روزنامه اسرائیل هیوم(اسرائیل امروز) با انتشار مقاله ای به موضوع مذاکرات اتمی با رژیم ایران توسط بایدن و دولت های غربی و توافق احتمالی پرداخته و ارزیابی می کند که سیاست بایدن همان راه باراک حسین اوباما در دوستی با رژیم اسلامی و دوری از اسرائیل و اعراب است چرا که اوباما و اکنون بایدن بر این باور هستند که راه حل خاورمیانه در قدرتمند شدن رژیم آیت الله ها است و بر همین اساس این مقاله سیاست دولت بنت در مورد تلاش برای متقاعد کردن بایدن برای فشار آوردن بر رژیم اسلامی را اشتباه دانسته و هشدار میدهد که اسرائیل در یک خطر بزرگ قرار دارد و باید هرچه زودتر یک سیاست قاطع تری را در پیش گیرد.
برگردان مقاله کامل در اختیار شما قرار دارد.
واشنگتن اگزماینر هفته گذشته گزارش داد که افسران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالانه در حال طراحی برای ترور جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق کاخ سفید بوده است. بر اساس این گزارش، اواخر سال گذشته، بولتون و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق آمریکا، در فهرست ترور از سوی جمهوری اسلامی هستند و جانشان از سوی سپاه پاسداران، در خطر قرار دارد و از حمایت سرویس مخفی در ایالات متحده برخوردار هستند.
این روزنامه فاش کرد که با وجود این واقعیت که وزارت دادگستری ایالات متحده از هویت افسران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که رهبری تلاشها برای قتل بولتون را رهبری میکنند، آگاهی دارد و شواهدی برای متهم کردن آنها در اختیار دارد اما وزارت دادگستری از صدور کیفرخواست خودداری میکند چرا که بیم آن را دارد که ممکن است [تلاش دولت بایدن برای دستیابی به توافق هستهای با ایران، در حال حاضر، از مسیر خارج شود.
بر اساس قانون ایالات متحده اقدام به ترور مقام های سابق ایالات متحده و هر شهروند آمریکایی توسط رژیم اسلامی اقدامی جنگی محسوب می شود بنابراین از نظر حقوقی، حداقل باید از دولت بایدن انتظار داشت که متهمین احتمالی را با تمام قوا تعقیب کند. اما بر اساس آگاهی از اینکه دولت بایدن خواست وسواس گونه برای دستیابی به توافق با ایران را دارد جو بایدن و دولتش اقدامی نمیکنند، بلکه به رژیم ایران اجازه میدهند تا علیه آمریکا در قلمرو مستقل خود جنگی را آغاز کند.
تصمیم دولت برای اجازه دادن به تلاشهای ایران برای ترور شهروندان و مقام های ارشد سابق ایالات متحده تخلف مقامات دولتی مطابق با سیاست حاتم بخشی به آخوندها در تهران است و البته، این سیاست خصمانه رژیم ایران در توافقی که دولت بایدن با آنها در وین در حال شکل گرفتن است، تصویری بسیار خطرناک را ترسیم می کند.
این توافق که به برنامه غیرقانونی سلاح هسته ای ایران مربوط می شود تحریمهای اقتصادی علیه رژیم ایران را ظرف چند روز به طور رسمی برطرف می کند .
هفته گذشته، گابریل نورونها، مقام سابق وزارت امور خارجه و کارشناس تحریمهای ایران، جزئیات امتیازات گستردهای را که دولت بایدن قبلاً به ایرانیها در وین داده است، منتشر کرد.
نورونا در توییتر خود نوشت که جزئیات امتیازاتی را که ایالات متحده به ایران داده دریافت کرده است.
منابع خبری نورونا همکاران سابقی هستند که او به جای منصوبان سیاسی از آنها به عنوان افسران “حرفه ای” یاد می کند. همانطور که او بیان کرد، آنها «به شدت نگران امتیازاتی هستند که [ایالات متحده] به رژیم ایران داده است.
رئیس هیئت راب مالی در وین به این امید است که کنگره در برابر توافق تسلیم خواهد شد.
لازم به ذکر است که نگرانی همکاران نورونا تنها محدود به آنها نیست. سه مقام دولتی ایالات متحده هیئتی به رهبری ریچارد نفیو، معاون رابرت مالی، چند هفته پیش به دلیل اعتقاد به اینکه تسلیم مالی در برابر ایرانی ها ایالات متحده را به خطر می اندازد، مذاکرات را کنار گذاشتند.
