یک فرد فاسد و متجاوز و یا یک جنایتکار میتواند یک شهر یا جامعهای را به ترس و وحشت دچار کند، مانند یک تجاوزگر به نوامیس مردم و یا یک قاتل سریالی. تصور اینکه کشور ایران چهل سال است به دست فرقهای غصب و اشغال شده است که تجاوز و شکنجه و کشتار بیگناهان و دزدی و چپاول اموال و ثروت ملت و کشور از کارهای روزمره آنان به حساب میآید، خشم و نفرت و وحشت آدمی از این قوم و قبیله وحشی را به اوج میرساند و از طرفی تصویر روشنتری از علت ترس و وحشت مردم از این فرقه فاسد و بیاخلاق و جنایتکار( آخوند و مزدورانش) را نمایان میکند.
طبیعت و سرشت آدمی به گونهایست که قابلیت خو گرفتن با هر پدیدهای را برایش ممکن میسازد از جمله خو گرفتن به فقر و نکبت و فساد و تحقیر شدن. آخوندهای شارلاتان با توسل به احکام عقبافتاده و قرون وسطایی و گاهی جعلی و مندرآوردی دینی، مردم ایران خاصه زنان و دختران را به مجازاتهای غیرانسانی و تحقیرآمیز محکوم میکنند و رفتاری وحشیانه و غیرانسانی با آنان دارند. حجاب اجباری برای زنان، که توسط آخوندهای فاسدالاخلاق برای جلوگیری از اشاعه فساد در جامعه به زنان و دختران پاک این سرزمین تحمیل شده و آنان را با بیرحمی و زور به پذیرش آن ملزم کردهاند. از طرفی همین ملایان متحجر و بیخاصیت، با رواج دادن صیغه (فاحشگی اسلامی) به اشاعهی گستردهی فحشا در کشور مبادرت کردهاند که شهرهای مذهبی در صدر شهرهای فروش سکس و تنفروشی و صیغه قرار دارند و اماکن و دفاتر ثبت صیغه منبع مالی پرسودی برای ملایان به شمار میروند. ملت ایران به مرور زمان، از ترس گرفتار شدن به دست این اوباشان به زورگوییهای این حکومت نکبتآفرین خو گرفتهاند. غالب مردم ندانسته و ناخواسته آلوده به رفتارهایی شدهاند که آخوندها به جامعه تزریق کردهاند و مسبب آن بودهاند. دروغ، دورویی، بیمعرفتی، تبعیض، بیغیرتی، ویژگیهاییست که ساختاردرونی و فکری و رفتاری یک آخوند را تشکیل میدهد، که با سرایت به جامعه، درصد بسیار بالایی از ملت را آلوده کرده و یک جامعهی بزرگ بیاخلاق و بیفرهنگ را شکل داده است. چندی قبل دختری جوان و ورزش دوست که به «دختر آبی» مشهور شد خود را به خاطر تحقیر و تبعیض در حق خود برای ورود به ورزشگاه که این نوع تبعیض در عقبماندهترین کشورها هم دیده نمیشود به آتش کشید.
مردان و جوانان ایران شاید صدها بار شاهد تحقیر شدن این دختران و گاهی ضرب و جرح و بازداشت آنان در کنار ورودی استادیومها توسط اوباشان رژیم بودهاند، اما با بیتفاوتی از این وقایع تلخ گذشتهاند و وارد ورزشگاهها شدهاند. آتش دختر آبی خاموش و به فراموشی سپرده خواهد شد. اما مردان و جوانان دوباره به ورزشگاهها رفتند و غیرت خود را فقط در حد شعر خواندن و شعار دادن برای دختر آبی در درون ورزشگاهها نشان دادند، در حالی که درهای استادیومها همچنان به روی دختران آبی بسته است.
فساد، زایندهی فساد است و جامعهای که ملا و مکلا و پاسدار که امالفساد هستند حاکمان آن باشند، چنین جامعهای در نکبت و تباهی فرو خواهد رفت و بیفرهنگی و بیاخلاقی در آن حاکم خواهد شد.
