هر روزی که رویدادهای کره شمالی را دنبال می کنم، آزرده خاطر می شوم.
به یاد سرزمین پاک ایران میافتم و دلم به حال ایرانیان می سوزد.
دلم به خاطر ایران زمین، به درد می آید و از پروردگار عالم و آدم می پرسم: ای خداوندگار، آیا این همان سرنوشتی است که برای ملت ایران رقم زده ای؟
ملتی که پایه گذار یکی از بزرگترین تمدن های جهان بوده است؟
ملتی که همیشه راه دوستی و همکاری و همزیستی با ملت های دیگر را در پیش گرفته بود.
با اندوه فراوان، شباهت های بسیار بین رفتار حکومت کمونیستی کره شمالی و رژیم به ظاهر اسلامی ایران می بینم.
خبر رسید که کره شمالی به چند آزمایش موشکی جدید دست زده است.
موشک، خیلی دارند. ولی نه تنها پوشک ندارند، بلکه مردم آن کشور نان شب هم ندارند و از بیماری رنج می برند و کودکانشان به حد طبیعی رشد نمی کنند و محنت و ذلت سراسر آن سرزمین را فرا گرفته است، و این در حالی که، مردم کره جنوبی با برقراری دموکراسی و داشتن رهبرانی دلسوز، امروز یکی از مرفه ترین مردمان جهان هستند.
دلم می سوزد! چرا باید چنین باشد؟
به یاد مردم کوبا افتادم.
در آن کشور نیز رهبری با نام فیدل کاسترو درست شصت سال پیش قدرت را به دست گرفت و به مردم کوبا قول داد که آنجا را بهشت خواهد کرد و دولت آمریکا را به چالش کشید و اعلام داشت که می خواهد رهبری کشورهای آمریکای لاتین را به دست گیرد و پوزه باصطلاح “آمریکای جهانخوار” را به خاک بمالد.
شصت سال است که مردم کوبا از محنت و مشقت رنج می برند و کشورشان به یکی از فقیرترین ممالک آمریکای مرکزی و جنوبی و یکی از بدبخت ترین ممالک جهان مبدل شده است.
البته کره شمالی قصد تسلط برجهان را ندارد. دوران کمونیسم به پایان رسیده و حکومت بین المللی کارگران، یک واژه بدون مفهوم و رنگ باخته و ورشکسته است.
ولی رژیم ایران، همچنان قصد تسلط بر کشورهای همسایه، و سپس همه ممالک اسلامی و سراسر جهان را دارد.
البته ادعا می کنند که تمایلی به جهانگشایی ندارند، بلکه هدفشان ترویج اسلام ناب محمدی، یعنی مذهب شیعه، در دنیای اسلام و سپس سراسر جهان است.
استدلال رهبران کره شمالی آن است که می خواهند از ادامه موجودیت نظام کمویستی خود، در برابر کره جنوبی و ایالات متحده دفاع کنند.
این استدلال متعلق به دوران جنگ سرد است که آمریکا در هر نقطه جهان می کوشید جلوی گسترش کمونیسم را بگیرد و آنچه را که “حکومت پرولتاریا در جهان” نامیده می شد غیرممکن سازد.
بنابراین، حکومت پیونگ یانگ، موشک و اتم را برای ادامه موجودیت خود می داند.
برایش یک بیمه نامه است و تصورش آن است که تا وقتی می تواند کشورهای همسایه را هدف بمب اتمی قرار دهد، هیچ کشوری جرات حمله به آن حکومت را ندارد و کمونیسم نسخه کره شمالی تا ابدآباد در آن سر زمین حاکم خواهد بود.
آیا این، حکومت اسلامی ایران را به یاد نمی آورد که تصورش آن است که وقتی به بمب اتمی رسید، دیگر کسی جرات نخواهد کرد از آن ها بپرسد که چرا مردم ایران را آزار می دهید و در داخل جنایت می کنید و در خارج از ایران به عملیات نظامی و تروریستی دست می زنید و به سازمان های جنایتکار اسلامی و عربی و فلسطینی پول و اسلحه می دهید و اسرائیل را به نابودی تهدید می کنید.
