
حسن روحانی در سخنانی، به طور غیرمستقیم گفت که می توان درباره برنامه های اتمی و موشکی ایران و تنش با ایالات متحده، به مردم روی آورد و به همه پرسی دست زد. ولی سخنان او ساعاتی پس از انتشار، از سامانه های خبری حکومتی حذف شد.
روحانی، در دیدار با مدیران رسانه های حکومتی گفته بود : برای اجرایی شدن برنامه های هسته ای “همهپرسی میتواند راهگشا باشد”.
جناح تندرو در ایران، در همان حال که ادعا می کند ادامه برنامه های اتمی، خواست ملت ایران است، از ابراز هرگونه نظر و عقیده آزاد از جانب مردم جلوگیری می کند.
رئیس جمهوری حکومت ایران ،در این زمینه ، افزود : آراء عمومی مردم درباره برنامه ی اتمی اصل۵۹ قانون اساسی درباره همهپرسی “در هر مقطعی میتواند راهگشا باشد”
در اصل پنجاه و نهم (۵۹) قانون اساسی حکومت اسلامی ایران زمانیکه کشور در مواجهه با مسائل مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در صورت نیاز ،ممکن است از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آرا مردم صورت گیرد.
روحانی ،پیشتر نیز در مواجهه با ” مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی” بارها این طرح همه پرسی را مطرح کرده بود، اما برای اجرایی شدن آن با واکنش تند علی خامنه ای و جناح تندرو وابسته به او مواجه شد .
روحانی در پاسخ ،پرسش یکی از مدیران رسانه که آیا اصل ۵۹ قانون اساسی، «اصلی بنبستشکن است”؟ گفت : بله. باید اجازه ی مطرح کردن آن را داشته باشیم و نکته ی دیگر اینکه ” چه موقع باید از این اصل استفاده کرد یا آیا باید قبلاً استفاده میکردیم، موضوعی دیگری است”.
روحانی در ادامه خاطر نشان کرد : ۱۵ سال پیش از علی خامنه ای ، خواسته تا «موضوع هستهای» به رفراندوم گذاشته شود و خامنه ای نیز «استفاده از این اصل را خوب دانسته و قبول کرده»، اما «در مورد زمان اجرای آن مطلبی» بیان نکرده است.
محمود صادقی، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی نیز پیشتر با ارایه ی پیشنهاد خود به مجلس ، مبنی بر برگزاری همهپرسی را درباره لوایح مرتبط با اجرای مقررات گروه ویژه اقدام مالی (فتف) را مطرح کرده بود.
گروه ویژه اقدام مالی یا به اختصار افایتیاف، FATF، همچنین شناخته شده با نام GAFI, یک سازمان بین دولتی است که در سال ۱۹۸۹ با ابتکار جی۷ با نگرش به سیاستهای توسعه برای مبارزه با پولشویی بنیاد شدهاست.
حال این پرسش پیش میاید که ؟ با وجود پیش بینی “همه پرسی “(اصل پنجاه و نهم (۵۹) در قانون اساسی حکومت اسلامی ایران ،در مراجعه مستقیم به آرا مردم ،چرا ؟!تاکنون از آن استفاده نشده است ؟آیا همه پرسی حق مردم ایران نیست ؟ و یا اینکه هر کس سخن در این باره بگوید ممنوع و مورد نکوهش واقع می شود؟و چه کسی حق اجازه ی برگزاری همه پرسی را خواهد داد ؟
برخی از مقامات حکومت اسلامی می گویند : علی خامنه ای تنها کسی است که باید اجازه برگزاری همه پرسی را بدهد.
آگاهان سیاسی می گویند : در طول ۴۰ سالی که از تصویب قانون اساسی در حکومت ایران میگذرد، تاکنون از ” همه پرسی ” ،اصل پنجاه و نهم (۵۹) قانون استفاده نشده است و تنها یکبار، آن هم در دوران خمینی، از همهپرسی برای انجام تغییراتی در قانون استفاده شد.
پس از غارت صدها میلیارد دلار از ثروت ملت و کشور به اسم هسته ای شدن و حمایت از مردمان مبارز و دور زدن تحریمها و بهانه های مختلف ، حالا چه شده که به فکر همه پرسی افتاده اند؟
برای زمان خریدن؟
برای نیرنگی دیگر و ادامه غارتگری رژیم از مردم؟
فقط بایستی همه پرسی آزاد با نظارت بین المللی برای ماندن یا رفتن رژیم برگزار شود.
