در بسیار از کشورها افزایش قیمت سوخت یا حذف یارانهها به اعتراضات و نارضایتیهای شدیدی منجر شده است. این لیست برخی از کشورهایی است که در طی سالهای اخیر شاهد اعتراضات گسترده به گران شدن بنزین (یا سوخت) بودند:
زیمبابوه ۲۰۱۹
هائیتی ۲۰۱۹
اکوادور ۲۰۱۹
فرانسه ۲۰۱۸
کنیا ۲۰۱۸
صربستان ۲۰۱۸
مکزیک ۲۰۱۷
اردن ۲۰۱۵
انگلیس ۲۰۱۵
سودان ۲۰۱۳
نیجریه ۲۰۱۲
بولیوی ۲۰۱۰
دلیل اعتراضات نیز کاهش درآمد مردم با افزایش قیمت بنزین است که آن هم مستند شده است. بر اساس یکی از مطالعات انجام شده، در کشورهایی که قیمت بنزین را افزایش دادهاند، به ازای هر ۰٫۲۵ دلار افزایش در قیمت بنزین، ۵ درصد از درآمد خانوادهها کم میشود.
بسیاری از مطالعات انجام شده دربارهٔ فواید حذف یارانه انرژی، نشان دادهاند که در کشورهای در حال توسعه، به جز مبحث محیط زیست، حذف یارانه انرژی (علیرغم توقعها) به بهبود معیشتی مردم منجر نشده است. به عبارتی فقط پولی را به خزانه دولت برمیگرداند و آن نیز صرف اَتِینا (یا رانتهای دولتی و فساد) میشود. همچنانکه از دل آن معمولاً توسعه اجتماعی حاصل نشده است. البته وعدهها و آمال و آرزوها زیاد هستند، اما در کشورهای در حال توسعه به دلایل مختلف، نتیجه و حاصل اجرای این سیاستها چندان دلنشین نبوده است. پیشنهادات بسیاری هم برای چگونگی کمک به خانوادههای آسیبپذیر، با اجرای این طرحها، وجود دارد که آنها نیز در عمل خیلی جواب ندادهاند.
اما چرا این همه بر حذف سوبسید از حوزه انرژی (بنزین) اصرار میشود، آنهم توسط نهادهای بینالمللی؟ یک پاسخ آن بحث محیط زیست است. گران شدن بنزین (و دیگر سوختهای فسیلی) باعث میشود که مصرف آن کمتر شود. استدلال دیگر این است که معمولاً افراد ثروتمند بهرهمند اصلی این سوبسیدها هستند و با حذف آن دولتها میتوانند این بودجه را صرف امور زیربنایی یا خدمات اجتماعی بکنند.
البته ناگفته نماند فیلمی را میدیدم از جوزف آلدی استاد دانشگاه هاروارد در زمینه انرژی که مدتی نیز سمتی در وزارت انرژی و محیط زیست آمریکا داشت. ایشان علاوه بر آن دلایل «خوبی» که در همه جا ذکر میشود چند نکته را ذکر کردهاند که به نظرم واقع بینانهتر دلیل اصرار نهادهای بینالمللی بر حذف یارانههای انرژی را توضیح میدهد. او میگوید: «علاوه بر محیط زیست»، سیاست حذف سوبسیدهای سوخت در دیگر کشورهای جهان منافع زیادی برای آمریکا دارد. اگر درست محقق شود، باعث میشود «تقاضای نفت» پایین بیاید و در نتیجه «قیمت نفت» پایینتر بیاید و بنابراین «مردم آمریکا بنزین را به قیمت ارزانتری بخرند»، همچنین بالا رفتن قیمت سوخت در کشورهای دیگر و حذف سوبسید، یعنی تقویت «بخش انرژی سبز» که در طی سالهای اخیر سرمایهگذاری بسیاری بر آن شدهاست (نقل به مضمون).
به عبارتی، حذف سوبسیدهای سوخت، علاوه بر آن همه «خوبیهای» ممکن ولی غیر محتملی که برای «دیگر کشورهای جهان» دارد، باعث میشود که کشورهای در حال توسعه به وارد کننده «صنایع انرژی سبز» مبدل بشوند و در عوض (به دلیل پایین آمدن تقاضای نفت در سطح جهانی) نفت خود را ارزانتر به کشورهای صنعتی بفروشند.
اینکه نهادهای بینالمللی با کدام نیت اصرار بر حذف سوبسیدهای انرژی را دارند را نمیدانم. اما میدانم که تا زمانی که مطمئن نیستیم دولت چه برنامه ای برای منابع حاصل از افزایش قیمت سوخت دارد و تا زمانی که دولت به صراحت اعلام نکند چه برنامه ای برای قشرها کم درآمد در کوتاه مدت دارد، باید با این قبیل طرحها که تنها بر بودجه دولت (آنهم یک دولت رانتی نفتی) میافزایند، مخالفت کرد.
برگرفته از کانال تلگرامی عقیل دغاقله؛ پژوهشگر اجتماعی، دانشگاه راتگرز، ایالت نیوجرسی ایالات متحده آمریکا