بمب اتم، از دیدگاه آنان یک بیمه نامه است که دولت های جهان به فکر براندازی این حکومت به ظاهر اسلامی برنیایند و در برابر تعرضات منطقه ای و جهانی آن دیده برهم بندند.
ولی برخلاف کره شمالی که قصد تصرف کره جنوبی و یا تسلط بر ژاپن و یا اشغال ایالات متحده را ندارد، حکومت ایران اشتهای بسیار دارد که ملت های دیگر منطقه را به همان سطح محنت و ذلت مردم محروم ایران پایین آورد و آنان را مطیع خویش سازد.
وجه تشابه دیگر بین کره شمالی و حکومت اسلامی ایران آن است که هر دو، به بهانه رسیدن به مرام و هدف خود، همه منابع انسانی را در دست خویش قبضه می کنند و نان را از دهان مردم می برند و بودجه امور بهداشتی را مصادره می کنند و همه چیز را در خدمت اتم و موشک در می آورند.
ولی احتمالا می توانیم به یک تفاوت در این زمینه بین رهبران کره شمالی و حکومت اسلامی ایران اشاره کنیم و آن این که، در پیونگ یانگ همگی فقیر هستند و تفاوت چندانی بین بلندپایگان و دون پایگان در شیوه زندگی دیده نمی شود.
ما کاخ های آن چنانی در کره شمالی ندیده ایم که محل زندگی سران حکومت باشد.
شاید هم هست و ما اطلاع نداریم.
ولی در هرحال، مسلم است که سران رژیم ایران همگی کاخ نشین هستند و قصرهایی که در نواحی شمالی تهران و در دامنه کوه برپا کرده اند، همگی دیده می شود و عکس ها و فیلم های آن در شبکه های اجتتماعی دست به دست می گردد.
شباهت آن است که در هر دو کشور، بیشترین منابع انسانی و مالی و اقتصادی را در خدمت موشک و اتم قرار داده اند.
ولی تفاوت آن است که اگر در کره شمالی اختناق کامل برقرار است و کوچکترین نشانی از انتقاد و افشاگری وجود ندارد، ولی در حکومت اسلامی ایران، حتی خود سران یا بلندپایگان حکومت هستند که علنا اعتراف می کنند که دزدی ها کلان است و زندگی ها تجملی است وفساد مالی در همه ساختار رژیم و سران رژیم ریشه دوانیده است.
دستیاران علی خامنه ای ادعا می کنند که او حتی یک خانه هم از آن خود ندارد.
محمد جواد ظریف هم ادعا می کند که هیچگونه مالی در خارج از ایران نیاندوخته است.
از زبان دکتر حسن روحانی، هنوز چیزی در این زمینه نشنیده ایم.
دلم می خواهد که به یک تفاوت عمده بین دو ملت ایران و کره شمالی اشاره کنم و آن، روحیه مردمان دو کشور است.
حدود شصت سال از تسلط کمونیسم و برقراری حکومت دیکتاتوری در کره شمالی می گذرد و مردمان آن کشور در ابعاد گسترده شستشوی مغزی شده اند و برخی از آنان تصور می کنند که دنیایی جز کشورشان وجود ندارد و نمی توانند محنت خود را با زندگی دیگران مقایسه کنند و یا تصویر درستی از جهان بیرون داشته باشند.
ولی در ایران چنین نیست و ایرانیان مردمانی باهوش و آگاه هستند و همه چیز را می دانند.
در سخنرانی هایم برای غیرایرانیان، همیشه گفته ام که از دیدگاه من، حکومت ایران بزرگترین دموکراسی دیکتاتوری جهان است و به عبارت دیگر مستبدترین حکومت به ظاهر دموکرات می باشد.
