آقای منشه امیر شامگاه پنجشنبه ۲۳ ژانویه مصاحبه ای با جان بولتون سیاستمدار آمریکایی و مشاور پیشین پرزیدنت ترامپ در امور امنیت ملی انجام داد و در آن پیرامون کشاکش فزاینده ایران و آمریکا و همچنین احتمال فروپاشی نظامی کنونی و چگونگی تعیین آینده سیاسی ایران پرسش هایی مطرح ساخت که متن کامل آن با صدای هر دو تن در وبسایت رادیو پیام اسرائیل قرار گرفته است. متن گفتگو از این قرار است:
امیر: آقای بولتون با سپاس فراوان از آمادگی شما برای انجام این گفتگو، پیش از آغاز آن می خواهم با توجه به تماس هایی که با ایران داریم بگویم که دیدگاه های شما مورد توجه بسیاری از ایرانیان قرار دارد و به شما احترام می گذارند. پرسش نخست من آن است که آرمان های ملت ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
بولتون : من بر این باورم که ملت ایران همان چیزهایی را می طلبند که دیگر ملت های جهان خواهان آن هستند. آن ها می خواهند حکومتی داشته باشند که به مردم امکان سخن بدهد و انها باشند که بتوانند تصمیم بگیرند مدیریت کشور در دست که باشد. یعنی، به آن ها تحمیل نشود که رهبرانشان چه کسانی باشند. مردم می خواهند که انتخابات جعلی و تقلبی نباشد و بتوانند فرزندان خود را در فضایی آزاد پرورش دهند. جامعه ای که شنیدن عقاید متفاوت را تحمل کند.
ولی من بر این باورم که با رژیم کنونی ایران، مردم از همه این ها محروم هستند و از این رو فریاد اعتراض خود را بلند کرده اند. من بر این باورم که مردم ایران در مطرح کردن این خواسته های خود از پشتیبانی گسترده ملت آمریکا برخوردارند. همچنین مردم بسیاری در سراسر جهان از این خواسته های آنان جانبداری می کنند.
امیر: آیا از دیدگاه شما چند درصد از مردم ایران با رژیم همخوانی دارند و سیاست های آن را می پذیرند و از آن جانبداری می کنند؟
بولتون: من نمی توانم به این پرسش شما پاسخ قاطعی بدهم؛ زیرا بررسی درست در این مورد امکان پذیر نیست. ولی از روی تجربه سالیان دراز من می توانم به شما بگویم که میزان مخالفان رژیم به طور مداوم افزایش می یابد و می بینیم که اخیرا مردم احساس کردند که رژیم به آن ها دروغ گفته و قصد فریب داشته است. شکست رژیم در حل مشکلات اقتصادی و همچنین تلاش آن ها برای ادامه برنامه های هسته ای، زیان سختی به ملت وارد آورده و شدیدا موجب آسیب رسانی به کشور شده است. تصور می کنم که دو سوم از مردم ایران جوانان زیر سی ساله هستند. آن ها بر این باورند که می توانند از زندگی بهتری برخوردار گردند و این امر را نزد همسایگان خود مشاهده می کنند.
مردم ایران با اندیشه های تعصب گرایانه رژیم مخالفت دارند و با ایدئولوژی این رژیم بیگانه هستند. آن ها می بینند که رژیم منابع طبیعی و امکانات مالی کشور را در راه جنگ طلبی و حمایت از ترور به هدر می دهد. به دنبال رسیدن به بمب هسته ای است و در راه رسیدن به آن همچنان تلاش می کند. من از تظاهرات اعتراضی گسترده ای که در سراسر ایران رخ داد، با آن که به خوبی در رسانه ها بازتاب نداشت، آگاه هستم. همان ماجرای سرنگون کردن هواپیمای مسافری اوکراینی برای مردم ایران روشن ساخت که سران رژیم تا چه حد فریبکار و متقلب هستند. در مورد آیت الله ها باید بگویم که آن ها بسیار مضطرب هستند و احساس می کنند که از سال ۱۹۷۹ تا کنون با چنین خطر جدی روبرو نبوده اند.
