سفر پاپ اعظم رهبر کاتولیکهای جهان به عراق و دیداری که امروز( شنبه) با آیت الله العظمی علی سیستانی داشت باید موجب شرمندگی حکومت اسلامی ایران باشد که همچنان بر طبل جنگ و ستیز و خونریزی و جهاد و شهادت میکوبد.
نفس دیدار بین رهبران دو دین شاید در جهان بی نظیر و بی سابقه باشد و به احتمال زیاد این نخستین بار است که رهبر روحانی شیعیان جهان با رهبر کاتولیک های دنیا دیدار میکند.
آنها بیتردید در مورد صلح، آشتی ،دوستی و تقریب مذاهب و ادیان سخن گفتند.
آیت الله سیستانی مرجع تقلید شیعیان سراسر جهان معمولاً از دخالت در سیاست خودداری می ورزد اما سخنان او در رابطه با مناسبات بین انسانها و ادیان میتواند بسیار پرمعنی و پر ثمر باشد و این را مقایسه کنید با حکومت اسلامی ایران و رفتار آن که از روز نخست رهبران روحانی شیعه در ایران نه تنها مسیحیت و یهودیت را نادرست دانستند و این که علیه پیروان اسلام که اهل تسنن هستند به توطئه و سرکوبگری پرداختند و امروز ما میبینیم که در ایران بر اهل تسنن چه میگذرد.در بلوچستان و در کردستان و در هر نقطهای دیگری که مسلمان هستند اما اهل تسنن می باشند.
پاپ اعظم فرانسیس در جریان دیدار با آیت الله علی سیستانی و پس از آن تاکید کرد که ملتها و دولتها و ادیان و مذاهب باید با یکدیگر دوست باشند و دست همکاری بدهند و از این پس فرقی میان یهودی و مسلمان و مسیحی و گبر وجود ندارد و همه ما انسان هستیم و همه ما پیرو پروردگار یکتا هستیم و باید همگی مورد احترام باشیم.
حتی اگر منظور پاپ اعظم از این سخنان حمایت و تامین امنیت مسیحیان عراق بود اما سخنان جنبه کلی داشت و بر همه مردم جهان حکایت می کند. هنگامی که میشنویم رژیم ایران و رژیم اهل تشیع حتی به مسلمان اهل تسنن اجازه برپایی مسجد در تهران را نمی دهد و هنگامی که می شنویم مردم بلوچستان و کردستان مورد ظلم و ستم قرار دارند و مورد تبعیض هستند و این به علت آن است که اهل تسنن می باشند و آنها حاضر به پیروی از تلاش های تبلیغاتی حکومت برای ترویج مذهب شیعه در آن سرزمین ها همکاری نمیکنند.
به یاد داریم که حکومت اسلامی ایران از همان نخستین سال هایی که قدرت را به دست گرفت با اهل تسنن چه کرد.
آنها ظاهراً کنفرانسهایی برای تشویق و تبلیغ ادیان برگزار کردند.
یعنی میخواستند اهل تسنن و اهل تشیع را به همدیگر نزدیک کنند اما این یک فریب بود و در واقع حکومت ایران تلاش میکرد که در کشورهای اهل تشیع برای خود مشروعیت ایجاد کند و بتواند آخوندهای کشورهای دیگر را از آفریقا و آسیا و مناطق دیگر به تهران بکشاند و تبلیغات مذهبی شیعه کرده و آنها را به کشورهایشان بازگرداند که هم مبلغ دین باشند و هم در عملیات تروریستی با حکومت اسلامی ایران همکاری کنند و جزء این نبود.
آیت الله علی سیستانی در جریان دیدار با پاپ اعظم میگوید که مسیحیان همانند دیگر شهروندان عراقی باید از امنیت برخوردار باشند و بیاندیشید که حکومت اسلامی ایران با مسیحیان کشور و به ویژه نوکیشان مسیحی چگونه رفتار کرده است.
بسیاری از روحانیون مسیحی در ایران را که ریشه ایرانی داشتند نابود و کشتند و یا فراری دادند.
فعالیت اکثر فرقه های مسیحی را که دهها سال است در ایران فعالیت داشتند متوقف ساختند و بهانه های مختلف در این رابطه ابراز داشتند و امروز هر ایرانی در داخل کشور که بخواهد مسیحی شود مورد آزار قرار میگیرد و زندانی میشود و شکنجه می شوند و او را زیر فشار می گذارند که توبه کند و به اسلام بازگردد.
از همه بدتر وضع بهاییها در ایران است و ببینید با آنها چه کار می کنند همانند جنگ های دوران نخستین اسلام بر دارایی و اموال آنها مسلط می گردند و فرزندان آنها را از آموزش و پرورش باز می دارند و خودشان را به زندان میاندازند و حتی اعدام میکنند.
حساب کنید که در ۴۳ سال گذشته چند بهائی را در ایران اعدام کردند که بسیاری از آنها پزشکان و متخصصین و مهندسین بودند که می توانستند برای ایران و سازندگی ایران بسیار مفید و موثر باشند.
شاید ادعا میکنند که اینها مسلمان نبودند و ما در دوران ابتدایی اسلام قرار داریم و اسلام حق دارد که پیروان ادیان دیگر را بکشد اما حکومت ایران از هنگامی که قدرت را به دست گرفته موجب یک جنگ فرقهای بین شیعه و سنی شده است.
بسیاری از روحانیون حکومت اسلامی بیانیهها و فتواهای علیه اهل تسنن در منطقه و جهان صادر کردند.