همکاران سابق نورونا به او گفته اند که با حمایت کامل بایدن و آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه، مالی قبلاً با تمام خواسته های ایران برای لغو تحریم ها علیه فرماندهان تروریست سپاه پاسداران و نهادها و افراد وابسته به آن موافقت کرده است. از جمله برنامه های موشکی، برنامه های تسلیحات کشتار جمعی و عملیات تروریستی آن.
رابرت مالی که به مواضع رادیکال خود در حمایت از ایران و خصومت سرسختانه با اسرائیل معروف است، صرفاً مذاکرات در وین را رهبری نمی کند. مالی که با حمایت کامل بایدن و بلینکن فعالیت می کند، مسئول تمام سیاست های دولت در خاورمیانه است.
همکاران نورونا توافق ایالات متحده با ایران را تمام شده توصیف می کنند.
آنها این توافق را تسلیم شدن کامل ایالات متحده در برابر خواسته های ایران میدانند.
این ادعاهای آنها هفته گذشته با بیانیه ای از سفیر روسیه میخائیل اولیانوف تأیید شد.
در حالی که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، ده ها هزار نیرو در مرزهای روسیه با اوکراین در پیش از تهاجم ماه گذشته مستقر کرد، مالی اولیانوف را که ریاست هیئت روسیه در وین را بر عهده داشت، به عنوان یکی از دو میانجی بین آمریکا و ایران منصوب کرد.
خدمات اولیانف در این زمینه ضروری بود زیرا ایرانی ها از نشستن در اتاقی با آمریکایی ها خودداری می کنند.
به گفته منابع نورونا، اولیانوف اساساً مذاکرات هسته ای را – به دستور مالی – اداره کرده است. و همانطور که اولیانوف هفته گذشته گفت، «ایران خیلی بیشتر از آن چیزی که انتظار داشت به دست آورد. خیلی بیشتر. ”
بنا بر گزارش ها، مالی موافقت کرده است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را از فهرست سازمان های تروریستی خارجی وزارت امور خارجه خارج کند، علاوه بر این، تحریم ها علیه گروه های ترور و اشاعه دهندگان موشکی و سلاح های کشتار جمعی رژیم ایران را لغو کند.
همانطور که نورونا توضیح داد، توافقی که رابرت مالی درباره آن با رژیم ایران مذاکره کرده است شامل محدودیتهای ضعیف تر و کوتاهمدتتر بر عملیات هستهای ایران نسبت به توافقی است که در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ انجام گرفت.
در لحظه ای که توافق منعقد شود و بدون نظارت کنگره، ایران به طور خودکار ۹۰ میلیارد دلار پول های اهدایی از بایدن بابت لغو تحریم ها دریافت خواهد کرد.
ایران حداقل ۵۰ تا ۵۵ میلیارد دلار در سال های بعد از فروش نفت و گاز دریافت خواهد کرد، زیرا توافق جدید تمام تحریم های بخش انرژی ایران را پایان می دهد.
پیامدهای استراتژیک این تزریق های نقدی روشن است. همانطور که پس از دریافت ده ها میلیارد دلار پول نقد با اجرای قرارداد ۲۰۱۵ دیدیم که چه شد، ایران اکنون نیز از سرمایه بادآورده خود برای تامین مالی نیروهای نیابتی خود و جنگ های خود علیه اسرائیل و کشورهای عربی سنی استفاده خواهد کرد.
به طور واقعی، ۹۰ میلیارد دلار در جیب آیت الله علی خامنه ای به هزاران پهپاد و موشک هدایت شونده دقیق دیگر در دست حزب الله لبنان، حماس در غزه، حوثی ها در یمن، شبه نظامیان شیعه در عراق و رژیم اسد در سوریه تبدیل می شود.
این به معنای تعداد بیشتری از سلول های تروریستی در اروپا، آمریکای شمالی و جنوبی است.
اهمیت استراتژیک بزرگتر توافق هسته ای این است که ایران هژمونی منطقه ای خود را از طریق نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای نیابتی ترور خود گسترش خواهد.
در این میان اسرائیل سوگند خورده که در لحظه ای که امنیت خود را در خطر ببیند اقدام می کند.
دولت بایدن سیاست ایراندوستانه و ضد اسرائیلی و عربهای سنی خود را با این ادعا توجیه می کند که این سیاست ابزاری برای جدا کردن ایالات متحده از خاورمیانه در زمانی است که واشنگتن میخواهد منابع و توجه خود را بر آسیا و تهدید فزاینده چین متمرکز کند.
در حالی که در ظاهر این توجیه معقول به نظر می رسد، اما بر پایه ای پوسیده استوار است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا در دوران ریاستجمهوری خود تلاش کرد تا حضور ایالات متحده در خاورمیانه به منظور تمرکز ایالات متحده بر تلاش ها و منابع در آسیا برای مقابله با تهدید فزاینده چین به حداقل برساند. برای رسیدن به این هدف، ترامپ به متحدان آمریکا – اسرائیل و کشورهای عربی سنی به رهبری عربستان سعودی – قدرت داد.