امیر: از دیدگاه شما، این اعتراض های مردمی که به آن ها اشاره کردید، از دیدگاه شما تا چه حد می تواند ادامه موجودیت رژیم را با خطر روبرو سازد؟
بولتون: هنگامی که مردمی می آیند و خشم خود را در مورد مسائل بسیار فریاد می کنند، در مخالفت با سیاست خارجی رژیم و رفتارهای داخلی آن و اوضاع اقتصادی کشور، مرا به این باور می رساند که حکومت با یک خطر و دردسر جدی روبرو می باشد. البته نمی شود زمانی برای آن تعیین کرد، ولی حتی خود افراد سپاه پاسداران، آن ها هم خانواده دارند و خویشاوندانشان و دوستانشان در سراسر کشور پراکنده هستند و آنان نیز به چشم خود می بینند که کشورشان به علت رفتارهای رژیم با معضلات بسیار روبرو می باشد. در چنین وضعی، تصور نمی کنم که رهبر کل رژیم بتواند برای همیشه بر نیروهای سپاه پاسداران و افراد بسیج تکیه داشته باشد .
من بر این باورم که برخلاف تظاهرات سال ۲۰۰۹ (تابستان ۸۸) که گفته بودند به سوی مردم تیراندازی نخواهند کرد، تصور می کنم که در هر نظام خودکامه ای که بر پایه زور استوار است، از هنگامی که نیروهای مسلح به تدریج فرو می پاشد، حکومت خود را در یک خطر جدی احساس می کند. این ها همه مرا به این نتیجه می رساند که اعتراض های مردمی در ایران، دارد تاثیرات خود را آشکار می سازد و این تاثیر، تنها بر رده فرماندهی نیروهای مسلح نیست بلکه روی نظامی جوان در رده پایین نیز تاثیر می گذارد که باید برای حفظ رژیم حتی به سوی اعضای خانواده و دوستان خویش آتش بگشاید. من بر این گمان هستند که این سپاهیان جوان، به طور فزاینده ای از چنین امری دوری می جویند و این خود یک تهدید مستقیم علیه ادامه موجودیت رژیم است.
امیر: از یک سو ما می بینیم که رژیم ایران مرتبا فریاد مرگ بر آمریکا سر می دهد، ولی در همان حال دانشجویان ایرانی حاضر به لگد مال کردن پرچم آمریکا و اسرائیل نیستند. این پدیده چگونه قابل توجه است؟
بولتون: به باور من و به عنوان مثال، تظاهراتی که علی خامنه ای مردم ایران را به برگزاری آن پس از هلاکت قاسم سلیمانی فرا خواند، نمونه کامل یک حکومت خودکامه بود، زیرا افراد دستور داشتند در آن شرکت کنند و قسم بخورند که حضور داشته اند و حتی از آن عکس گرفته اند. برخی مردم ناچار بودند در این اجتماع شرکت کنند و از دیدگاه من، این امر وحشتناکی است که بر مردم تحمیل می کنند و افراد برای تامین معیشت خود به آن گردن می نهند. این گزینه تکان دهنده ای است. این شیوه همیشگی رژیم های خودکامه بوده است. ولی اگر به مردم اجازه انتخاب داده شود، و بتوانند آزادانه احساسات خود را بیان کنند، و خواسته های خویش را به زبان آورند. آن گاه است که آنان می توانند سخنان واقعی خود را بگویند و نه آن که حرف های دیکته شده از جانب حکومت را تکرار کنند. این واقعیت نشان می دهد که تا چه حد وضع در ایران ناهنجار است.
مردم به طور خودجوش تظاهرات به حمایت از رژیم را برپا نمی کنند، بلکه رژیم ناچار است این گونه تظاهرات را سازماندهی کند و یک امر فرمایشی باشد، تا ظاهرا بتوانند به دنیا نشان دهند که از حمایت مردمی برخوردارند. ارزیابی من آن است که رژیم روحیه خود را از دست داده است. تصور می کنم که آن ها با پرتاب موشک به سوی هواپیمای اوکراینی دچار یک خطای دهشتناک شدند و واقعیات را نه تنها از دنیا پنهان داشتند، بلکه به ملت خود نیز دروغ گفتند. ملت از این رفتار به تکان در آمد و به باور من این رفتاری است که حکومت نمی تواند آن را جبران کند. به باور من، شخص علی خامنه ای رهبر این حکومت نیز احساس می کند که مانند هر انسان دیگری روزهای او رو به پایان می رود. آن ها هیچ دستاوردی نداشته اند و گمان من آن است که حکومت انقلابی به پایان راه خود رسیده است.
