حشمت الله طبرزدی، روزنامهنگار، فعال دانشجویی-سیاسی می گوید : مردم میدانند که احیای برجام بهبود وضعیت اقتصادی آنان را در پی ندارد. آنان میدانند که این حکومت هر وقت جیبهایش پُرتر میشود، بر شدت سرکوب خود میافزاید. مردم میدانند پولی که آمریکاییها بخواهند به رژیم ایران با احیای برجام بدهند نصیب مردم ایران نمی شود، بلکه به جیب حزبالله و دیگر گروههای نیابتی می رود.
وی افزود: به همین خاطر مردم بیاعتمادی خود را به حکومت و برجام در این شعار خلاصه میکنند : “از بس دروغ شنیدیم، ما دیگه رای نمیدیم.” و آنچه اکنون خامنهای و دیگر رهبران ایران از آن میترسند : شورش گرسنگان است.
طبرزدی در ادامه گفت: چیزی بیش از خوش بینی در اظهارات حسن روحانی یا عباس عراقچی دربارۀ موفقیت مذاکرات جاری وین برای احیای برجام مشاهده میشود (که از نظر تهران البته چیزی جز رفع تحریمهای آمریکا نمیتواند باشد).
این فعال سیاسی نوشته است: از آنجا که مذاکرات جاری وین فقط با موافقت رهبر حکومت اسلامی ایران می توانسته آغاز شود، این پرسش پیش می آید؟؟ که چه چیزی او را واداشته که بخواهد سریعاً یا به قول خودش در مذاکراتی غیرفرسایشی به توافق با آمریکا دست یابد؟ و ارزیابی و رویکرد جامعه در قبال این مذاکرات چیست؟
طبرزدی در ادامه می گوید: در خود حکومت اسلامی ایران نیز در خصوص این مذاکرات دوگانگی وجود دارد. دولت روحانی در تلاش است که تا پیش از نمایش انتخابات خرداد ماه دستاوردی در کارنامۀ خود به ثبت برساند و علی خامنهای که تاکنون مخالف به سرانجام رسیدن این مذاکرات بود، حال به این نتیجه رسیده که نظر به وضعیت فلاکت بار اقتصادی جامعه و مردم مذاکرات جاری هر چه زودتر به سرانجام برسد تا شاید به این ترتیب بخشی از مردم پای صندوقهای رأی حاضر شوند.”
وی افزود : “با این حال علائمی از خوش بینی در جامعه دیده نمی شود. در حوزۀ اقتصادی بازار پول یا بورس در سراشیبی است که در اثر آن مردم متحمل ضررهای بسیار شدهاند. از نظر اجتماعی نیز احیاء یا عدم احیای برجام اهمیتی برای جامعه ندارد. زیرا، برجام یک بار موفق شد بی آنکه کمترین بهبودی در وضعیت اقتصادی مردم به وجود آورد. حاصل بی اعتمادی و بی تفاوتی مردم را در شعار آنان در خیابانها میتوان دید که می گویند : “از بس دروغ شنیدیم، ما دیگه رای نمی دیم.”
این فعال سیاسی گفته است: رهبران رژیم اسلامی ایران پیش از هر چیز از شورشهای اجتماعی، از شورش گرسنگان، می ترسند. افزون بر این، بحران کرونا رژیم را سخت گرفتار کرده و این گرفتاری نتیجۀ مستقیم تصمیمات خود رهبران جمهوری اسلامی به ویژه شخص خامنهای است : او ورود واکسن از آمریکا و کشورهای غربی را منع کرد، در حالی که حکومت حتی نمیتواند به دلیل بیپولی از متحدان خود – چین و روسیه – واکسن خریده و وارد کند. نتیجۀ این بحرانها در کوتاه مدت عدم حضور اکثریت بزرگ جامعه در پای صندوقهای رأی خواهد بود.
در بلند مدت اما خامنهای می بیند که این وضعیت بر سیاستهای منطقه ای حکومت اسلامی نیز اثر گذشته به طوری که حکومت اسلامی نمی تواند به اندازه کافی پول به دست حزبالله لبنان یا انصارالله یمن و دیگر گروهای نیابتی در منطقه برساند.”
طبرزدی میگوید : “ممکن است سرکوبهای اعتراضهای اجتماعی دو سه سال گذشته به ویژه سرکوب آبان ماه ٩٨ که طی آن ١۵٠٠ نفر را کشتند تا حدودی مردم را محتاط کرده باشند، اما حکومت اسلامی ایران نتوانسته با این سرکوب ها صورت مسئلۀ اجتماعی را پاک کند : روزی نیست که شاهد اعتراضهای خیابانی مالباختگان، کارگران و بازنشستهها… در کشور نباشیم و حکومت نتوانسته مانع از اعتراضهای علنی آنان بشود، به ویژه اینکه مطالبات صنفی آنان سریعاً به شعارهای سیاسی تبدیل شدهاند. اعتراضها در شبکه های اجتماعی نیز توسعه یافته و می دانیم که این تحول آقای خامنهای را سخت نگران ساخته است، زیرا فضای سایبری به آئینه و انعکاس گستردۀ همۀ مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور بدل شده است.”
حشمت الله طبرزدی، می گوید : “این وضع نمیتواند بر انتخابات پیش رو اثر نگذارد و شکافهای درون حکومت را تشدید نکند.” او می گوید : “اعتراضهای جاری اجتماعی گرایشهای مختلف مخالفان و فعالان سیاسی و اجتماعی را به یکدیگر نزدیک تر کرده و این نزدیکی فزاینده را میتوان در قالب ابتکارهایی نظیر جنبش “نه به جمهوری اسلامی” یا “تحریم نمایش انتخابات” مشاهده کرد. همین همگرایی را در میان مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور میتوان دید. دیدیم که این همگرایی حتی میان اپوزیسیون داخل و خارج در اعتراض به قرارداد همکاری بیست و پنج ساله با چین نیز قویاً نمودار شد.