به جای دوستی با مردمان و مهر نسبت به شهروندان، مانند دوران جاهلیت، به قدرت شمشیر می‌نازند! تفسیر سیاسی هفته، نوشتۀ منشه امیر 

 

دانلود فایل صوتی تفسیر

غلطی که از روز اول مرتکب شدند، آن بود که حکومت خود را بر پایه زور قرار دادند و تا امروز هم همچنان زور می گویند. نه فقط زور می گویند، بلکه شکنجه میکنند، دار می زنند، افراد بیگناه خانواده متهم را بازداشت می کنند و انواع فشارهای روانی و جسمی وارد می سازند، تا مخالفان خود را به زانو درآورند و احساس پیروزی کنند.

همین سیاست زور را از روز نخست در مورد کشورهای همسایه و ملت های دور و نزدیک نیز در پیش گرفتند.

تصورشان آن است که ما هنوز در دوران جاهلیت به سر می بریم و فرمانروایان اجازه دارند  با شمشیر دین، کشورهای دیگر را تسخیر کنند و مردمان را به پذیرش آیین خویش وا دارند، و اگر چنین نکنند، سرشان را از بدن جدا می کنند.

در این شیوه پنداری، آنان همانند داعش می اندیشند و بر اساس آن رفتار می کنند.

هنگامی که داشت قدرت را به تسلط خود درمی آورد، با توپ و تشر گفت: “من دولت تعیین می کنم”، “من توی دهانشان می زنم”.

همیشه از زبان ملت سخن گفته اند، ولی هرگاه ملت دهان گشود تا خواست خود را بیان کند، زبانش را بریده اند.

در مورد کشورهای دیگر نیز همین راه را در پیش گرفتند، و شعار اصلی آنان آرزوی مرگ این و آن است.

فرهنگ خشونت و زور را به آیین و دین خود مبدل ساختند و هر روز هم، بر شدت خشونت می افزایند و قانون جنگل را فراروی خود قرار داده اند.

سخن از ادامه تحریم های تسلیحاتی است.

رژیم به خروش درآمده و چنگ و دندان نشان می دهد و روسیه و چین را پشت سر خود دارد و با سیاست انفعالی دولت های غربی روبروست و احساس قدرت می کند.

ادعا دارند که به خرید اسلحه و یا تولید داخلی آن در ابعاد انبوه نیاز دارند، زیرا کشور در معرض تهدید دشمن قرار گرفته است.

دروغ می گویند، زیرا آن که تهدید می کند، خودشان هستند که می خواهند امنیت کشورهای دیگر را مختل سازند و مانند دوران کولونیالیسم انگلیس، کشورهای همسایه را به مستعمره خود مبدل سازند.

خودشان به صراحت گفته اند که به حیاط خلوت نیاز دارند

خودشان گفته اند که سوریه، برایشان از خوزستان مهمتر و عزیزتر است.

این، جز برخورد استعمارگرانه، چه چیزی ممکن است باشد؟

دقیقا به همین خاطر است که ایالات متحده تلاش می کند تحریم های تسلیحاتی همچنان ادامه یابد، زیرا اگر برداشته شود، رژیم خواهد توانست جنگ افزارهای پیشرفته تری فراهم آورد و بر تعرض خود بیفزاید.

اگر امکان یک همه پرسی واقعی در ایران وجود داشت، بی تردید، اکثر مردم نیز از این خواست آمریکا جانبداری می کردند، زیرا مردم اسلحه نمی خواهند، مردم کار و درآمد و رفاه می خواهند و نه کمتر از آن و یا به جای آن.

از روز اول، همه چیز را با به کارگیری زور آغاز کردند.

گفتند زنان باید حجاب داشته باشند و اگر بانویی از این دستور پیروی نمی کرد، با پنبه ای که در آن تیغ جاسازی کرده بودند، لبهایش را خراش می دادند.

دختری را که شهامت نشان داده و لچک خود را به پرچم مقاومت مبدل ساخته و به اهتزاز درآورده بود، به زندان انداختند و به او تجاوز جنسی کردند.

از دیدگاه آنان، بیرون انداختن حلقه مو حرام اندر حرام است، ولی تجاوز جنسی به یک دختر بی دفاع و زندانی، خدمت به دین و جهاد در راه ایمان است.

این شیوه قرون وسطایی دکانداران دین بود که می کوشیدند آئین خود را به ضرب شمشیر بر مردمان تحمیل کنند.

