امروز در کشور ما بسیاری از قشرهای جامعه چه به صورت آشکار و چه به صورت زیرپوستی مخالف حکومت آخوندی با ایدئولوژی و احکام آزاردهنده و قوانین ویرانگرش هستند و تلاشهایی گاه پیگیر و گاه اندک و گذرا در جهت براندازی و آزادیخواهی و دستیابی به دموکراسی انجام میدهند. عده بسیار زیادی از مردم ضررهای مالی و جانی جبرانناپذیری را نیز در این راه دریافت نمودهاند و برای دستیابی به گوهر ارزشمند آزاد زیستن، پیه به زندان افتادن و شکنجه و تهدید شدن را بر تن خود مالیدهاند. در برابر این دسته اما کسانی هستند، تحت تاثیر آموزش و تبلیغات ج.ا فارغ از زحمت کسب دانش و آگاهی در برابر هرگونه دگرگونی و تغییر ایستادگی میکنند و هرگز به بهتر شدن یا همکاری و همبستگی برای بهتر کردن اوضاع جامعه نمیاندیشند و تنها زمانی که منافع شخصیشان در عرصه اجتماعی بهم میخورد ناراضی و معترض میگردند. این افراد از روی نا آگاهی و نادانی همچون مسخشدگان و خوابزدگان نه به قوانین و ساز و کارهای اقتصادی بلکه تنها به وضعیت پر و خالی بودن جیب خویش معترض میشوند و خود را در اندازهای نمیبینند که با ج.ا و ملاهایش مشکلی داشته باشند و متاسفانه گاهی نیز به طمع به دست آوردن نصیب، از خوان بزرگ حکومتی چاپلوسانه در برابر تغییر از خود مقاومت نشان میدهند و خودرا طرفدار نظام معرفی میکنند. ج.ا نیز از وجود ایشان بهره میجوید و با ابزار گوناگون به ویژه با بهرهگیری از نفوذ اعتقادی و خرافی آنها و با جوّسازی تبلیغاتی، مقاومت خویش را افزایش میدهد. نظام با تبلیغات رسانهای هرجا که احساس خطر کند حضور یافته و با دروغگویی، تهدید دشمنان و تشویق مزدوران تلاش میکند واقعیت را واژگونه جلوه دهد. حال با این گفتار این پرسش مطرح است که از میان اینهمه ابزار رسانهای چرا رادیو و تلویزیون حکومتی میبایست تحریم گردد؟
ج.ا پس از سالها فریبکاری رسانهای کار را به جایی رسانیده است که ارتباط مردم با بسیاری از رسانههای گروهی مانند کتاب، نشریات، سینما، تئاتر و… قطع و کمرنگ شده و همچنین پایگاه مستحکم و قابل اعتمادی نیز نتوانسته در میان رسانههای فضای مجازی دست و پا کند در نتیجه هرگاه در هریک از زمینههای سیاسی، اجتماعی، نظامی، اعتقادی و… دچار بحران و ناتوانی و درماندگی میگردد، دست به دامان صداوسیمای خودش و فعالان خبری و تبلیغاتیاش میشود و از این روش خود را یک گام جلوتر و قدرتمندتر از مخالفین، در میان افکار عمومی نشان داده و جا میاندازد. این در حالیست که برنامهسازان و تهیهکنندگان فاسد این ارگان دروغگو با فیگوری هنرمندانه و معصومانه همواره تاثیر بسزایی را در جهتگیری اندیشه اجتماعی مردم سطحینگر گذاشته و میگذارند. درواقع این ویژگیهای صداوسیمای رژیم است که آن را تبدیل به پایگاه فعال و اثرگذار حکومت کرده تا به کمک آن بتواند کفه مقاومت مردم در برابر تغییر را سنگینتر از کفه مخالفت با نظام آخوندی نگاه دارد. از دید نگارنده براندازی این حکومت از هر طریق و روشی که بخواهد صورت پذیرد غیرممکن و دستنیافتنی است مگر آنکه پیش از آن توانسته باشیم این سازمان مزدور بوقچی را فلج کرده و جلو تفرقهافکنیها و دروغگوییها و پروپاگاندایش را بگیریم. این کار گرچه در گامهای نخست ریسک شکست را به همراه دارد اما خواه ناخواه میبایست از یکجایی شروع شود و منسجمتر از گذشته در این زمینه گام برداشته شود. این مبارزه و بایکوت تا بدانجا باید دنبالهدار باشد که حضور در کنار مجریان و لودگان و اخبارگویان صداوسیمای جمهوری اسلامی و برنامههای سبک و سخیفشان نه تنها امتیاز تلقی نگردد بلکه به عنوان نشانه و سند خیانت به مردم و وطنفروشی ایشان نیز شناخته شود.
برگرفته از کیهان لندن