رژیم اسلامی ایران را شرم باید که یک تروریست شناخته شده، کسی را که دستانش تا مرفق به خون افراد بیگناه آعشته است، علنا و رسما به ریاست جمهوری منصوب میکند.
در کشورهای منظم جهان، کشورهایی که حقوق انسانی را قدر میدانند، چنین فردی را محاکمه و شاید اعدام میکردند. دستکم آنکه به حبس ابد محکوم میشد، ولی در حکومت ایران و به دستور شخص علی خامنهای، نه تنها این فرد را تعقیب و تنبیه نمیکنند، بلکه او را به ریاست جمهوری منصوب میکنند، به او جایزه میدهند. خامنهای از وی قدردانی میکند. به مرم ایران نشان میدهد که تروریست است، آدمکش است و از آدمکشان تقدیر میکند و جنایات آنان را خدمت به اسلام و انقلاب تلقی مینماید. این است چهره واقعی حکومتی که از روز اول با شعار “حمایت از مستضعفین” به روی کار آمد و به حکومت “جنایت علیه مستضعفان”، علیه مردمان، علیه انسانها مبدل گردید.
حتی در کشورهای خودکامه سابقه نداشته است که یک فرد جنایتکار را این چنین علنی به ریاست برسانند. نه در حکومت فاشیستی ایتالیا، نه در رژیم نازی هیتلر در آلمان و نه در حکومت کمونیستی استالین در اتحاد جماهیر شوروی.
شاید در چین کمونیست است که فردی یا افرادی را که مسئول جنایات سنگین در میدان «تیانآنمن» بودند به قدرت بیشتر رساندند و به آنها جایزه دادند. با گذشت ۳۳ سال از جنایات تابستان ۶۷، ابراهیم رئیسی نه تنها ابراز ندامت نمیکند، بلکه میگوید که به آن افتخار دارد، زیرا با کشتن آن مردمان، توانسته است به بقای حکومت ایران خدمت کند. حکومتی که بر ظلم و ستم پایه دارد و برای جلوگیری از سقوط خود، از هیچ جنایتی رویگردان نمیباشد.
ابراهیم رئیسی و دیگر رهبران حکومت اسلامی ایران، برای واژههای سیاسی و اجتماعی، تعریفهای متفاوتی دارند. برای آنان، مردمی که در دفاع از حق خود به پا میخیزند، دشمن هستند و ستیزجویانی که در خارج از ایران پول میگیرند و مزدور رژیم هستند تا آدم بکشند، آنها مبارز محسوب میشوند، جهادی نام میگیرند و حکومت ایران، پول و اسلحه در اختیار آنان قرار میدهد.
علی خامنهای با به قدرت رساندن ابراهیم رئیسی اعلام کرد، عملا نشان داد، که برای ملت ایران اهمیتی قائل نیست و این را، ما در جریان مخالفت خامنهای با وارد کردن واکسنها نیز دیدیم.
ابراهیم رئیسی در مراسم تحلیف خود گفت که قصد دارد یک “ایران نوین” بسازد، ولی توضیح داد که منظور او از “ایران نوین”، سبک قرن پانزدهم، یعنی اوایل ظهور اسلام است. ابراهیم رئیسی، هدف را علنا بیان میکند و میگوید که همه چیز در ایران، از این پس، باید به بیش از ۱۴۰۰ سال پیش برگردد. این، از نظر ایراهیم رئیسی، علامت پیشرفت و تجدد است.
رئیسی در سخنان خود از یک سو میگوید که هدف دولت او، تامین دوستی و همکاری با همه کشورهای همسایه است و همزمان میگوید که حکومت ایران از دفاع از حقوق آنچه که “مستضعفین جهان” مینامد دست برنخواهد داشت. مستضعفین چه کسانی هستند؟
او میگوید که ایالات متحده و کشورهای اروپایی و دنیای غرب، حقوق انسانها را پایمال میکنند. این را فردی میگوید که هزاران تن از ایرانیان را فقط به خاطر مخالفت با رژیم کنونی، به پای چوبه دار فرستاد.
او رژیم ایران را نشان راستین حمایت از حقوق انسانی میداند و دموکراسی غربی را متهم میکند که آن شیوه حکومتی است که حقوق مردم را پایمال میکند و انسانهای بیگناه را میکشد.
از دیدگاه ابراهیم رئیسی و حکومت اسلامی ایران، همه چیز دگرگون است و هر واژهای، تعریف مورد نظر رژیم ایران را دارد.
همگان نگران هستند که با رسیدن ابراهیم رئیسی به ریاست جمهوری، اوضاع در ایران بدتر و وخیمتر گردد و مردم کاملا حق دارند. رئیسی در سخنان خود گفت که او میخواهد آزادی بیان را، حتی آن ذراتی را که هنوز وجود دارد، به کلی نابود سازد.
از دیدگاه رئیسی و ارباب او، علی خامنهای، مسئولیت و رسالت حکومت اسلامی ایران، آن است که اسلام نسخهی این رژیم را در سراسر خاورمیانه برقرار سازد.
ابراهیم رئیسی از یک سو میگوید که رژیم خواهد کوشید روابط خود را با همه همسایگان بهبود بخشد. رئیسی میگوید که مردم منطقه و حکومتهای آنان، برادران و خویشاوندان رژیم ایران هستند. همان حکومتهایی که رژیم، از دیرباز کوشیده است آنها را سرنگون سازد. همان رژیمهایی که حکومت ایران آنها را خصم و ضد اسلامی نامیده است.