او حمایت سیاسی، دیپلماتیک، لجستیکی و در صورت لزوم نظامی را برای تضمین موفقیت تلاشهای آنها برای مبارزه با تجاوزات ایران به آنها ارائه کرد.
مفهوم و منظور ای سیاست ترامپ این بود که با موفقیت هم سطح خشونت در منطقه و هم دخالت مستقیم ایالات متحده در خاورمیانه را کاهش دهد، از آنجایی که متحدان آمریکا در منافع آمریکا در خاورمیانه مشترک هستند، توانایی بیشتری برای دفاع از منافع خود دارند در آن صورت آمریکا کمتر مجبور به سرمایه گذاری برای حفاظت از متحدان خود در منطقه خواهد بود.
ترامپ چارچوب های نهادی برای همکاری بین ایالات متحده ایجاد کرد. هم با پیشبرد توافقنامه ابراهیم، که عملاً به درگیری اعراب با اسرائیل پایان داد و هم با تقویت قوای نظامی اسرائیل و تقویت همکاری نظامی- عملیاتی بین اسرائیل و متحدان عرب و ایالات متحده.
سیاستهای بایدن، هم از نظر مفهومی و هم از نظر محتوایی، مخالف سیاست ترامپ است.
سیاستهای بایدن نشاندهنده بازگرداندن و تشدید سیاستهای باراک اوباما در مورد رژیم ایران و خاورمیانه است.
برخلاف ترامپ، اوباما و بایدن و مشاوران آنها بر این باورند که متحدان خاورمیانه ای ایالات متحده – اسرائیل و کشورهای عربی سنی خلیج فارس – برای چندین دهه بدخواهانه تلاش کردند تا ایالات متحده را درگیر جنگ های خاورمیانه کنند.
دکترین اوباما-بایدن برای جدا کردن آمریکا از منطقه و “متحدان” ویرانگرش، اینگونه ارزیابی میکند که ایالات متحده باید بار دیگر خود را از متحدان اش دور کند و آنها را تضعیف کند و به سمت ایران برود و این رژیم ایران است که باید قدرتمند شود.
این ما را در اسرائیل به این نتیجه میرساند که در برابر خیانت دولت ایالات متحده چه باید کرد؟
. از آنجایی که حمایت از ایران و تضعیف اسرائیل اصول اساسی سیاستهای بایدن در خاورمیانه است، این سیاستها قابل تغییر نیستند.
اسرائیل نمی تواند بر آنها تأثیر بگذارد.
مهم نیست که نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل و یائیر لاپید، وزیر امور خارجه اسرائیل چند بار در مورد «دوستان واقعی» اسرائیل بایدن و بلینکن صحبت کنند.
دولت بایدن راه و سیاست خود را انتخاب کرده اند و نفوذ ناپذیر است.
رهبران اسراییل به جای تلاش برای جلب نظر دولت بایدن برای پایان دادن به اعمال تروریستی رژیم ایران و برنامه اتمی آن باید برای آنچه در انتظار ما است آماده شوند.
ما در شرف قربانی شدن هستیم.
اوباما و مشاورانش در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵، در تلاشهای خود برای توافق هستهای فاجعهبار خود با ایران، کمپینی را برای شیطان جلوه دادن اسرائیل و حامیان آن در کنگره به طور خاص و در زندگی عمومی ایالات متحده به راه انداختند.
اکنون که بایدن با یک توافق هستهای خطرناکتر موافقت کرده است، اسرائیل میتواند انتظار داشته باشد که کمپین شیطانسازی که در انتظارش است، بار دیگر به را افتد.
در واقع، همانطور که می بینیم با تلاش های دولت بایدن برای قربانی کردن اسرائیل به طور مستقیم، از طریق شرکای رسانه ای خود و از طریق رهبری اوکراین، و جنگ در اوکراین به دلیل اینکه اسرائیل به اندازه کافی ضد روسی نبوده است، کارزار آغاز شده است.
البته سعودیها و امارات به وضوح از قبل بازی را که بایدن و تیمش به راه انداخته اند تشخیص دادهاند.
چهارشنبه گذشته، وال استریت ژورنال گزارش داد که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و محمد بن زاید، ولیعهد امارات متحده عربی هر دو هفته گذشته از پذیرش تماس های تلفنی بایدن خودداری کردند.
رهبران اسرائیل باید از آنها پیروی کنند تا واقعیت را بپذیرند و بر اساس آن پیش از وخامت بیشتر اوضاع عمل کنند.