ملایان چهل سال است که با شلاق دین به جان مردم افتادهاند. به نام دین دار میزنند، دست قطع میکنند، مصادره اموال میکنند، دزدی و چپاول میکنند، به ناموس مردم تجاوز میکنند، بیگناهان را زندانی و شکنجه میکنند و به عبارتی هر بلایی که بخواهند به نام دین و شریعت به سر مردم میآورند و کسی هم جرأت اعتراض کردن ندارد.
آن طیف اقلیت از مردم که از عزت و شرافت خود محافظت کرده و از بدیها و پلیدیهایی که آخوندها در جامعه نهادینه کردهاند خود را حفظ و مصون نگاه داشتهاند نیز به پای اکثریتی که به صفات آخوندی آلوده شدهاند میسوزند. دختری تنها که در کمال نجابت و شجاعت در اعتراض به زور و اجحاف حکومت به آزادی و حقوق شهروندی و انسانی او، روسری اجباری خود را از سر باز میکند و در میان صدهاها زن و دختر و مرد که در حکم اکثریت فقط نظاره گر او هستند و شاید هیجانزده در انتظار رسیدن جلادان و فیلم گرفتن از صحنه برخورد نیروهای سرکوبگر با این دختر با غیرت و شجاع، و بدون کوچکترین حمایت و پشتیبانی عملی از او.
اپوزیسیون خارجنشین گویا در عالم هپروت سیر میکنند. اگریک انقلاب توسط یک اقلیت به پیروزی میرسد و به اکثریتی که نقشی در آن نداشتهاند تحمیل میشود (انقلاب فرمایشی سال ۵۷) آن انقلاب تنها توسط اکثریت ملت میتواند به فروپاشی دچار شود. آیا نیروهای مخالف رژیم و طیفهای گوناگون اپوزیسیون تصور میکنند این اکثریت فعال برای براندازی در کشور وجود دارد؟ خیزش دیماه ۹۶ بهترین گواه و مدرک و جواب به این پرسش است. در چند روز گذشته اپوزیسیونی که هیچ پرونده و ساز و کار روشنی ندارد با برگزاری یک کنفرانس و جلسه اعلام موجودیت کرده و خود را آلترناتیو یا «شورای دوران گذار» معرفی نمود. شورایی که دبیرکل آن فرزند یک آیتالله و دیگرانی که نقش عمدهای در شورش سال۵۷ داشتهاند و مدیر یک تلویزیون که طرفدار اصلاحطلبان است و افرادی که در نهان تجزیهطلب هستند. اما حتماً افرادی دلسوز کشور و ملت هم در این شورا فعال هستند اما ترکیب کلی این گروه قابل اعتماد نیست. فراموش نکنیم جوانان ایران که نقش اساسی در دگرگونیهای سیاسی ایفا میکنند، گوش به فرمان « تتلو» هستند؛ یک هنرمند بیهنر و هتاک و بیادب که در کمال وقاحت به زنان و دختران آزادهی ایران فحاشی کرده و فردی است که در زشتی زبان و ادب روی دست آخوندها بلند شده است. این خواننده با یک درخواست اینستاگرامی، از دوستدارانش طی یکی دو روز نزدیک به پانزده میلیون درخواست اینستاگرامی که در نوع خود یک رکورد است دریافت کرد.
اگر تمام اپوزیسیونها و افراد سیاسی و هنرمندان خارج از کشور با ائتلاف و اتحاد با یکدیگر، یک درخواست مشترک اینستاگرامی در رابطه با آینده سیاسی و آزادی کشور را با جوانان ایران مطرح کنند و به اشتراک بگذارند، درخواهند یافت جوانان به دنبال مبارزه برای آزادی هستند و یا به دنبال افرادی چون تتلوها.
برگرفته از کیهان لندن
اینها آشغال گوشت هستند. محصولی قاطی پاطی از تمامی کمبودها بیچارگی ها انحرافات خرافات و سقوط اخلاقی در ۴۰ سال حکومت منحط آخوندهای مرتجع و دزد بی سواد و غیر آدمیزاد