دوران جنگ های صلیبی را به خوبی به خاطر داریم و از یاد نبرده ایم که ادیان دیگری نیز بوده اند که پس از ظهور، به اشغال سرزمین ها روی آوردند و بر ممالک دیگر مسلط شدند و مردمانی را که حاضر به پذیرفتن آیین آنان نبودند از دم شمشیر گذراندند.

هرگز وارد مباحث دینی نشده و نخواهیم شد.

به همه ادیان و به همه باورها، اگر با خشونت و قتل و فشار و زور همراه نباشد، احترام می گذاریم.

ولی بر این باوریم که راه خدا را باید با مهر و آشتی و با یاری رسانی به دیگران، همراه با همزیستی و مسالمت پیمود.

نباید با این ادعا که ما می خواهیم مستضعفان و مظلومان را به حق خود برسانیم، آنان را به میدان نبرد بفرستیم که کشته شوند.

این دقیقا همان است که رژیم کنونی ایران خطاب به فلسطینی ها می گوید: به آن ها می گوید “صلح نکنید”، به جهاد روی آورید تا بتوانید حق خود را بگیرید”.

حق آنان، از دیدگاه حکومت ایران چیست؟

نابودی اسرائیل و کشتار مردمان این سرزمین، مانند دوران جاهلیت در جزیرۀ العرب.

این است پیامی که آنان برای مردمان خود و همه انسان های جهان دارند.

رهبرشان هم وعده داده است که اسرائیل تا ۲۵ سال دیگر نابود خواهد شد.

سنگ مفت و گنجشک مفت!

تا بیست و پنج سال دیگر، نه از تاک آن ها نشانی خواهد ماند و نه از تاک نشان.

اگر خردی داشتند، اگر واقعا بر این باور بودند که دینشان و آیینشان بهترین است و بهتر از آن آیینی نیست، به جای روی آوردن به خشونت و جنایت دوران بربریت، راه مهر و همزیستی را در پیش می گرفتند.

مسیحیت نیز با گذشت چند قرن و خونریزی های بسیار، دریافت که راه جنگ و خونریزی، راه باطل است و به جای آن، به تبلیغ مسالمت آمیز و برپایی سازمان های یاری رسانی روی آوردند تا بتوانند مردمان را به سوی خویش بکشانند.

اگر آنان  از خرد بهره گرفته بودند، اگر واقعا به دین مبین اسلام باور داشتند، شمشیر را کنار می گذاشتند، با زورگویی و ستمگری وداع می کردند و به آبادانی کشور می پرداختند و ارزش های معنوی را ترویج می دادند و رفاه و آسایش مردمان را تامین می کردند و در راه علم و تکنولوژی و پزشکی و صنعت، و به دیگر رشته هایی می پرداختند که در خدمت مردمان باشد.

ولی آنان، به چای تامین نان شب، به ساخت موشک پرداختند و به جای تامین آزادی، به سرکوب مردمان روی آوردند.

کسی که ایمان دارد، دزدی نمی کند و دروغ نمی گوید.

بنابراین، وقتی آنان این چنین آشکار دروغ می گویند و می دزدند و چپاول می کنند و به غارت می پردازند، نشان آن است که دین ندارند و آئین ندارند و اگر در گذشته داشته اند، آن را بوسیده و کنار گذاشته اند.

کشور ایران، با همه ثروت ملی و والایی مردمان آن، اگر رهبرانی با خرد و با وجدان داشت، می توانست بهشت برین مبدل شود، زیرا همه امکانات برای رسیدن به این هدف وجود دارد.

ولی آن چه که وجود ندارد رهبری شایسته است که احساس مسؤولیت ملی داشته باشد و مردم ایران را از صمیم قلب دوست بدارد و رسالت خود را رهایی آن سرزمین و آن مردمان از فلاکت کنونی بداند.

آن نابخردان بر این گمان بودند که با قلدری و تهدید می توانند به هدف خود برسند.

ولی نتیجه آن شد که حتی امیرنشینی چون امارات عربی متحده، از ترس آنان، به سوی اسرائیل روی می آورد – یعنی همان کشوری که رژیم ایران از نابودی آن سخن می گوید.

و این واقعیت، نشان دیگری از شکست و ناکامی آنان در رسیدن به هدف های جاه طلبانه و توسعه جویانه رژیمی است که بهشت ایران را به دوزخی سوزان مبدل ساخته است.

در چنین وضعی، آیا آنان می توانند تا چند گاهی دیگر همچنان بر اریکه قدرت تکیه داشته باشند؟

 

اورشلیم – اول شهریور ماه ۱۳۹۹ خورشیدی – ۲۲ اوت ۲۰۲۰