در حدی که یک روحانی اهل تسنن در عراق گفته بود که حکومت شیعه اسلامی در ایران حتی از یهودیان و اسرائیل بدتر است که خود او یهود ستیز بود اما در مقایسه حکومت اسلامی ایران را ظالمتر و پلید تر تصور و توصیف میکرد.
باعث شرمندگی حکومت ایران است که آیت الله علی سیستانی رهبر کاتولیکهای جهان را به حضور می پذیرد و مدت ۴۰ دقیقه با او گفتگو می کند اما حکومت ایران به هیچ رهبر روحانی ادیان دیگر اجازه ورود و ملاقات و گفتگو و دوستی و همکاری نمی دهد.
حکومت اسلامی ایران جایی را برای آنهایی که چنین تصورات و باورها را ندارند و به آنچه که ولی مطلقه فقیه مینامند معتقد نیستند آنان را نیز مورد آزار قرار میدهند.
از آیت الله شریعتمداری حساب کنید تا به امروز که چند آیت الله در ایران زندانی شدند و مورد شکنجه قرار گرفتند و یا به صورت مرموزی به قتل رسیدند.
آیتالله های دیگر که راه غربت را در پیش گرفتند زیرا در حکومت اسلامی ایران هیچ تضمین جانی ندارند.
شاید در امور مذهبی بتوان ادعا کرد که اهل تشیع در حکومت اسلامی ایران سختگیر هستند و هیچ باور مذهبی دیگر را نمی پذیرند اما در مورد خود شیعیان چه می گذرد در ایران؟
آنها میآیند و حتی سازمانهای نیکوکاری اهل تشیع را ممنوع میکنند.
نهاد امام علی و نهاد دیگر که مسلمان هستند و اهل تشیع که وظیفه خود را رسیدگی به معیشت معلولان میداند.
آنها نمیخواهند که چنین باشد.
در برپایی بنیادهای ظاهرا نیکوکاری آنها امکانات دزدی و چپاول بسیار دارند و نمی خواهند آن را از دست بدهند.
بنابراین مردم ایران حق ندارند برای کمک به یکدیگر نهادهای همیاری برپا کنند و همه اینها باید تحت تسلط سپاه پاسداران و بلندپایگان رژیم باشد که بهتر بتوانند بدزدند بچاپند.
آنها نه تنها به ملت ایران ظلم میکنند بلکه میخواهند سراسر منطقه و حتی جهان را تحت تسلط و اختیار خود قرار دهند.
آن نابخردانی که ایران را ویران کردند اکنون می کوشند که منطقه را نیز به آتش و خرابی بکشند و از انهدام اسرائیل سخن میگویند و دست همکاری به سازمانهای ترور عربی و اسلامی و فلسطینی دراز میکنند اما از رنج اویغورها در چین و چچن ها در روسیه غافل میمانند چون جرأت و جسارت آن را ندارند که به چین و به دولت پکن و دولت مسکو بگویند که بالای چشم آنها ابروست.
ملت ایران را بیگانه می دانند و مرتباً از مخالفان خود با نام دشمن یاد میکند و هنگامی که فقر و تنگدستی به اوج خود میرسد علی خامنهای در برابر دوربین و روبهروی میکروفون قرار میگیرد و میگوید بله مردم و ملت ایران در رنج به سر میبرند اما تقصیر من نیست من دستورات لازم و راهکارهای شایسته را به مقام های مسئول ابلاغ کردهام آنها هستند که در اجرای این دستورات ناتوان و ناکام مانده اند و تقصیر از من نیست و آنها گناهکارند
اما کیست که این ادعا را باور کند آن هم از جانب فردی که ایران را به بحران منطقهای و جهانی کشانیده و بانکها را به روی ایران بسته است و موجب تحریم ایران گردیده است و وضعیتی به وجود آورده است که اکنون درآمدهای ارز خارجی ایران تقریباً به صفر رسیده است.
و همزمان نیز از پیوستن به معاهدات بین المللی مبارزه با پولشویی و قطع کمکهای مالی به تروریسم مخالفت می ورزند و چگونه می توانند اقتصاد بیمار ایران را درمان کنند اگر بخواهند همچنان به حمایت از ترور و پولشویی در منطقه و جهان ادامه دهند.
آنها می دانند که در این توطئه خود موفق نخواهد شد.
۴۳ سال تلاش کرده و می کنند و حاصل آن هیچ است…
از روزی که بر سفارت امریکا در تهران مسلط شدند و بیش از ۴۲ سال است که ایالات متحده مرتباً بر سر آنها می کوبد و امکانات مالی را از آنها سلب میکند اما رژیم ایران ادعا میکند که همچنان میتواند پایداری کرده و به تعرض و تهاجم ادامه دهد و همچنان ایالات متحده را به شکست تهدید میکنند و هشدار میدهند و بر برنامههای اتمی خود می افزایند و با شتاب بیشتری آن را ادامه میدهند.
اما در لحظه معینی احساس میکنند که طناب را بیش از حد کشیدند و ممکن است که پاره شود و آنگاه آنان نیز از سر کار بیفتند و رژیم شان سرنگون شود.
از روز نخست همه سیاستهای آنها نادرست بوده است و نتایجی که به دست آوردند حاکی از ناکامی آنها است اما همچنان و لجوجانه به شیوه خود ادامه می دهند.
امروز پاپ اعظم کاتولیکهای جهان از کشور عراق دیدن می کند و پیام دوستی و همکاری می آورد اما حکومت ایران همچنان بر طبل ستیز می کوبد و می داند که بالاخره سرش به سنگ خواهد خورد…
اورشلیم – ۱۶اسفند ۱۳۹۹ خورشیدی؛ ۶ مارچ ۲۰۲۱ میلادی