امیر: آقای بولتون، مردم ایران بسیار سپاسگزارند که پرزیدنت ترامپ در هر فرصتی از خواسته های آنان جانبداری کرده است. ولی آن ها می گویند که حرف کافی نیست و در انتظار عمل از جانب آمریکا هستند.
بولتون: من بر این باورم که دولت ایالات متحده سیاست روشنی را در پیش گیرد و با صراحت بگوید که ما خواهان رژیم دیگری در آن سرزمین هستیم. منظورم رژیمی نیست که ایالات متحده آن را دیکته کند و حتی نه رژیمی که در نتیجه اقدامات آمریکا به روی کار آید. بلکه، یک نظام سیاسی جدید که واقعا بازتاب دهنده خواسته های خود ملت ایران باشد. و در این مرحله من درک میکنم که چرا ملت ایران می گوید که به همیاری نیاز دارد و من بر این باورم که ایالات متحده می تواند در این زمینه کمک کند. ما می خواهیم از زبان مردم ایران بشنویم که چه کمکی می تواند بهترین باشد؟ آیا وسائل ارتباط جمعی لازم است تا مردم در شهرهای مختلف بتوانند با یکدیگر تماس برقرار کنند.
در حال حاضر به علت نبود امکانات هماهنگی بین شهرهای مختلف، تظاهرات هماهنگ شده نیست بلکه در هر شهر به طور خودجوش عملی می کنند. من می دانم که وقتی امکان ارتباط وجود ندارد و یک رهبری متمرکز ایجاد نمی شود، مردم تا چه حد دچار سرخوردگی و ناخوشنودی می شوند. البته این امر یک جنبه خوب و همچنین یک جنبه بد دارد. جنبه مثبت آن است که علیرغم فقدان این امکانات، تظاهرات برگزار می شود و نشان می دهد که این رژیم تا چه حد از دیدگاه مردم مردود است. ولی جنبه بد قضیه آن است که به همه آنانی که خواهان رسیدن به یک نظامی سیاسی متفاوت هستند، امکان نمی دهد که به طور هماهنگ عمل کنند.
بنابراین، اگر مردم ایران خواهان دستیابی به امکاناتی هستند که بتوانند با هم تماس و همکاری داشته باشند، ایالات متحده یا کشورهای دیگر باید از این خواسته استقبال کند. ولی این، خود ملت ایران هستند که باید برای جهانیان روشن سازند که به چه نوع کمک هایی نیاز دارند. به یاد داشته باشید که در ایالات متحده یک جامعه ایرانی زاده بسیار بزرگ زندگی می کند. آن ها افراد فهمیده ای هستند و من تصور می کنم که ملت ایران باید از طریق همین جامعه ایرانی – آمریکایی اطلاع دهد که ایالات متحده چه نوع کمک هایی را می تواند در اختیار آن ها قرار دهد. آنگاه است که این ایرانیان آمریکایی می توانند با اعضای کنگره آمریکا تماس بگیرند و به آن ها توضیح دهند که مردم ایران افرادی نیستند که از حکومت کنونی پشتیبانی می کنند، بلکه سخن از حکومتی است که اسلحه به دست است و این یک وضع خطرناک است و چنین امری را نباید نادیده گرفت.
ولی من شخصا بر این باورم که کارهایی هست که دولت ایالات متحده می تواند در حق مردم ایران انجام دهد. ولی آن چه که واقعا مردم ایران نیاز دارند و می خواهند، باید آن را به آگاهی دولت آمریکا برسانند. بگویند که واقعا چه نیازهایی دارند. البته برخی از ایرانیان ممکن است بگویند که به کمک خارجی نیاز ندارند و با تلاش خود به هدف خواهند رسید و چنین خواسته ای را ما به آن احترام می گذاریم. ما اهل آن نیستیم که چیزی را بر کسی تحمیل کنیم. این حق مردم است که به خودکامگی یک نظام سیاسی پایان بخشند و این حق شهروندان هر کشور است که بتوانند فرمانروایان خویش را به طور آزاد و بر حسب خواسته های خود تعیین کنند تا بتوانند به سرکوب و ستم حکومت پایان بخشند و همچنین پایان بخش رفتارهای حکومتی باشند که امنیت کشورهای دیگر منطقه و جهان را به خطر می اندازد. بنابراین، من عقیده دارم که بله، ایالات متحده وظیفه دارد به مردم ایران کمک کند.