اگر در کره شمالی اینترنت به روی مردم بسته است، و فقط شبکه داخلی آن را دارند و مسلما از تلفن هوشمند و شبکه های اجتماعی محروم هستند، در ایران همه این ها وجود دارد و مردمانِ با هوش همه فیلترها و محدودیت ها را دور می زنند و با جهان بیرون ارتباط برقرار می سازند و در داخل به مخالفت می پردازند و حجاب اجباری را به حربه ای برای دهن کجی به رژیم مبدل می سازند.
این ها را، مردم کره شمالی از آن بی بهره هستند و شاید هم هوشمندی ایراانیان را ندارند که بتوانند امکانات جایگزین به کار گیرند.
در حالی که در طول شصت سال گذشته، هرگز نشنیده ایم که مردم کره شمالی به تظاهرات و یا خیزش همگانی دست زده باشند، در ایران بارها و بارها مردم به خیابان آمده اند و اعتراض خود را فریاد کرده اند و تنفر خویش را نسبت به این حکومت بی کفایت بیان داشته اند و بر روان رضاشاه شادی نثار کردند و شاهزاده رضا پهلوی را به بازگشت به ایران فرا خواندند.
نزدیک به چهل و یک سال از عمر حکومت اسلامی در ایران می گذرد. آیا ما منتظر آن هستیم که ایران، کره شمالی بشود و وضع و حال مردم ایران به سطح اهالی آن سرزمین نزول کند؟
امروز می بینیم که کارتون خوابی و خیابان خوابی و اتومبیل خوابی و گورخوابی در ایران گسترش می یابد.
با تاسف و تاثر می بینیم که از خوراک فرد فرد ملت کاسته می شود و کودکان رشد کافی ندارند.
می بینیم که آخوندها و آخوند زادگان ثروت های افسانه ای اندوخته اند که در واقع پول ملت ایران و خون ملت ایران است.
و پرسش آن است که آیا ایرانیان، همانند مردم کره شمالی، به سکوت و بی اعتنایی ادامه خواهند داد؟
آیا آنان نیز بر این باورند که فردایی نیست و به آن چه که امروز وجود دارد، باید گردن نهاد؟
آیا همین طور باید بنشینیم و نظاره کنیم تا ملت ایران به همان سطح مردم نگون بخت کره شمالی نزول کند؟
این را مردم ایران و فرهیختگان ایرانی باید پاسخگو باشند.
اورشلیم – شنبه دوازدهم امردادماه ۱۳۹۷ ، سوم اوت ۲۰۱۹
کره شمالی در اصل و در نهایت اهداف معنوی و اهداف مادی اُلگو و نمودار و همجوار شیء بردار کره جنوبی و ژاپن و چین و یا حداقل نیمکره شمالی را در سر می پروراند و موفقیت های همه جانبه ای را تا حد و حدودی هم کسب کرده است در عین حالیکه ایران ولایت به سیر شبانه ایران ولایت و عربستان سعودی از مسجدالحرام به مسجدالاقصی نقطه مشترک مسلمانان جهان بلند پروازی کرده است و تمایز دین و سیاست را به رخ جهان عالم کشیده است ولی بالطبع فقرهای فرهنگی و فقرهای مادی؛ جهان عالم را به سوی ایران ولایت و عربستان سعودی معطوف داشته است.
جناب مناشه امیر، درود بر شما، آنچه بر سر ما آمده است نتیجه خودفروختگی جمعی روشنفکر ( کانون نویسندگان) و بلاهت عده زیادی از مسلمانان این کشور و نیز رفاه بیش از حدی بود که پادشاه ایران دوست به مردم ناسپاس مسلمان (مسیحیان، یهودیان ، بهاییان و زرتشتیان ایرانی نقشی در شورش ننگین پنجاه و هفت نداشتند) دادند. فقط یک مثال می اورم، شما حتما شعر احمد شاملو به نام «به رفیق کره ایم شون چو» را خوانده اید.
در این شعر شاملو از کره شمالی بهشتی تصویر می کند که ایرانیان باید آرزویش را داشته باشند، بعنوان مشت نمونه خروار گفتم.
آری این انقلاب ثمره خیانت روشنفکران و در راس آن کانون نویسندگان ال احمدی و بلاهت جمع کثیری از ایرانیان بود. خود کرده را تدبیر نیست.
