پس از دریافت دستوری از خامنه ای، یک نهاد قضایی حکومت رای داد که انحصار انتشار و پخش برنامه های رادیویی و تلویزیونی باید در انحصار رادیو و تلویزیون دولتی رژیم باقی بماند. بدین سان، حکومت گام دیگری برای تکمیل سانسور و اختناق فکری در رژیم کنونی بر می دارد.
از تهران خبر رسید که بدنبال دستور علی خامنه ای هیأت عمومی دیوان عدالت اداری رأی به ابطال مصوبه کمیسیون تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی داد .خبرگزاری ایرنا در این باره نوشت : به این ترتیب انتشار و پخش برنامههای صوتی و تصویری فراگیر، منحصرا در صلاحیت رسانه ملی قرار گرفت.
ایرنا در ادامه نوشته که هیأت عمومی دیوان عدالت اداری مصوبه “کمیسیون تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی” را ابطال کرد. این مصوبه در خصوص “ارائه خدمات صوتی، تصویری و پخش همگانی ماهوارهای” به عنوان بخشی از خدمات پروانه فعالیت اپراتورهای ماهوارهای مخابراتی بود.
هیات عمومی دیوان عدالت اداری برای ابطال این مصوبه از جمله به ماده ۷ قانون اساسنامه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی و نظریه تفسیری شورای نگهبان در دیماه سال ۱۳۷۹ اشاره کرده است.
طبق ماده ۷ قانون اساسنامه سازمان صدا و سیما مصوب سال ۱۳۶۲، «تأسیس فرستنده و پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی در هر نقطه کشور در انحصار این سازمان بوده و چنانچه اشخاص حقیقی یا حقوقی اقدام به تأسیس یا بهرهبرداری از چنین رسانههایی کنند، از ادامه کار آنان جلوگیری به عمل آمده و تحت تعقیب قانونی قرار خواهند گرفت».
شورای نگهبان نیز از انتشار و پخش برنامههای صوتی و تصویری از طریق سیستمهای فنی قابل انتشار فراگیر برای مردم در قالب امواج رادیویی و کابلی، غیر از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را خلاف این اصل دانسته بود.
سایت خبری عصر ایران در این باره نوشته : «ما در این سالها نه تنها اجازه ندادیم شبکههای خصوصی رادیو و تلویزیون توسط بخش خصوصی و مدنی و حتی دستگاههای حاکمیتی راهاندازی شود، بلکه حالا میخواهیم این انحصار و ناکارآمدی را به فضای مجازی نیز تعمیم دهیم».
همیشه همین گونه بوده است و چنین عملی به هیچ عنوان چیز تازه ای نیست! ما در ایران رادیو یا تلویزیون خصوصی نداریم که توانسته باشد مستقل عمل کند. رادیو و تلویزیون همواره و همیشه در خدمت بقاء رژیم و سانسور خبری و دروغ پراکنی بوده است، مابقی برنامه ها در خدمت مراسم مذهبی و ملاها بوده تا شستشوی مغزی را پیوسته به جلو ببرد . ایران به همت مشتی ملای جانی به دهکده ای تبدیل شده و مردمانی روستایی که به بدترین شکل ممکن تربیت شده اند. بیچاره زنان و کودکانی که در این جهنم زندگی می کنند و بیچاره مردانی که دیگرگونه می اندیشند و توان تغییر این همه را ندارند. ما هر روز می میریم و زنده می شویم و شکنجه می شویم و باز فردا در جهنم ساخته شده توسط ملایان به دنیا می آئیم. جهنمی در همین جهان!