و برندگان کیستند.

خودش و نه نایبانش

ناچاری جمهوری اسلامی از استفاده از نیروهای رسمی خود در حمله به این پایگاه‌ها و پرهیز از حمله توسط نایبان خود – که در تاریخ حضور ایالات متحده در خاورمیانه بی‌نظیر است، از این جهت یک باخت برای جمهوری اسلامی به حساب می‌آید. این بار جمهوری اسلامی مجبور بود مسئولیت مستقیم حملات و تبعات سیاسی، نظامی و حقوقی آن را بپذیرد بدون آن که به اهداف خود – یعنی خروج ایالات متحده از عراق یا بسته شدن سفارت آمریکا، دست یابد. جمهوری اسلامی- که حمله آمریکا به سلیمانی را در خاک کشوری دیگر غیرقانونی معرفی می‌کند، خود به خاک کشور دیگر- بدون وجه دفاعی- دست به حمله نظامی می‌زند. اطلاع رسانی به مقامات آن کشور وجه غیرقانونی عمل را توجیه نمی‌کند. جمهوری اسلامی برای نمایش انتقام‌گیری به مردمی که به خیابان‌ها آورده شدند، مجبور بود رسما دست به چنین کاری بزند.

بدون خط قرمز

تنها سلاح موثری که حکومت ولی فقیه در اختیار داشت، با وجود خطرات جدی این کار برای امنیت ملی کشور علیه پایگاه‌های آمریکایی به کار برده شد. جمهوری اسلامی در حوزه‌های دیگر تسلیحاتی نه پیشرفتی داشته و نه توانسته سلاح‌های مدرن تهیه کند. آن‌ها تنها موشک بالستیک داشتند و آن را به کار بردند. این امر نشان می‌دهد که اگر حکومت سلاح هسته‌ای داشت حتما علیه اسرائیل و آمریکا به کار می‌برد. هنگامی که خویشتن‌داری جمهوری اسلامی به آزمون گذاشته شد، رژیم نتوانست نمره قبولی بگیرد. مقامات جمهوری اسلامی اصولا خط قرمزی ندارند در استفاده از سلاح‌هایی که در اختیار دارند. آن‌ها همچنین هرگونه سلاح را در اختیار گروه‌های نیابتی خود قرار داده و خواهند داد. حزب‌الله لبنان امروز از پیشرفته‌ترین اسلحه‌ای که در اختیار جمهوری اسلامی است، برخوردار است.

پیامِ قدرتمندانه دریافت می‌شود

نحوه موشک‌پراکنی جمهوری اسلامی، به‌رغم کوبیدن بر سینه، نشان داد که این رژیم پیام دولت آمریکا را – مبنی بر این که اگر یک آمریکایی به دست آن‌ها کشته شود هزینه بالایی را پرداخت خواهند کرد، به خوبی دریافت کرده است. به همین جهت است که جمهوری اسلامی شلیک موشک‌ها را از قبل به دولت عراق اطلاع داده بود و مسیر موشک‌ها به گونه‌ای بوده که تلفات جانی نداشته باشد. تنها چند ماه پس از اعتراضات آبان ۹۸ مقامات از این هراس دارند که یک یا چند بمباران، سیلی از مخالفان و معترضان را به سوی خیابان‌ها سرازیر کند. نمایش قدرت و انتقام‌گیری جمهوری اسلامی به نوعی طنز پرهزینه (اتلاف موشک‌های میلیون دلاری) تبدیل شد.

نقش کلیدی تحریم‌ها نیز در این میان، برای کاهش تنش نظامی قابل توجه است. اگر حاکمان رژیم دارای درآمد صد میلیارد دلاری نفتی در سال بودند موشک‌های خود را به سمت بیابان و بتن سرازیر نمی‌کردند تا از جنگ پرهیز کنند. آن‌ها اگر منافع و امنیت ملی را نمی‌فهمند، می‌دانند که جنگ پرهزینه است. همچنین مقامات و نزدیکانشان در اکثر صنایع و تاسیسات کشور سهم دارند و نابودی آن‌ها به ضرر شخصی‌شان است.