اوج بلاهت این است که کسی در جمهوری اسلامی این رژیم را با رژیم کره شمالی مقایسه و تصور کند با داشتن بمب اتمی و موشک بالستیکی دیگران به رژیم کار ندارند. راز بقای رژیم کره شمالی موشک و بمب اتمی نیست بلکه تفاهم ابرقدرتها در حفظ موجودیت رژیم کره شمالی است. کره شمالی در منطقه نفوذ چین کمونیست قرار دارد و رهبران چین هرگز مایل نیستند بر خلاف تفاهم تلویحی بین شرق و غرب پس از جنگ کره، رژیم کره شمالی ساقط شود و یک نظام دموکراتیک مانند کره جنوبی جای آن را بگیرد. چنین تغییری به معنی وحدت دو کره در یک نظام دموکراتیک و ایجاد یک ابرقدرت سیاسی و اقتصادی با توانمندی عظیم بالقوه نظامی و یک چالش عظیم در همسایگی چین است. دوام رژیم کره شمالی مدیون حمایت چین و تفاهم چین با غرب است. در مورد ایران، با وجود خودنمایی روسیه و لاف دوستی با ایران به خاطر امتیازگیری از غرب، همه میدانند که از لحاظ ژئوپلتیک درحالیکه بعضی کشورهای عرب مانند سوریه در حوزه نفوذ شوروی بوده و روسیه مدعی آنها است، ایران، ترکیه و اسرائیل به عنوان کشورهای غیر عرب منطقه همیشه حامی غرب و در اردوگاه غرب محسوب شده اند. دستیابی جمهوری اسلامی به اسلحه اتمی فشار بر رژیم را بیشتر میکند چون به محض بروز آشوب سیاسی داخلی، نه تنها غرب بلکه حتی روسیه در همسایگی ایران به بهانه حفاظت از زرادخانه اتمی و موشکی ایران و جلوگیری از دستیابی نیروهای غیر مجاز به این زرادخانه ها ایران را اشغال و رژیم را ساقط خواهند کرد.
درود.
شاید بزرگترین تناقض حکومتداری در ایران، رواج تفکر کشورداری به شیوه ی کمونیست مذهبی است. در حالی که لایه ی رویی جامعه به شکل مذهبی اداره میشود، در سطح زیرین، اعم از اقتصاد یا فرهنگ، در کل با جامعه ای کمونیستی مواجه هستیم. در کشوری که هیچ کس حق ندارد بزرگتر از دولت شود، اولا هرگز برندی جهانی بوجود نمی آید و در ثانی هیچ شهروندی محبوبیتش مشروع شمرده نمیگردد. بنابراین، نخبه کشی و فراری دادن مغزها میشود ماموریت نظام. از سوی دیگر، قضاوت در مورد حکومت ایران بسیار ساده است: کشورهایی متحد آن هستند که همچون روسیه، نظامی کمونیستی دارند، همچون چین، ونزوئلا، کوبا، کره شمالی و… این بهترین روش است که بدانیم چرا این حکومت با دموکراسی مخالف است. زیرا در نظامهای دموکرات، خبری از آنارشیست نیست و همه چیز واضح و دارای حساب و کتاب است. موضوع آخر هم همین اندازه بس که مردم ایران، تبدیل به ناظر و تماشاگر شده اند. مردمی که بخش اعظم آنها علی رغم نارضایتی از وضع موجود، ترجیح میدهند درگیر هزینه کردن برای هموطنانشان نشوند و فقط گلیم خودشان را بالا بکشند مبادا کلاهشان را باد ببرد.
دلمان برای فرهنگ، تاریخ، تمدن و اصالتی بسوزد که دیگر از آن نقشی رنگ و رو رفته باقی مانده است.
کاری باید کرد….
جاوید، سرزمین مقدس اسرائیل.
احسن بر شما! حقاً یک ایرانی واقعی هستید! ملت یهود قدیمیترین ملت ایرانیان است با بیش از ۲۷۰۰ سال تاریخ! امیدوارم همه یک روز به سرزمین ایران بازگردیم. به سرزمین دانیال و استر.