امیر: تا آنجا که من با برخی از مردم در ایران صحبت کرده ام، آن ها می گویند که یکی از نیازهای آن ها دسترسی به اینترنت آزاد است. آیا چنین امکانی وجود دارد؟
بولتون: من به عنوان یک شهروند آمریکایی چنین چیزی را توصیه می کنم. ولی، باید این امر به خوبی بررسی شود که ایالات متحده و کشورهای دیگر، از خارج از ایران چگونه می توانند به این امر کمک کنند؟ از لحظه ای که این امر روشن شود، مشکلی نخواهد بود که ما بتوانیم وسایل و امکانات لازم را تهیه و تامین کنیم و این در صورتی که بدانیم چه نوع تجهیزات و یا وسایل ارتباطی مورد لزوم است. ولی در عین حال، به همان اندازه که ما می خواهیم به مردمان کمک کنیم و یاری برسانیم، مایل نیستیم آن ها را به خطر اندازیم. بنابراین، ما در موقعیت مناسبی قرار نداریم که بتوانیم قضاوت کنیم و این بستگی به خود ملت ایران دارد.
بنابراین، ما نیاز داریم که از زبان خود ملت ایران بشنویم و کمک های مورد نیاز آن ها را در کنگره مطرح سازیم که این کمک ها را مورد تایید قرار دهند. یک نکته را نیز باید در نظر بگیرید که امسال در ایالات متحده سال انتخابات است و بهترین فرصت است که بتوان توجه سیاستمداران را جلب کرد زیرا آن ها مایلند دوباره انتخاب شوند. انتخابات ایالات متحده در ماه نوامبر امسال برگزار می شود و این فرصت خوبی است که طرفداران به روی کار آوردن رژیم دیگری در ایران، بتوانند در این زمینه فعالیت کنند.
امیر: آقای بولتون، پرزیدنت ترامپ از وارد آوردن “فشار حداکثری” علیه رژیم ایران سخن می گوید. ایا این ممکن است ممنوعیت همه پروازها از ایران و به ایران را نیز به دنبال داشته باشد؟
بولتون: بله من بر این باورم که هنوز می شود کارهای بیشتری کرد. ارزیابی من آن است که تحریم های اعلام شده از جانب پرزیدنت ترامپ در سال ۲۰۱۸ یعنی کمتر از دو سال پیش همراه با خروج از برجام، تاثیرات عمیقی در بحرانی کردن وضع اقتصادی رژیم ایران داشته و هنوز کارهای بیشتری وجود دارد که می شود انجام داد. من فکر میکنم که اروپایی ها درک می کنند که بازگشت تحریم های موثر ایالات متحده، بر کاهش عملیات تروریستی رژیم ایران در منطقه تاثیر چشمگیری داشته است. رفتارهای رژیم ایران تهدیدی علیه همگان است.
رژیم ایران همچنین باید فعالیت های هسته ای و برنامه های موشکی خود را کاملا متوقف سازد اما آنها هنوز متوقف نشده اند، به همین دلیل من فکر می کنم که هرچقدر هم که آنها تحت فشار قرار گیرند، رفتار خود را به طور کامل تغییر نمی دهند .از نظر من منطقی است به هر اندازه که می شود فشار علیه حکومت تهران بیشتر شود تا به ملت ایران امکان دهد خودش بر سرنوشت خویش مسلط گردد.
امیر: آیا شما ارزیابی می کنید که در نتیجه افزایش این فشارها، خامنه ای بالاخره سر تسلیم فرود آورد و وارد گفتگوهای دوباره شود و بتوان به یک توافق اتمی تازه دست یافت؟
بولتون: من مشاهده نمی کنم که آن ها برای رسیدن به یک معامله جدید آمادگی داشته باشند. آن ها در سال ۲۰۱۵ به بهترین نوع توافق از دیدگاه خود دست یافتند که از نظر من یک اقدام ناپسند از جانب ایالات متحده و کشورهای اروپایی بود. من تصور نمی کنم که در حال حاضر آن ها آماده رسیدن به توافق دیگری باشند و این امر ادامه خواهد داشت تا لحظه ای که آن ها به این نتیجه برسند که آن توافق بد، برای همیشه از دستور کار خارج شده است. واقعیت امر آن است که حکومت ایران و شخص رهبر خود را متعهد می دانند که به هر قیمت شده به بمب هسته ای برسند و من بر این باورم که او حاضر به گفتگو برای کاهش فشارهای بر حکومت می باشد.
