تاس‌های بازی ریخته شده‌اند؛ امیر امیری

مسخره بازی چیزی که بزدلان ولایت «انتقام سخت» نام نهاده بودند بالاخره انجام شد و آغازکننده‌اش از همه زودتر قالب تهی کرده و پایان آن را اعلام نمود. واکنش آمریکا بسیار نرم بود. خبرگزاری‌ها هم با حالتی طنز از «انتقام سخت» ملایان گزارش می‌دهند. آشکار بود که رژیم تا فضای عاشورایی برقرار است و طرفدارانش در خیابان‌ها هستند دست به «انتقام سخت» بزند ولی معلوم شد که این هیاهو مثل همیشه بیشتر برای مصرف داخلی و حفظ آبروی نداشته رژیم و اجتناب از افزایش درگیری‌‌ها بوده است. از بزدلانی که به نام سردار شناخته‌ می‌شوند و باعث وضعیت اسفناک امروز ایران هسنتد و از پیروزی و برتری‌های نظامی‌‌ ایران در جنگ با عراق، شکست و خواری و زبونی نصیب کشور و ملت کردند انتظاری بیشتر از این نیست.

سقوط بوئینگ متعلق به شرکت هواپیمایی اوکراین نیز احتمالاً سناریویی از پیش طراحی شده به منظور جلوگیری از حملات آمریکا پس از حملات موشکی رژیم نکبت اسلامی‌ و در راستای تحت تاثیر قرار دادن مردم جهان علیه آمریکا و متهم کردن آن برنامه‌ریزی شده بود که با واکنش خردمندانه آمریکا با شکست روبرو شد ولی چون جمهوری اسلامی به دلیل لو رفتن نقشه‌‌اش نمی‌‌توانس از این طرح شیطانی جلوگیری به عمل آورد متاسفانه جان مردم بی‌گناه را گرفت و «نقص فنی» را به‌ عنوان علت سقوط هواپیمای اوکراینی اعلام کرد. حسن روحانی چند روز پیش در توییتی با یادآوری سقوط هواپیمای بوئینگ در سال ۱۹۸۸ میلادی که به کشته شدن ۲۹۰ تن منجر شد، به نوعی ناخواسته‏ از نقشه‌‌های شیطانی رژیم خبر داد.

زلزله ای در نزدیکی بوشهر که خبرش اعلام شد هم در همین راستا باید مورد توجه قرار گیرد که سناریویی از پیش طراحی شده به منظور محکوم کردن آمریکا بود.

کسانی که لحظاتی پس از آغاز حملات موشکی به اربیل نگرانی و تشویش خود از جنگ و ویرانی ایران نشان را دادند، افرادی هستند که سالیان سال از سوی امثال اکبر گنجی و محمد سمیعی و باقی شرکای فرومایه به جنگ‌طلبی متهم می‌شدند.  ولی این حضرات حقیر نشان دادند که خودشان از جنگ‌طلب‌ترین‌ها هستند که حفظ رژیم نکبت اسلامی‌ برایشان مهم‌تر از ایران است.

بنا بر گزارش‌‌ها رژیم آدمکش ملایان همه را در جریان این حمله قرار داده بود که فقط ژست «انتقام سخت» را به طرفدارانش نشان دهد. پرتاب چند موشک به پایگاه‌‌های خالی که در عمل تلفاتش در خود ایران بیشتر بود تا جا‌هایی که مورد اصابت موشک قرار گرقتند، اسمش قطعا «انتقام سخت» نیست.

با این لودگی و مسخره بازی‌ها باید قید هر گفتگو و تفاهم و دور هر سرمایه‌‌گذاری در اقتصاد بینوا و پریشان‌حال ایران را زد و منتظر بود تا وضعیت معیشتی مردم باز هم از آنچه است بدتر شود.

رژیم آخوند- پاسدار- ماله‌کش با جوّ و فضایی که ساخت، هواداران ابله‌تر از خودش را تا این ساعت راضی کرده است، پاسخ این کوته‌بینی را مردم به زودی در خیابان‌‌های شهر‌های کشور خواهند داد و اگر سرداران قلابی و بزدل و ماله‌کشانش دوباره بخواهند همچون آبان‌ماه دست از پا خطا کنند و حیدرحیدر گویان خون‌ها بر سنگفرش خیابان‌ها جاری سازند واکنش‌‌ها به گونه دیگری خواهد بود.