با درود به هم میهنان ارجمند
جامعه شناسان می گویند: ما آدمها اضافه بر سخن گفتن دارای توانایی های دیگری هستیم یکی با دستان خود ابزارهای پیچیده می سازیم و دیگر اینکه چیزها را با هم مقایسه می کنیم مانند آنچه در این تفسیر بسیار جالب آمده و دیگری از روی خرد سنجیدن چیزهاست۰ به عنوان مثال از نظر بیولوژی یک پرنده می تواند فکر کند که دارد پرواز می کند ولی در چه ارتفاعی است نمی داند۰ کشور ما شباهت های زیادی با کره شمالی دارد ولی این به طور اتوماتیک نیامده چون از هیچ هیچ پدید می آید و آنچه ما در این رژیم می بینیم نتیجه کار کمونیست هایی است که درون رژیم هست ۰ اگر مقایسه کنیم: هر دو رژیم به جای سرمایه فقر را در جامعه تقسیم کرده و مردم را هم فقیر نگه داشته اند۰ در کشورما سرمایه ها غارت شده و در جیب آخوند و سید آخوندی و سپاه پاسداران و فرزندان آنهاست در کره شمالی قدرت و ثروت بسیار ناچیزی که دارند در دست سران حزب کمونیست و رهبر آن است۰ کشور ما که روی نفت و گاز و ذخیره های دیگر خوابیده سرمایه آنرا به یغما می برند و در دست سه گروهی است که در بالا نام بردم ۰ هر دو کشور حکومت ایدئولوژی دارند یکی ایده های مارکس را مورد بدی استفاده قرار داده و دیگری مذهب را که ۱۴۰۰ سال پیش بوجود آمده دارد به عنوان ایدئولوژی از آن استفاده می کند۰
به هر حال وای به روزی که ما درست مانند کره شمالی شویم۰ چیزهایی را در مورد کره شمالی بنویسم شاید جالب باشند۰ در کره شمالی رهبر او Kim Jong-Un مانند خدایی برای مردم او شده از روز تا شب در رادیو و تلویزیون آن کشور سرودهایی در مورد ستایش او می گذارند و برنامه ها بیشتر روی آزمایش های موشکی و اتمی آن است و در دو دستگاه نامبرده از آنها زیاد یاد می کنند و چنان و انمود می کنند که دشمن می خواهد به آنها حمله کند و رهبر با توان خود و داشتن انها نمی گذارد۰ رهبر سوار اسب می شود در هواپیما خلبان است توی تانک می نشیند و با زیر دریایی زیر آب می رود و گوینده تلویزیون در باره آنها با آب و تاب و تمجید سخن می گوید۰ رهبر برای مردان ۷ مدل و برای زنان ۵ مدل کوتاه کردن مو به آریشگرهای کره شمالی داده که همه باید بر اساس این مدل ها سر خود را کوتاه کنند۰ اگر یک تن سر خود را مانند مدل رهبر کوتاه کند فورا او را اعدام می کنند۰ در هنگام نشست سران حزب اگر کسی در جلسه خوابش ببرد و یا چرت بزند (مانند آخوند ها در مجلس) او را اعدام می کنند۰ فرستاده ایی را که برای نخستین گفتگو با آقای ترامپ به آمریکا فرستاده بود پس از باز گشت از آمریکا در فرودگاه پایتخت دستگیر و به جرم جاسوسی برای آمریکا اعدام کردنند۰ در متروها که قطار های کهنه آن مدل آلمان شرقی است و در اصل آنزمان از این کشور خریداری کرده آهنگ کلاسیک می گذارند کاری که معمولا در تیمارستان ها برای آرامش بیماران روانی می کنند