شاید هم بالاخره به گفتگو برای توافق تازه تن در دهد و از ادامه برنامه های اتمی صرف نظر کند. ولی در مجموع، احساس من آن است که خامنه ای هنوز تصمیم راهبردی خود را در این زمینه اتخاذ نکرده است. خلاصه آن که ممکن است حکومت نرمشی نشان دهد تا تحریم های اقتصادی متوقف شود، ولی فکر نمی کنم که در رفتار آن ها تغییرات اساسی ایجاد شود.
امیر: آقای بولتون، مفهوم آن چه گفتید آن است که انتظار هیچگونه تغییری در رفتارهای رژیم نمی رود و بنابراین، تنها راهکاری که باقی می ماند، تغییر رژیم است. آیا این است منظور شما؟
بولتون: بله، این همان حرفی است که من از دیر زمان بر زبان خود جاری کرده ام. من بر این باورم که اگر درهای کشور ایران باز شود و انجام بازرسی ها امکان پذیر شود، رژیم ملایان و سپاه پاسداران بتواند مدتی طولانی دوام آورد. منظور، بازرسی هایی است که نشان دهد رژیم به تعهدات خویش پایبند است. ولی رژیم های خودکامه می خواهند تسلط شان بر مردم همچنان حفظ شود و محرمانه بودن فعالیت های اتمی و تولید سلاح های شیمیایی و میکروبی و برنامه های موشکی همچنان حفظ شود. من تردید داریم که مرام و ایدئولوژی، به آن ها این امکان را بدهد که حاضر شوند رفتارشان را دگرگون سازند.
باید توجه داشت که با گذشت چهل سال از به قدرت رسیدن آنان، این ایدئولوژی همچنان به قدرت خود باقی مانده و می بینیم که حمایت از گروه های تروریستی ادامه دارد و این رژیم همچنان به خوی سرکوبگری خود ادامه می دهد و برنامه ساخت موشک های بالستیک را دنبال می کند و تصور نمی رود که از این نیات و رفتارها باز بماند. اگر جلوی آن ها گرفته نشود، آن ها تصور می کنند که موفق شده اند و پیروز گردیده اند و بنابراین، چه لزومی دارد که حاضر شوند رفتار خود را تغییر دهند؟ پاسخ این پرسش آن است که ما در ایالات متحده آن توافق اتمی را دیگر قبول نداریم و ما آمریکایی ها نخواهیم گذاشت که آن ها از مزایای اقتصادی برجام همچنان سود برند.
با شدت بخشیدن به تحریم های اقتصادی، ما به این آیت الله ها نشان دادیم که در این ارزیابی تا چه حد به اشتباه دچار شده اند. خوشبختانه می توانم بگویم که بین سپاه و شاخه های نظامی دیگر شکاف به وجود آمده و حتی در میان آیت الله ها نیز اختلاف افتاده است، زیرا برخی از آنان این نوع رژیم را نمی پسندند و می گویند که میتوان یک جامعه اسلامی داشته باشید، بدون آن که حکومت دست آیت الله ها باشد. چندین کشور اسلامی این چنینی وجود دارد و باور من آن است که این همان چیزی است که ملت ایران نیز می خواهد.
امیر: شما به ادامه برنامه های اتمی رژیم ایران و ادامه ساخت موشک های بالستیک آن رژیم اشاره کردید. در چنین وضعی، دولت ایالات متحده چگونه رفتار خواهد کرد؟ چه واکنشی نشان خواهد داد؟
بولتون: این واقعیت که ما از زبان رهبران رژیم ایران این تهدید را می شنویم که آن ها ممکن است از معاهدۀ ان پی تی، یعنی همان معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای بیرون رود، نشان می دهد که آنها چه اشتیاق زیادی دارند که به بمب هسته ای دسترسی یابند. ان پی تی همان معاهده ای است که دولت ایران سال های پیش از آن، به میل خود به آن پیوسته بود.