رژیم تبلیغاتی

وقتی تبلیغات سیاسی به اولویت اول یک نظام سیاسی تبدیل شود، حتی عملیات نظامی آن هم به تبلیغات تقلیل می‌یابد. همه “هارت و پورت”‌های جمهوری اسلامی در باب انتقام قتل سلیمانی به یک آتش بازی توخالی و زدن خود (هواپیمای اوکراینی) تبدیل شد. این که خامنه‌ای حمله موشکی به دو پایگاه الاسد و انبار را سیلی نامید و جای انتقام را باقی گذاشت نیز، باز بخشی از تبلیغات سیاسی است چون “رهبران قاطع” ادامه انتقام‌گیری را به آینده موکول نمی‌کنند.

خبرگزاری فارس به نقل از یک “مقام آگاه” اعلام کرد که در حملات موشکی جمهوری اسلامی ۸۰ آمریکایی کشته و ۲۰۰ نفر زخمی شده‌اند؛ اما این خبر از اساس دروغ بود و صرفا جنبه تشفی و تحریک غرور ملی کاذب داشت. این دروغ تنها برای پاسخ به نیازی یک‌شبه خلق شد، بدون توجه به این که مخاطبان می‌توانند به درستی پی ببرند. در ایالات متحده با وجود رسانه‌های آزاد و آزادی بیان، غیرممکن است کسی بتواند این حد از تلفات را پنهان سازد.

نائبان مطیع

عدم عکس‌العمل نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی به کشتن سلیمانی و مهندس نیز نشان می‌دهد که این نیروها خودسر، مستقل یا میهن پرست نیستند و مهارشان کاملا در دست مقامات نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی است. برای سال‌ها چنین ادعا می‌شد که نیروهای شبه‌نظامی مثل بسیج و لباس شخصی‌های داخلی و شبه‌نظامی خارجی، تابع محض حکومت نیستند. اما رفتار همه این نیروها نشان می‌دهد که خودسر نیستند؛ یا بر اساس دستور عمل می‌کنند یا آتش به اختیارانی هستند که مطابق میل حکومت عمل می‌کنند – در مواردی که حکومت رسما نمی‌تواند مسئولیت بپذیرد. دور اخیر تنش میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی، بیش از پیش ماهیت و کارکرد نیروهای شبه‌نظامی جمهوری اسلامی را برای افکار عمومی روشن ساخت.

عدالت آمریکایی

غیر از ایالات متحده، برندگان حذف سلیمانی، مردم ایران، عراق، یمن، سوریه، لبنان، افغانستان، و پاکستان هستند که صدها هزار نفر از فرزندانشان در جنگ‌های بی‌حاصل منطقه‌ای توسط سپاه قدس و نایبانش در هر دو طرف کشته یا ترور شده‌اند. تنش و کشتاری در منطقه نیست که سپاه قدس در آن حضور نداشته باشد. همچنین مردم اروپا که جوانانشان از توزیع مواد مخدر توسط سپاه قدس آسیب دیده‌اند، طعم عدالت را چشیدند؛ گرچه در تنش میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی معمولا دولت‌های آن‌ها خود را کنار می‌کشند. البته مردم ایران در از دست دادن بیش از ۱۴۰ نفر از عزیزان خود – به دست جمهوری اسلامی- و اتلاف منابع‌شان در شلیک موشک‌ها، از جمله بازندگان این تنش‌ها بودند.

فرصت سوزی

چهل سال است که ماجرای آمریکاستیزی حکومت اسلامی ادامه دارد. در چهل سال گذشته رؤسای جمهوری آمریکا تلاش کرده‌اند با رژیم مدارا کنند، اما ظاهرا زمان مدارا به پایان رسیده است. جمهوری اسلامی طی چهار دهه تلاش کرده بود که به آمریکا ضربه بزند بدون آن که اثری مستقیم باقی بگذارد و هزینه بالایی پرداخت کند. اما این بار ده‌ها نیروی عملیاتی و حدود ده فرمانده را از دست داد، بدون آنکه بتواند ضربه‌ای جدی به ایالات متحده وارد کند. از این جهت تنش‌های دی ماه ۱۳۹۸ یک پیروزی قابل توجه برای دولت ترامپ بود. روابط میان آمریکا و جمهوری اسلامی سیال است و هر اتفاقی ممکن است بیفتد، اما به احتمال زیاد به نفع جمهوری اسلامی نخواهد بود. جمهوری اسلامی همواره در از دست دادن فرصت‌ها خبره بوده است.

برگرفته از ایندیپندنت فارسی