کسی اجازه شنیدن موسیقی راک و یا پاپ غربی ندارد و جرم آن اعدام است۰ عکس های ماهواره ایی که گرفته اند پایتخت و شهر های دیگر را در شب نشان می دهد که تاریک و دارای خیابانهای خلوت است۰ توریست هایی که به هتل معروف Pyongyang رفته اند می گویند که اتاق ها در زمستان بسیار سرد و آب فقط در ساعت مشخصی دارد۰ درآن هتل رفتن به طبقه پنجم ممنوع است و آسانسور از آن طبقه بطور اتوماتیک می گذرد و اگر کسی بخواهد از راه پله ها به آن طبقه برود به اعدام محکوم می شود۰ خدا می داند که در طبقه پنجم آن هتل چکار می کنند۰ سوپر مارکتها خالی از مواد مورد نیاز روز مره مردم است و رستورانها غذای کافی ندارند و مردم بیچاره آن در فقر و گرسنگی با لب های بسته زندگی می کنند چون اگر کسی فقط بگوید گرسنه است یک اعتراض حساب می شود و او را به اردوگاه کار اجباری می اندازند (در کره شمالی ۵ اردوگاه هست مانند اردوگاه مرگ نازی ها) و به او تجاوز می کنند و به او غذا و دارو نمی دهند تا بمیرد۰ کسانی که می خواهند از مجسمه پدر و بابا بزرگ رهبر آن عکس بگیرند باید دسته گل بخرند و سر وگردن خود را خم کنند و به آنها احترام بگذارند و اگر عکس می گیرند مامورهای لباس شخصی آنرا کنترل می کنند که عکس کامل باشد و نقصی نداشته باشد۰ چون یک توهین به آنها محسوب می شود۰ دانشجویان اروپایی و امریکایی که به این کشور رفته بودنند برای دیدن و دانستن روش آموزشی به کلاس های درس دانش آموزان رفته بودنند۰ برای هر کلاس ۱۰ مامور سازمان مخفی آنرا گذاشته بودنند که کسی حرفی نزند۰ باور کنید زندگی در آنجا دوزخ است و اگر کشور ما هم چنین شود دیگر از ایران و ایرانی رد پایی نخواهد ماند!
بدرود
من شرمندۂ ایرانیھای درون کشور ھستم و تنها میتونم بلندگوی آنھا باشم۰ تا پایان میجنگیم تا خون ندا آقا سلطان و ترانه موسوی و دیگر فداییھا پایمال و فراموش نشوند۰
جناب مناشه امیر، من برای شما نوشتم : اگر ملت ایران به سرنوشت حقارت باری دچار شده و مشتی فرومایه بر ایران حاکم شده اند و اخلاق و وجدان انسانی در ایران بر باد رفته است نتیجه خیانت روشنفکران ال احمدی و شاعرانی چون اخوان ثالث که یار غار آغا بود و احمد شاملو یی که اشعار ی چون به رفیق کره ای شون چو را میسرود. نسل ناشکر و شورشی پنجاه و هفت که تا قیام قیامت ایرانیان باید تاوان گناه خیانت به پادشاه را بدهند.
لطفاً این دیدگاه را منعکس کنید.
سلام جناب امیر. تفسیرتان بسیار جالب بود و لبخند را بر لبانم آورد. بویژه آنجایی که فرمودید ایرلن دارای بزرگترین دیکتاتوری دموکراسی در جهان می باشد.
در مورد تلاش برای سیطره بر کشورها از سوی حکومت کشورمان داد سخن دادید. حاکمان ما را چه به کشورگشایی؟ اگر می توانستند کشورمان را بهتر اداره می کردند تا بقول شما این همه دزدی و تفاوت طبقاتی فقیر و غنی دامنگیر کشورمان نشود.
