تجربه تلخ جنگ یوم کیپور که پایانی خوش داشت؛ تفسیر سیاسی هفته، نوشته منشه امیر

دانلود فایل صوتی تفسیر

در گیر و دار مصیبتی که آن را ویروس کرونا می نامند و جهان را در ابعاد گسترده در بر گرفته و اسرائیل نیز به سختی با آن درگیر است، مردم اسرائیل در هفته‌ای که گذشت،خاطرات تلخ و شیرین یوم کیپور، روزه بزرگ یهودیان در ۴۷ سال پیش را مزه مزه کردند.

سخن از روزی است که یهودیان در کنیسه های خود مشغول نیایش در روزه بزرگ، مهم‌ترین رویداد بزرگ یهودیان بودند و ارتشیان مصر و سوریه به طور ناگهانی و غافلگیر کننده به اسرائیل حمله بردند و موجودیت این کشور را در معرض خطر جدی قرار دادند.

جنگ یوم کیپور ۶ سال پس از جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ رخ داد.

در آن روز جنگ شش روزه، اسرائیل توانست در کوتاه ترین مدت ارتش‌های بزرگ مصر، سوریه و اردن را از پای درآورد و سراسر شبه جزیره سینا، کرانه باختری و بلندی های گولان را از سه کشور تسخیر کند.

این پیروزی درخشان و باورنکردنی، موجب ایجاد غرور و سهل اندیشی در بین گروهی از فرماندهان و سیاستگذاران اسرائیلی گردید و ۶ سال پس از آن جنگ یوم کیپور رخ داد که اسرائیل در جریان آن کاملاً غافلگیر شد.

واقعیت آن است که ارتش مصر و شخص پرزیدنت زنده نام انور سادات رئیس جمهوری وقت مصر، بسیار خوب و ماهرانه عمل کردند.

آنان برای غافلگیری کامل اسرائیل،روزه یوم کیپور را برگزیدند، روزی که تقریباً همگان در کنیساها مشغول نیایش هستند و کشور از حرکت باز ایستاده است.

ارتش مصر در این توطئه غافلگیرکننده بارها و بارها  رزمایش‌هایی برگزار کرد که ظاهراً نشان از قصد حمله به اسرائیل بود.

در جریان رزمایش های نخستین، ارتش اسرائیل بسیار هوشمندانه آن را دنبال می‌کرد، اما چند روز پیش از یوم کیپور، با آن که نهادهای اطلاعاتی اسرائیل گزارش‌های موثقی دریافت کرده بودند که ارتش مصر قصد حمله واقعی دارد، سیاستمداران  کشور و حتی فرمانده کل ارتش آن را نادیده گرفتند و یک رزمایش تازه برای به اشتباه انداختن اسرائیل تعبییر کردند و جنگ در ساعت ۲ بعد از ظهر یوم کیپور آغاز گردید.

همانگونه که گفتیم اکثر مردم در آن هنگام، در کنیساها مشغول نیایش بودند. اسرائیل در آن روزها و حتی هفته نخست جنگ ایام بسیار دشواری را گذراند، بودند آنانی که تصور می‌کردند کشور به پایان موجودیت خود نزدیک شده است و ارتش اسرائیل نخواهد توانست در برابرارتش‌های سوریه و مصر دوام بیاورد.

اما این ارزیابی اشتباه بود و ارتش اسرائیل یک بار دیگر ثابت کرد که حتی در شرایط غافلگیر کننده می‌تواند به زودی سرپا ایستاده  و وظیفه خود که همانا دفاع از کشور است را به خوبی انجام دهد.

نتیجه آن جنگ، آن بود که وقتی آتش بس برقرار شد و ارتشهای مصر و سوریه به ناکامی خود اذعان کردند، نیروهای مسلح اسرائیل در فاصله ۱۱۰ کیلومتری از قاهره ،پایتخت مصر و ۴۰ کیلومتری از دمشق، پایتخت سوریه قرار داشتند، زیر بنای محکم و سالم ارتش دفاعی اسرائیل امکان داد که نیروهای ذخیره در کمترین مدت، بین یک تا دو روز، به طور کامل بسیج شوند و به مصاف دشمن روند و در نبردهای سخت آن را به شکست بکشاند و خود پیروز شوند و امنیت مردم این سرزمین را تامین کنند.

این جنبه‌های منفی جنگ یوم کیپور بود.

اما این جنگ یک پیامد بسیار مثبت نیز به دنبال داشت، زنده نام انور سادات پس از این جنگ دریافت که در راه نظامی و خشونت نمی تواند کارساز باشد.

سادات به یاد آورد که در سال ،۱۹۴۸ حدود ۷۳ سال پیش اعراب تصور کردند که در ظرف چند روز اسرائیل را خواهند توانست نابود کنند که در آن جنگ شکست خوردند و اعراب به ترور و ارعاب علیه اسرائیل متوسل شدند و هزاران نفر اسرائیلی را کشتند، هواپیماهای مسافربری را دزدیدند، به انفجار بسته‌های منفجره در خیابان های پر رفت و آمد اسرائیل دست زدند،در اتوبوس‌ها بمب گذاشتند، خود را کشتند.

اما اسرائیلیان بیشتری را کشتند و سادات دید که همه این تلاش ها بیهوده است و حتی مشاهده کرد و دریافت که جنگ غافلگیرکننده نیز نمی‌تواند برای اعراب پیامدهای مورد انتظار را داشته باشد.

نتیجه آن شد که زنده نام انور سادات به این اندیشه و باور رسید که باید از راه مسالمت و مذاکره این مشکل را حل کرد.

سادات به اورشلیم آمد و در پارلمان اسرائیل  سخنرانی کرد.

سادات گفت: جنگ بس است، راه مسالمت و مذاکره را بجوییم.