رژیم ملایان با این کار همچنین نشان داد که به این جهان تعلق ندارد و عمرش بسر آمده. برای زیستن در جهانی بهتر و صلح‌آمیز و به دور از جنگ و ورود مجدد ایران به جامعه جهانی، جمهوری‌ اسلامی‌ باید به زباله‌دان تاریخ سپرده شود.

با رژیمی‌‌ که دستپخت‌اش تنها در سه روز با مراسم تشییع پیکر «سردارش» در ابعاد چندش‌آور جهان سومی‌‌ و فاجعه در کرمان و پرتاب چند موشک ناکام به در و دیوار دیگران، ۴۰۰ تا ۵۰۰ کشته و زخمی باقی گذاشته است، نمی‌‌توان سازش کرد و با زبان خوش به راه‌اش آورد، بلکه باید ساقط و سرنگونش کرد. جمهوری‌ اسلامی‌ هیچگاه رژیمی‌‌ عادی نبوده و نخواهد شد و تنها گاهی ماسک عادی بنا بر مصلحت و نیازش بر چهره کشیده است.

رژیم اسلامی‌ با از دست دادن «سردار عارف‌»اش کنترل و تسلط‌اش بر مناطق تحت نفوذش محدود خواهد شد و توازن نیرو‌ها در این مناطق به زیان آن در حال تغییر است. همین امر گرفتاری در داخل کشور را برایش به بار خواهد داشت. نظم جدید جهانی که در حال شکل گرفتن است دیگر جایی برای رژیم اسلامی‌ و از این دست حکومت‏‌ها نخواهد گذاشت.

این حملات همچنین نشان داد که رژیم توخالی‌تر از آن است که وانمود می‌کند. در‌ واقع هیچ است و تنها جار و جنجال و هیاهو است که آنهم برای مصرف داخلی طرفداران ابله‌اش می‌باشد، و زورش فقط به مردم دست خالی و مسالمت‌جو می‌رسد.

ماله‌کشان هم بهتر است اینقدر سنگ رژیم را به سینه نزنند و اگر فکر می‌کنند جهان با چنین حکومتی که آنها بزک‌اش می‌کنند می‌تواند بسر ببرد سخت در اشتباه هستند. اینک تغییر رژیم در بیشتر پایتخت‌‌های کشور‌های تعیین کننده جهان به اولویت اصلی تبدیل شده است.

براندازی وارد مرحله تاز‌ه‌ای شده است که هم مسئولیت ما را بیشتر و هم دامنه فعالیت ما را گسترده‌تر می‌کند. اکنون به فاکتور‌های تاز‌ه‌ای مجهز شده که برای رژیم و ماله‌کشانش دیگر قابل کنترل نخواهد بود و عواملی که تا امروز باعث حفظ نظام بودند اکنون در حال ریزش هستند.

ما به سمت و سوی دیگری در حرکت هستیم که پایان جمهوری‌ اسلامی‌ را نوید و بشارت می‌دهد. دگرگونی‌‌هایی که در راه هستند بسیار شگرف و بنیادی‌تر از آنست که بشود آنها را با ذهن‌‌های ساده‌نگر و تک‌بعدی کسانی که خود را کارشناس می‌دانند توضیح داد و پاسخی برایش یافت.

از همینجا هم هشداری به بنگاه‌‌های سخن‌پراکنی داده باشیم که بس کنید از دوست و فامیل بازی و قالب کردن هر بیسوادی به عنوان کارشناس بی‌مایه با سخنان سطحی و پوچ به عنوان تحلیلگر دست بردارید.

نگریستن به رویداد‌‌ها و اتفاقات و ساده کردن معادلات چند مجهولی در فرمول‌های دلخواه که بتوان از آن نتایج مورد پسند را گرفت در این شرایط خطرناکتر از هر چیز دیگری است. ما با جهان دیگری روبرو می‌‌شویم که دگر آن نخواهد بود که می‌‌شناختیم.

مسئله ایران به همه ایرانیان مربوط است و نه فقط به ماله‌کشان و استمرارطلبان نادان. رژیم آخوند- پاسدار  دیگر نه قابل دفاع است و نه نجات دادنی. کار را به جا‌های باریک نرسانید و از گزارش‌‌های یکطرفه و جانبدارانه به سود رژیم منفور اسلامی‌ دست بردارید و  آب را بیشتر از این گل آلود نکنید.

تاس‌‌های بازی ریخته شده و خطوط و مسیر مشخص گشته و دیگر راه بازگشتی وجود ندارد.

«سقوط سخت» در انتظار رژیم آخوند- پاسدار- ماله‌کش خواهد بود.

برگرفته از کیهان لندن

 

یک دیدگاه

Comments are closed.