کشورگشایی را ایالات متحده و کشورهای دوست و متحد اسرائیل برای حاکمان کشورمان انجام می دهند. اگر کشورهای متحد شما به عراق حمله نمی کردند آیا چنین روابط نزدیکی بین ایران و عراق برقرار می شد و بقول شما عراق به دامان ایران می افتاد؟ اگر کشورهای متحد شما شکاف بین دولت ملت را در سوریه دامن نمی زدند آیا ایران می توانست اینگونه جا پا در کشور سوریه برای خودش درست نماید؟ اگر بطور اساسی بزرگترین کشور دوست و متحد شما یعنی انگلستان با ابزار خبر، خبرهای کانالیزه، شکاف بین محمد رضا شاه با ملت ایران را دامن نمیزد آیا جمهوری اسلامی درست می شد تا موی دماغ غرب و اسرائیل در منطقه خاورمیانه شود؟ شما بجای اینکه این همه به آخوندها گیر بدهید و آنها را سرزنش کنید کمی در آیینه نگاه کنید و اعمال و رفتار خود و کشورهای متحدتان را نگاه کنید آنگاه بیایید آخوندها را ملامت کنید. آخوندهایی که بسیاری از آنها نفوذی در حکومت ندارند و گرفتار سختیهای زندگی مانند بقیه مردم کشورمان هستند.
بزرگترین دموکراسی منطقه به ادعای خودتان اسرائیل می باشد. دموکراسی اسرائیل را با دیکتاتوریهایی مانند عربستان سعودی چکار که از کمترین گشایشی در روابطش با آن کشورها ابراز خوشحالی می کنید؟ شکاف اصلی شکاف مدیریتی در اسرائیل می باشد که نمی تواند با هنر سیاست ورزی ملتی متحد و یکپارچه را در اسرائیل ایجاد نماید. شما این کار بزرگ یعنی ایجاد ملتی متحد را در اسرائیل به سرانجام رسانید آنگاه خواهید دید نه جمهوری اسلامی نه دیگران هیچ آسیبی نمی توانند به کشورتان وارد نمایند. نگویید ایران نمی گذارد. این همین دلیل ساده ای است که برخی از ایرانیان از آن استفاده می کنند و می گویند آمریکا و انگلستان نمی گذارند تا ایران کشوری پیشرفته شود. چرا کشورهایی مانند ایران یا اسرائیل نمی توانند بر انگلیسیها تاثیر بگذارند و در آن کشور ایجاد آشوب نمایند؟
همه اینها به چشمه زاینده جوشش ملتها بستگی دارد و نه دولتها. اگر در ایران آزادی نسبی وجود دارد تا بخشی از حرفهایمان را براحتی به گوش شما برسانیم ثمره تلاش نخبگان ایرانی در کم کردن شکاف بین دولت و ملت بوده است تا دولت از چگونگی استفاده از آزادیها بوسیله شهروندان کمتر هراس داشته باشد. به یقین تعمیق این آزادیها از راه بیشتر کردن شکاف بین دولت ملت نمی گذرد. در مورد شکاف بین دولت و بخشی از شهروندانی که در کشور شما ساکن هستند این کار بزرگ بر عهده نخبگان فکری کشورتان می باشد تا به کمک دولتتان بیایند و راههای کم کردن شکافهای اجتماعی بین شهروندان کشورتان را بیابید تا کشوری منسجم و یکپارچه داشته باشید. آنگاه هیچ کشوری نمی تواند برای رسیدن به منافع خود بخشی از مردم کشورتان را وسیله قرار دهد. برای شما و خودم سلامتی آرزومندم تا همراه یکدیگر به تلاش برای کم کردن شکاف بین مردم و دولت دو کشور ادامه دهیم.
درود.
برادر بزرگوار سعید عزیز.