از آنجا که پرزیدنت ترامپ با صراحت کافی تاکید کرده است که ایران نخواهد توانست به بمب هسته ای برسد، تصور می کنم که همه تلاش کنونی آن ها بی فایده خواهد ماند و به هدر خواهد رفت. لزومی ندارد پیش بینی کنیم که دیگران چه خواهند کرد و این پرسش پیش می آید که آیا ملت ایران راه مناسبی را خواهد یافت که سرنوشت خویش را به دست گیرد و از جمله به برنامه های اتمی پایان دهد و بر سرنوشت خویش حاکم شود. باور من آن است که ملت ایران مایل نیستند به بمب اتمی برسند. آن ها صلح می خواهند و می خواهند که رژیم دیگری بر کشور آنان حاکم شود. در چنین شرایطی، آن چه دیگران باید از خود بپرسند این است که چگونه می توانند به ملت ایران برای رسیدن به این آرمان ها یاری برسانند.
امیر: به چشم خود می بینیم که خزانه حکومت ایران هر روز خالی و خالی تر می شود. پس چگونه است که به فعالیت های دخالت گرانه خود در منطقه همچنان ادامه می دهد؟
بولتون: بله این واقعیت دارد که صندوق مالی آن ها خالی تر می شود. ولی همچنان از حمایت برخی کشورها و از جمله روسیه و چین و چند کشور اروپایی برخوردار هستند. آن چه دیده می شود آن است که کشورها یکی پس از دیگری از خرید نفت ایران روی می گردانند و درآمدها مرتبا پایین تر می رود. ولی همان مبلغی را هم که به دست می اورند، نه در راه رفاه مردم، بلکه برای ادامه برنامه های اتمی و موشکی هزینه می کنند. نه برای مردم، بلکه برای ادامه ساخت موشک های بالستیک.
بنابراین وضع ملل رو به بدی می رود و لحظه ای می رسد که آیت الله ها دیگر امکان نمی یابند در قدرت باقی بمانند و به برنامه های خود ادامه دهند و بتوانند آرزوی دیرین خود را که همانا رسیدن به بمب هسته ای است عملی سازند. این امر نشان می دهد که دل مشغولی رژیم واقعا در چه مسیری است: به جای آن که به فکر رفاه مردم ایران باشد، فقط در فکر حفظ ایدئولوژی خود و دسترسی به بمب هسته ای می باشد، و این که همچنان در قدرت باقی بماند.
امیر: آیا کوچکترین امیدی وجود دارد که کشورهای اروپایی سیاست خود را تغییر دهند و به ایالات متحده بپیوندند و با سیاست های جاری حکومت ایران به مخالفت بپردازند؟
بولتون: ببینید، اروپاییان اخیرا گام هایی در این راستا برداشته اند و از جمله اعلام کرده اند که مکانیسم ماشه را به کار می اندازند، همان چیزی که از تصویب شورای امنیت گذشته است. این گام هنوز به طور قطع نمی تواند به نتیجه برسد، ولی یک گام اساسی و مهم است، زیرا نشان می دهد که حتی اروپائیان نیز اکنون اذعان دارند که توافق اتمی برجام به طور اساسی و جدی شکسته شده است. البته می دانم که اروپاییان هنوز در این مسیر راه درازی در پیش دارند، ولی اقدام آن ها یک مفهوم جدی دارد. در مقایسه با زمانی که آن ها حرف های رژیم ایران را می پذیرفتند، این یک تغییر اساسی است. امید دارم که اقدامات بیشتری از جانب آن ها در راه باشد .
امیر : مقامات حکومت ایران می گویند که برای بیرون راندن ایالات متحده از عراق، جنگی را آغاز کرده اند. تا چه حد این تلاش آن ها جدی می نماید؟
بولتون: آن ها حرف زیاد می زنند بزرگ نمایی می کنند که البته اقداماتی نیز به دنبال دارد. ولی تصور می کنم که هلاکت سلیمانی نشان داد که آن ها بدون کیفر نخواهند ماند. ولی اگر آن ها از جنگ علیه آمریکا سخن می گویند، آن ها از سال ۱۹۷۹ یعنی کوتاه مدتی پس از آن که به قدرت رسیدند، وارد جنگ با آمریکا شدند. آن ها با زیرپا گذاشتن یک سنت دیرین دیپلماتیک سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند و همین سپاه پاسداران بود که به مزدوران خود در حزب الله لبنان یاری رساند که بتوانند اقامتگاه سربازان آمریکایی در بیروت را در سال ۱۹۸۳ منفجر سازند. سپاه پاسداران بود که انواع مواد منفجره و راکت در اختیار همدستان خود در عراق قرار داد که به سربازان آمریکایی حمله کنند. آن ها در افغانستان نیز همین رفتار را داشتند و در کشورهای دیگر منطقه. رژیم کنونی ایران در طول سال ها صدها و شاید هزاران آمریکایی را به قتل رسانده است.