سادات با اسرائیل صلح کرد، صلحی که سالیان دراز از آن گذشته و هنوز پابرجا و محکم است و به سود هر دو کشور ادامه دارد.

در آن هنگام انور سادات ادامه و تحکیم صلح را مشروط به آن ساخت که مسئله فلسطینی‌ها حل شود و این نزاع پایان گیرد.

اسرائیل این شرط را پذیرفت و برای حل مسئله به اقدامات جدی پرداخت.

مصر همچنان در حال صلح سرد با اسرائیل بود، اما فلسطینیان حاضر به گذشت نبودند و همه را مطالبه می‌کردند و مذاکرات و تلاش‌های اسرائیل بی‌نتیجه ماند.

سالیان سال مصر به صلح سرد ادامه داد و کوشید از برقراری روابط بازرگانی و اقتصادی با اسرائیل دوری جوید.

روابط سیاسی به خوبی برقرار بود، اسرائیل در مصر سفارتخانه دارد و اگر این سفارتخانه مورد حمله قرار میگرفت ارتش مصر و نیروهای انتظامی آن کشور از این سفارتخانه و سلامت جانی دیپلمات‌های اسرائیلی قاطعانه دفاع کردند اما همچنان صلح سرد بود و داد و ستدی انجام نمیشد.

اما در سال‌های اخیر این سد نیز شکست و مصر در می‌یابد که از طریق همکاری با اسرائیل  می‌تواند بخشی از مشکلات خود را حل کند.

مصر تا چند سال پیش به اسراییل  سوخت می‌فروخت، تندروهای مصری و فلسطینی و عربی بارها این لوله‌ها را منفجر ساخته اند و ارسال گاز به خاک اسرائیل متوقف شد.

اما اکنون یک سال است که اسرائیل است که  به مصر گاز می‌فروشد و مصر این گاز را با اشتیاق تمام می‌خرد و مصرف می‌کند زیرا به آن نیاز دارد.

ما می‌بینیم که سیاست مصر در محاصره تندروهای فلسطینی در نوار غزه و آن گروه‌های تروریستی حماس و جهاد اسلامی و غیره چندان از سیاست اعمال شده از جانب اسرائیل دور نیست.

مصر  نیز عملاً اهالی غزه و سران فلسطینی آن سرزمین را در محاصره دریایی و زمینی قرار داده است زیرا مصر نیز مانند اسرائیل می داند که اگر غزه را آزاد بگذارد و محاصره را بردارد غزه به کانون ترور مبدل خواهد شد و دوباره امنیت و صلح منطقه را به خطر خواهد انداخت و مصر تصمیم گرفته از جنگ دوری جوید، با اسرائیل راه دوستی بپیمایند و با این سرزمین همکاری و دوستی داشته باشد.

این روی مثبت رویداد تلخ جنگ یوم کیپور بود و مصر به این  نتیجه رسید که باید از خشونت دست بردارد و راه مذاکره و مصالحه را در پیش گرفت و چنین کرد.

چند سالی پس از آن بود که دولت اردن نیز به همین نتیجه مشابه رسید و دست دوستی اسرائیل را فشرد و با این کشور صلح کرد و اکنون روابط بازرگانی نه در ابعادی که اسرائیل انتظار آن را دارد و نه در ابعادی که اقتصاد اردن به آن نیاز دارد ادامه می یابد و گسترش  پیدا می‌کند.

اردن به همکاری با اسرائیل نیاز دارد و اکنون همین سخنان را ما از زبان سیاستمداران  کشور مسلمان و آفریقایی سودان می‌شنویم که آنها هم می‌گویند که در وضعیت آشوب زده کشور خویش به همکاری‌های اسرائیل و انتقال اطلاعات و تجربه این کشور نیاز دارند.

اسرائیل در گذشته هزاران تن از کارمندان و دست اندرکاران امور مختلف در ایران را برای کارآموزی به اسرائیل آورد تا از تجربیات این کشور بیاموزند و در آبادانی سرزمین عزیز ایران کوشا باشند.

خمینی آمد و این همکاری و این دوستی قطع شد نه فقط قطع کرد بلکه دوستی پیشین را به ستیز امروز مبدل ساخت و اسرائیل را علناً به نابودی تهدید می‌کند. خمینی می‌خواهد عقربه زمان را به گذشته بازگرداند و تجربیات انور سادات را نادیده گرفته و نادیده می گیرد در واقع خمینی به همان سیاست‌هایهفتاد و چند سال پیش کشورهای عرب روی آورد که تصور می‌کردند می‌توانند اسرائیل را نابود کند که نتوانستند.

امروز امارات متحده عربی ،بحرین، شاید کویت و عربستان و به یقین دولت سودان و بسیاری از کشورهای دیگر در راه صلح و آشتی و همکاری با اسرائیل هستند.

اما رژیم ایران به همه اینها بی اعتنایی می کند و همچنان بر طبل ستیز و نابودی اسرائیل می کوبد و سازمان‌های ترور را تقویت می‌کند و پول و جنگ افزار در اختیار آنها قرار می‌دهد.

اینها همه به بهای نگون بختی ملت ایران است و گسترش فقر و گسترش بیماری و ناتوانی.

مردم اسرائیل یوم کیپور و خاطرات تلخ و شیرین آن را پشت سر گذاشتند اما از گذشت حادثه درس آموختند و این چیزی است که حکومت کنونی در ایران هرگز حاضر به پیروی از آن نمی‌باشد چه افسوس برای ملت خوب ایران ، ملتی که شایسته بهترین ها می باشد.

اورشلیم – ۱۲ مهرماه ۱۳۹۹ خورشیدی،۳ اکتبر ۲۰۲۰ میلادی