بحرین را به یاد بیاورید که صحنه چه فتنهگریهای رژیم ایران برای برانداختن دولت و حکومت آل خلیفه بوده است؛ و همچنین ستیز حکومت ایران علیه عربستان و تحریک شیعیان آن سرزمین برای برانداختن حکومت آل سعود.
اینها همه را رئیسی پنهان میکند و میگوید که میخواهیم با همه کشورهای منطقه روابط دوستانه داشته باشیم. رئیسی انتخاباتی را که کمترین درصد شرکت کنندگان در تاریخ حکومت اسلامی ایران در آن وجود داشته، “حماسه غرورآفرین” مینامد. با اینگونه ارزیابی، سخنان دیگر رئیس جمهوری آینده حکومت ایران چه ارزشی دارد؟ چگونه میتوان آن را باور کرد و یا جدی گرفت؟
مردم ایران نگران هستند که دولت جدید بر شدت سرکوبها بیافزاید. چرا نیافزاید؟ حکومت و وضع آن، روز به روز وخیمتر می شود، مردم ایران فقیرتر میگردند، بیکاری و گرسنگی و نبود پول، بیش از حد و به طور فزاینده ملت ایران را رنج میدهد. علی خامنهای میداند و ابراهیم رئیسی به خوبی آگاهی دارد که ایرانیان در آستانه به پا خیزی قرار گرفتهاند.
آنها میدانند و میبینند که همه چیز در حکومت اسلامی ایران در آستانه فروپاشی قرار گرفته است، ولی این واقعیت نیز مانع آن نمیشود که رژیم ایران در آبهای بینالمللی به تحریکات تازهای دست بزند.
روح الله خمینی از هنگام به قدرت رسیدن، بر این باور بود که اگر یک بحران جنگی و تنش میان ایران و دیگر کشورها ایجاد کند، به بهانه آن بهتر میتواند به سرکوب ملت ایران بپردازد؛ و چنین کرد و جنگ با عراق را به راه انداخت که هشت سال ادامه یافت.
و اکنون هم درآستانه آغاز ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، عواملی در سپاه پاسداران میآیند و حادثه کشتی را به راه میاندازند که بحران بین حکومت ایران و جامعه بینالمللی را بیش از حد افزایش دهند و موجب انزوای هرچه بیشتر حکومت ایران گردند تا بهتر بتواند مردم ایران را سرکوب کند، تا کمتر بتواند به انتقادها و نکوهشهای ملتهای دیگر توجهی داشته باشد.
آنان هنور نمیدانند که در برابر این خوی تجاوزگرایانه، ممکن است چه بهای سنگینی را بپردارند. دنیا تغییر کرده است. امروز میبینیم که بسیاری از کشورهای جهان، زبان به نکوهش علنی رژیم ایران گشودهاند.
تصور باطل است اگر کسی میاندیشد که در دوران ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، بتوان مشکلات اقتصادی و مالی ایران را حل کرد.
رئیسی، حلقهای از زنجیره حکومتی است که مدت چهل و چند سال با بیراهه رفتن و اتخاذ سیاستهای غلط و رهبری افرادی که هیچ گونه تجربهای ندارند، اوضاع ایران را به اوج فلاکت رسانده است.
بنابراین او در دوران ریاست جمهوری، چگونه تواند مشکلات اساسی ایران را حل کند؟ حل نخواهد کرد. این مشکلات روز به روز بیشتر خواهد شد. آنقدر بیشتر خواهد شد که ملت ایران به طغیان خواهد پرداخت، به پا خواهد خاست و این رژیم را برخواهد انداخت.
ابراهیم رئیسی مرتبا از مردم و خواست مردم سخن میگوید، همان مردمی که او در تابستان ۶۷، دستور تیرباران آنان را صادر کرد، به خاطر آنکه با حکومت ایران موافق و همراه نبودند.
ابراهیم رئیسی در زمانی، سوگند وفاداری نسبت به رژیم ادا میکند که وضع ملت ایران در مورد کرونا به اوج خطر رسیده است. هر روز صدها نفر از مردم ایران کشته میشوند. کشته میشوند، زیرا حکومت ایران آن خرد و دانش و تحربه را نداشته است که آنان را از مرگ نجات دهد و واکسن بخرد و آن را به مردم تزریق کند. از دیدگاه آنان، جان مردم ایران ارزشی ندارد، مهم آن است که بتوانند به گروههای ترور خارجی همچنان یاری برسانند تا شاید به آرزوی خام خود که همانا رهبری جهان اسلام است برسند.
و امروز، روی سخن ما با دولتهای جهان است. آنان باید برای برانداختن این رژیم فتنهگر دست اتحاد دهند و به اقدام مشترک دست بزنند. بدانند آنان، که اینگونه نکوهشهای شفاهی علیه عملیات رژیم ایران، هیچ سودی ندارد و این حکومت را از ادامه رفتار خود باز نخواهد داشت. دنیا باید برای پایان بخشیدن به این مصیبتی که روز به روز خطرناکتر میشود، عزم بیشتری نشان دهد و به اقدامات موثرتری دست بزند.
ملت ایران منتظر است، مردم ایران چشم انتظار به آنان دوختهاند. ای جهانیان برخیزید. ایران در آستانه بزرگترین فاجعه قرار دارد، نجات دهید، دست یاری به سوی ملت ایران دراز کنید.
اورشلیم؛ شنبه ۱۶ مردادماه ۱۴۰۰ – ۷ ژوئیه ۲۰۲۱ میلادی