آنها باید بدانند که ملت آمریکا در برابر ادامه چنین وضعی، شکیبایی خود را از دست داده است. آن ها چنین وضعی را بیشتر از این تحمل نخواهند کرد. امیدوارم که این سیاست دنبال شود و در مجموع، من تصور می کنم که تهدیدهای بیشتری در این زمینه نخواهد توانست موجب بازدارندگی ایالات متحده شود.
امیر: آقای بولتون، آقای برایان هوک هشدار داده است که سرنوشت اسماعیل قاآنی ممکن است همانند سرنوشت قاسم سلیمانی شود. آیا واقعا چنین است؟
بولتون: تصور می کنم که سران حکومت ایران به خوبی می دانند که ایالات متحده رفتارهای کنونی رژیم را تحمل نمی کند. بنابراین من می گویم که این امر مهمی است و امیدوارم که دولت ایالات متحده به صراحت بیان دارد که خواهان تغییر رژیم در ایران است و روشن سازد که آمریکا این گونه رفتارهای رژیم را تحمل نمی کند و این علامتی برای ملت دلاور ایران باشد که البته من خطرات آن را درک می کنم. ولی انسان ها برای بازیافتن آزادی خویش باید خطراتی را نیز به دوش بگیرند و تصور می کنم که مردم ایران این چنین خواهند کرد و از این رو همانگونه که پیشتر گفتم من طرفدار کمک رسانی به پیکار ملت ایران هستم.
امیر: آقای بولتون می دانم که جنابعالی مایل نیستید در امور داخلی ایران دخالت کنید. با این همه می خواهم بپرسم که چه نوع حکومتی را پس از برافتادن رژیم کنونی توصیه می کنید؟
بولتون: باید بگویم که از دیدگاه اصول اساسی آمریکاییان، مشروعیت یک رژیم بر اساس موافقت و پشتیبانی از جانب مردم قرار دارد. بر این اساس، هنگامی که قانون اساسی ایالات متحده را مرور کنید، می بینید که با این کلمات آغاز شده است: “ما ملت ایالات متحده این حکومت را بر می گزنیم”. مشروعیت رژیم از روی خواست مردم رقم می خورد. مشروعیت رژیم از خواست و موافقت مردم سرچشمه می گیرد و ادامه مشروعیت نظام نیز وابسته به خواست و موافقت مردم است. این نظامی است که ما در آمریکا برقرار کرده ایم، ولی نظام های سیاسی دیگری نیز هست که مردم در چارچوب آن می توانند اراده و خواست خود را بیان کنند. من این ادعا را ندارم که بگویم بهترین شیوه حکومتی برای مردم ایران چگونه ممکن است باشد. ولی به طور کلی می توانم بگویم که اگر رژیمی از پشتیبانی و موافقت مردم برخوردار نباشد، دوام نخواهد آورد.
امیر: آخرین پرسش من این است که رضا پهلوی از دیدگاه شما تا چه حد مناسب است که رهبری آینده ایران را به دست گیرد؟
بولتون: پاسخ در دراز مدت برای این پرسش آن است که نظام های گوناگون برای آینده ایران مطرح خواهد گردید و افراد مختلفی برای رهبری آن پیشنهاد خواهند شد. من آن فردی نیستم که بگویم این یکی را انتخاب کنید و آن یکی را کنار گذارید. یکی ممکن است پشتیبانان زیادی داشته باشد و دیگری ممکن است از حامیان زیاد برخوردار نگردد. تنها راهی که ممکن است پاسخگوی این امر باشد، پرسش کردن از خود ملت ایران است. من به شیوه قضاوت و تصمیم گیری ملت ایران ایمان دارم. من بر این باورم که ملت ایران می داند چه می خواهد. ولی حتی اگر مردم فردی را انتخاب کنند که مورد پسند من یا شما نباشد، آن ها هم حق دارند مرتکب اشتباه شوند و این مفهوم واقعی آزادی انتخاب است. انتظار نداشته باشید که تصمیم ها شما همیشه درست از آب در آید. ولی اگر شما در این مورد به مردم اطمینان نداشته باشید، پس به چه کسی می توانید اطمینان پیدا کنید؟
امیر: جناب آقای بولتون، بسیار سپاسگزارم که به پرسش های من برای رادیو پیام اسرائیل پاسخ دادید.