حسن روحانی در سخنرانی خود در هفتاد و چهارمین همایش سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل، با تحریف واقعیات و ارائه کردن مطالب جعلی در مورد رفتارهای منطقه ای رژیم ایران، کوشید چهره مسالمت آمیز و صلح طلبی از حکومت نشان دهد. ولی بررسی دقیق گفته های او نشان می دهد که حکومت کنونی در ایران، همچنان کانون فته و سرکوب در منطقه و عامل اصلی بحران و تعصب مذهبی و درگیری کشورها می باشد.
رئیس جمهوری اسلامی ایران بخشی از سخنان خود را به حمایت از ترور فلسطینی و عملیات جنگ طلبانه حوثی ها در یمن و دیگر خشونت های تحت حمایت رژیم ایران در منطقه اختصاص داد و ادعا کرد همانگونه که شیعیان جهان در جستجوی اجرای عدالت در مورد حقانیت خلیفه گری حضرت علی هستند، و همچنان برای اجرای آن جان خود را فدا می کنند، حکومت ایران نیز برای تامین حقوق گروه های مورد ستم می کوشد و از آن ها حمایت می کند.
اشاره روحانی از جمله به گروه تروریستی حماس و همچنین جهاد اسلامی ازادی فلسطین بود که هدف علنی خود را نابودی اسرائیل و اشغال سراسر این خاک می دانند و همانند حکومت ایران، هرگونه راه حل مسالمت آمیز با اسرائیل را مردود می دانند.
روحانی در سخنان خود، همچنین از عملیات جنگی حوثی های یمن حمایت کرد که عملا از جانب رژیم ایران به عنوان “گوشت دم توپ” عمل می کنند و ماموریتی که از جانب رژیم ایران به عهده آن ها نهاده شده، برانداختن حکومت آل سعود در عربستان می باشد تا شاید راه برای تسلط یافتن رژیم ایران هموار شود.
پیشنر گفته شده بود که روحانی در سخنرانی خود یک طرح صلح ابتکاری ارائه خواهد کرد. معلوم شد که طرح او با نام “ائتلاف امید” به هدف آن است که نیروهای غربی و به ویژه آمریکایی، شاخاب فارس را ترک گویند تا رژیم ایران آسان تر بتواند بر امیرنشین عرب در جنوب خلیج فارس مسلط شود.
حکومت اسلامی از چهل سال پیش که قدرت را به دست گرفت، به عنوان بخشی از برنامه خود برای به تسلط درآوردن امیرنشین های جنوب خلیج فارس، تلاش کرد رهبری این آبراه بین المللی را نیز به دست گیرد.
از هنگام برقراری دوباره تحریم ها توسط ایالات متحده و آسیب جدی به صادرات نفت ایران، حکومت اسلامی به تعرض نسبت به نفتکش ها پرداخته و دو فروند را به آتش کشیده و در چهار فروند دیگر انفجار ایجاد کرده و یک نفتکش بریتانیایی را نیز ربوده و هنوز آزاد نکرده است. علاوه بر این، رژیم ایران چند نفتکش دیگر را نیز با این ادعا که حامل نفت قاچاق بوده اند متوقف ساخت.
روحانی در سخنان خود در مجمع عمومی، با نادیده انگاشتن این واقعیات، گفت: «بنا به مسؤولیت تاریخی کشورم در حفظ امنیت، صلح، ثبات و پیشرفت خلیج فارس، همه کشورها را به ائتلاف دعوت می کند که آنرا “ائتلاف امید” می نامم».
رئیس جمهوری اسلامی ایران درباره هدف این طرح خود گفت: «هدف، ارتقای صلح، ثبات، پیشرفت و رفاه کلیه ساکنان منطقه است».
این ادعا در حالی مطرح می شود که رژیم ایران از هنگامی که قدرت یافته، علیه همه امیرنشین ها به عملیات تخریبی دست زده تا موجب برافتادن دولت های موجود شود.
روحانی در بخشی از سخنان خود گفت “راه حل نهایی صلح خاورمیانه، دموکراسی در داخل و دیپلماسی در خارج است”.
رئیس جمهوری حکومت ایران از این واقعیت غافل ماند که رژیم حاکم بر ایران یکی از سرکوبگرترین حکومت های دیکتاتوری جهان است و فرماندهان سپاه پاسداران علنا می گویند که قصد رویارویی جنگی دارند و از جمله می خواهند اسرائیل را نابود کنند و حضور نظامی آمریکا در منطقه را باطل سازند.
با این همه، روحانی بی آن که به فتنه گری های خود رژیم اشاره ای داشته باشد، تائید کرد که “خاورمیانه بر لبه پرتگاه ایستاده است و تنها یک اشتباه می تواند آتش بزرگی را برافروزد”. او به تهدیدهای جنگ طلبانه سپاه پاسداران اشاره ای نکرد.
روحانی در ادامه تلاش خود برای پنهان ساخت هدف های تجاوزکارانه رژیم ایران، گفت: «بیایی به جای سرمایه گذاری در جنگ و خشونت، روی امید به یک آینده بهتر سرمایه گذاری کنیم».
یادآوری می شود: رژیم ایران بیشترین بخش از امکانات مالی ایران را برای اجرای طرح های جنگی و کمک به سازمان های ترور و دخالت در امور کشورهای همسایه هزینه می کند و بزرگترین کانون تشنج و تعرض در خاورمیانه محسوب می شود.
آقای روحانی شما که تاکنون ملت ایران را نا امید کردی ائتلاف امیدت به کجا میرسه معلوم نیست خدا میدونه
درود.
یک مثل قدیمی میگوید: مشت نمونه ی خروار است. حال وقتی به شعارهای زمان انتخابات ریاست جمهوری در ایران بازمیگردیم، میبینیم در آن زمان هم روحانی حرف از امید و تدبیر زد. اینک به وضوح آن طرح امید و آن شعار توخالی تبدیل به ناامیدی محض شده و آنهمه تدبیر چیزی جز نقشه و برنامه ای برای سرکوب مردم ایران نداشته است. بیایید منطقی مقایسه کنیم: وعده ی امید برای ۸۰ میلیون ایرانی کجا و انزوای آنها کجا؟ آیا منطقی است که سرنوشت ۸ میلیارد جمعیت جهان بدست حماقتهای ملا گونه ی او و امثال او داده شود؟ تدبیر او در ایجاد دموکراسی در ایران تبدیل شد به زندانهای مملو از کارگران معترض، ورشکستگی کارخانجات و آوارگی مردم، آیا میتوان تدبیر دموکراسی را به امثال او داد؟
راحتترین راه این است که یا خودمان را به خواب بزنیم و ترجیح دهیم نفهمیم و یا اگر میفهمیم بهتر است رویای دستیابی آیت الله ها را به امپراطوری منطقه و جهانی باطل نماییم. انتخاب با ماست.