اصطلاح “اشک تمساح” را خوب می شناسید. قطرات اشک ار چشمان این خزنده بزرگ جاری است، ولی گریه نیست و از تاسف نیست و آن که به شیوه ای دروغین اشک می ریزد، آن را “اشک تمساح” می نامند.
حلا حسن نصرالله سرکرده حزب الله لبنان، آن ابر تروریست مزدور حکومت اسلامی ایران، که گفته بود “نگران نباشید، حتی پول نان و آب ما هم توسط ایران تامین می شود”، در سخنرانی به مناسبت عاشورای حسینی، به پدران توصیه کرد که از قمه زنی در مورد کودکان خردسالشان خودداری ورزند.
نصرالله که از پناهگاه خود سخن می گفت و در ظرف ده سال اخیر هنوز جرات نکرده است از ترس اسرائیل از آن لانه بیرون آید، در نظق خود، در حالی که اشک های ظاهری از چشمانش جاری بود، خطاب به پدران شیعه گفت که مبادا در مورد کودکان خود قمه زنی کنند.
نصرالله که ظاهرا بغض گلویش را گرفته بود، و بلند می گریست، گفت: «شما را به خدا، کودکان خود را این گونه نکشید!»
از این مزدور حکومت اسلامی ایران باید پرسید که وقتی هم زن و کودک سوریه را می کشت، و هنگامی که هزاران جنگجوی شیعه را نیز به قتلگاه فرستاده بود، تا به ادعای او شهید شوند و رهسپار بهشت گردند، آن موقع هم اشک می ریخت؟
چه فرقی بین پدری وجود دارد که فرزند خود را قمه می زند تا رهسپار بهشت شود، با آن قاتل جهادی که می گوید اگر من کفار را بکشم، در بهشت آن هفتاد و دو باکره آغوش خود را گشوده و در انتظار من هستند؟