ضمن احترام به نظر و دیدگاه شما، و تشکر بخاطر آرزوی قشنگی که در پایان دیدگاهتان ارائه فرمودید، به عرض میرسانم آنچه شما در خصوص سرزمین و کشور اسرائیل عنوان داشتید کمی غیر منصفانه است. اولا سیاستهای مربوط به اداره ی هر کشور، الزاما نتیجه ی تفکرات مردم آن نیست. مردم بسیاری کشورها جور دیگری فکر میکنند و حاکمان و رهبرانشان جوری دیگر. بنابراین اینکه شما حکومت اسرائیل را با دلیلی تقریبا واهی نتیجه ی خرد و تدبیر انگلیس و آمریکا و دیگر کشورها میدانید، بهیچ عنوان صحیح نمیباشد، مگر اینکه فراموش کنیم هولوکاست ماحصل رفتار افراط گرایانه در اروپا بوده است. اسرائیل یک کشور مستقل، دارای اهمیت سیاسی و موقعیت استراتژیک منحصر بفرد و از سوی دیگر مرکز پرورش نخبگانی است که شمارشان گاه از اندازه خارج میشود. نزدیک به هشت و نیم میلیون انسانی که همه فرهیخته و صاحب ایده هستند، در حال راندن این کشور به سمت صلح و ثبات بر پایه ی اخلاقیاتند. این در حالیست که بسیاری از رهبران جهان فقط برای ایجاد ارتشی بزرگتر با کیفیت فکری و فنی بسیار پائین، مردم را به زاد و ولد ترغیب میکنند. خود مقایسه کنید و ببینید مکتبی که بیش از یکصد و هفتاد جایزه ی نوبل دارد کجا و مثلا هند با یک میلیارد و نیم جمعیت، فقط یک نوبل کجا؟ این نتیجه ی خدماتیست که دنیا را وامدار یهودیان کرده است.
پیشنهاد میکنم برای درک بهتر وقایع، کمی بدور از تبلیغات یهودستیزانه، واقعیات را مطالعه نماییم نه تفاسیر را.
ایام به کام.
مهمترین تفاوت در داشتن نفت ایران نبود نفت در کره شمالی می باشد جمعیت زیادی هم ندارند کمونیست هستند اما ایرانی ها تو وضعیت اقتصادی بد هشتاد میلیون ایشالا زیاد نشود
سام، یهود “یکی” از قدیمیترین قوم های ایرانی است و “نه” قدیمیترین!
درست میفرمایید وباید اینرا هم اضافه کنید که اگر گشت وگذاری کنار میدان امام حسین بکنید – میتوانید دستفروشان مواد مخدر را پیدا کنید که با گفتن یا حسنی ویا علی وخدانگهدارت اقدام به خرید وفروش کلی وجزیی میکنند. میدان امام حسین و خیابان صفای نزدیک ان یکی دیگر از افتخارات رژیم دزد وملعون وستمگر حکومت اسلامی ایران است که اکثر ساکنین ودورو بر انرا به فروش وخرید ویا مصرف مواد درجه یک مخدر ترغیب میکند. یا حسین تا نابودی این رپیم چیز دیگری نمانده است و لیکن مردم دیگر حال اعتراض هم ندارند.
درمتن، ازنبود دموکراسی درکره ی شمالی گلایه داشتید ودرانتها گفتید که مردم آرزوی رضاشاه رادارند! آیابه نظرشما بین حکومت رضا شاه بامقوله ی دموکراسی مناسبت وملازمه ای می شود یافت؟!
سلام ؛ خواندن این مطلب برایم خیلی جالب بود، بخاطر اینکه نویسنده آن آقای منشه امیر است، مرحوم پدرم به ایشان می گفت ” صدای صادق اسرائیل ” مضافاً بر بینات این پیش کسوت، معضلی در دانشگاه های کشور وجود دارد،( البته در سایر ادارات دولتی هم هست)، وآن دفاتر نمایندگی ولی فقیه ( خامنه ای )است و فعالان در آن یک مشت بی سواد عقده ای و تن پرور هستند، که سرنوشت اساتید این سرمایه های عقلی بازی می کنند که نمونه بارز این ظلم در دفتر نمایندگی ولی فقیه ظالم در خوزستان است، أستانی محروم که توسط نماینده ولی فقیه بی سواد وعقده ای به اساتید دانشگاه ها فشار وارد می سود،
جامعه آکادمیک خوزستان از طریق صدای صادق رادیو اسرائیل آقای منشه امیر، پیام ظلم و ناراحتی خود را از این دفتر به خامنه ای می رساند.
به امید روزی که از این رژیم منحوس وظالم که حتی به مغزهای خودش هم رحم نمی کند خلاص شویم.
درود بر آقای منشه امیر دلسوز