حکومت ایران، با ارائه آمار رسمی تایید می کند که بسیاری از مردم زیر خط فقر قرار دارند

آمار رسمی دولتی در ایران حاکی است که حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد از مردم ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند. رهبر جمهوری اسلامی چه‌قدر در این باره سخن گفته است؟ چه‌قدر نگرانی دارد؟ او در سال گذشته فقط ۳ مرتبه از کلمه “فقر” نام برده که تنها یک بار آن درباره فقر در آمریکا بوده و ۴ مرتبه از کلمه “فقیر” استفاده کرده که باز در ۳ مورد آن، نگرانی خود را درباره جمعیت فقیر در آمریکا ابراز کرده است.

در گستره‌ای متفاوت، شاید جالب باشد که رهبر جمهوری اسلامی ۱۳ بار از کلمه “عشق” در سخنانش استفاده کرده که تمامی آن‌ها درباره مفاهیمی همچون عشق به “سیدالشهدا”، “حسین بن علی”، “محمد”، امام و جبهه مقاومت بوده است.

اما شوربختانه باید گفت که برای روشن‌تر شدن بی‌اهمیت بودن مفاهیمی همچون کودکان، زنان، صلح و فقر در ایران و نیز نفرت علی خامنه‌ای از آمریکا، دموکراسی و حقوق بشر، کافی است ببینیم که او در همین مدت ۱۰۳ مرتبه از “فلسطین”نام برده است.

این روش تحلیلی را می‌توان برای مفاهیم و عبارات دیگر در بازه‌های زمانی گسترده‌تری به کار گرفت و به نتایج روشن‌تری درباره ویژگی‌های فردی کسی نشست که قریب به ۳۱ سال از رهبری و، به‌تعبیر بهتر، چنبره او بر اقتصاد و سیاست ایران می‌گذرد؛ بدون هیچ پاسخگویی و حسابرسی.

ارقام و آمار در این تحلیل محتوا خود به تنهایی سخن می‌گویند و به‌راستی شاید نیازی به تحلیل و توصیف و استنتاج نباشد که در حکومتِ تحتِ کنترلِ این چارچوب ذهنی، حقوق بشر چه جایگاهی دارد، اوضاع زندان‌ها چطور است، زنان از چه حقوقی برخوردارند، چه آینده‌ای در انتظار کودکان است، و اساساً ایران به کدام سو می‌رود.