تحلیلی دقیق ، قابل توجه
مذاکره با امریکا ،
ایت الله های تهران با دست پس می زنند با پا پیش می کشند.
روحانیون تهران که بر مردم گرسنه ،منفعل ساخته شده طی جنگ نرم ملاها بر علیهشان ، با افتخار مرگ بر امریکا و حرافیهای اینگونه ای حکومت کرده و سواری گرفته اند و کشورشان و خان و مانشان را به پای ارابه تروریسم دولتی خود در عراق سوریه و … قربانی کرده اند.
دقیق می دانند که این هشتاد میلیون ایرانی که بر پشتشان سواری می گیرند دلخوش به مبارزه تخیلیشان با امریکا هستند و نباید بیدار شده و بفهمند که ملاها که این روزها در برابر فشار تحریم ها و سایه قدرت نظامی امریکا به زانو در امده اند چقدر برای نجات ارابه تروریسم شان مشتاق مذاکره و جان سالم بدر بردن از چنگال ترامپ هستند.
البته انان بندبازان ماهری هستند که توانستند دولت اوباما را مقهور جنگ نرم و لاف زمینهایشان کنند و از انها سواری بگیرند.
ایالات متحده و جامعه جهانی می تواند از فرصت ارزشمند این روزها علاوه بر قطع سرهای تروریسم دولتی جمهوری اسلامی در عراق لبنان و … تابوی توهمی هویت ساز ضد استکباری ملاها را رسانه ای بشکند.
ایا جامعه جهانی از شرایط عالی این روزها برای ایجاد جهانی عاری از تروریسم دولتی جمهوری اسلامی بهره خواهد بد؟؟؟
دانشگاهیان دانشکده مدیریت
اصولاً باملاحظه “برجام” (به این ترتیب که تصویب شد)و مجموعه وقایع بعد از آن،به نظرمی رسدکه یک “معاهده ی صوری” بوده است. یعنی اراده حداقل یک طرف پرنفوذمعاهده (رژیم تروریستی آمریکا) بیش از آن که مبنی برحل یک اختلاف بین المللی ایجادشده ویک سوء تفاهم پیش آمده باشد، معطوف بوده است به رفع ورجوع مشکلات خودش باایران وبه راه انداختن یک به اصطلاح ” جشن گلریزان “آشتی کنان دراین زمینه (گرچه حتی درهمین هم صداقت نداشته است ومدل” اسب چوبی تروا” رفتارنموده!) این قرائن ازجمله ازتکیه کلام برخی مقامات مبنی بر “بستن باکدخدا” یا” احتمال بمب انداختن آمریکا” یا”توافق بدبهترازتوافق نکردن است” یا با حرکاتی ماننددست دادن وقدم زدن با وزیرخارجه رژیم آمریکا (که گویانوعا ارتباطات باآمریکا هنوز هم این طرف و آن طرف برخلاف مواضع رسمی کشورادامه دارد) یا خریدهاوقراردادهای برجامی هنگفت از این رژیم وشرکت های هم پیمانش (مانندبویینگ وایرباس وپژووتوتال وامثال آن) و مهم تر از همه، ضمانت اجراهای محکم نگذاشتن در متن معاهده کذایی وانجام خوش باورانه ویک طرفه ی کلیه تعهدات طرف ایرانی (علیرغم سواد و تجربه ی بالای مذاکره کننده های ما) درهمان زمان برمی آید. گویا طرف مذاکره کننده ی ما دراین ماجرا بازی خورد دریک مقطعی. خلف وعده های دولت قبلی رژیم آمریکا در انجام همان تعهدات قبلی وسرانجام شاخ وشانه کشیدن های بیجای دولت فعلی واحتمالا آینده ی رژیم آمریکا هم درهمین راستاارزیابی می شود. لذا بالمآل دل بستن مجدد به این معاهده وقرارداد “صوری” وتلاش برای احیای آن درهرزمان، تنها دریک فرض صحیح است که این بارنیت طرف مقابل “واقعی” باشد وتعهداتش طبق مفاد معاهده را به جای طفره رفتن وصورت مسأله را عوض کردن وبازی دلاروگرانی درایران راه انداختن انجام دهد. والا ازنظر ایران، برجام ازهمین الآن هم وجودندارد.