
تفسیر سیاسی هفته
نوشتـۀ منشـه امیـر
فرمانروای کره شمالی، کیم جونگ اون، که شاید بتوان وی را ولی فقیه کمونیستی نامید، می کوشد در مذاکرات هسته ای با ایالات متحده همان تاکتیک های رژیم اسلامی ایران را به کار گیرد.
او میخواهد با انجام برخی گذشتهای نمایشی و شماری از کوتاه آمدن های حاشیهای، همه توان هستهای خود را حفظ کند و همزمان، ایالات متحده را به لغو تحریم های اقتصادی بکشاند که کمر آن حکومت را شکسته و موجب عقب ماندگی و فقر و بیچارگی شده است.
این ترفند را در مورد مذاکرات هسته ای رژیم ایران با گروه ۵+۱ به خوبی دیدیم.
یعنی، لغو تحریم های بین المللی علیه حکومت ایران در حالی انجام گرفت که رژیم ایران توانست همه تاسیسات و تجهیزات اتمی خود و همه مراکز هسته ای را، از نطنز تا اصفهان و از ساغند تا فُردو دست نخورده باقی گذارد.
حالا رهبر کره شمالی نیز می کوشد همین ترفند را در پیش گیرد. ولی دونالد ترامپ، باراک اوباما نیست و اعلام داشته که لغو کامل تحریم ها، تنها هنگامی صورت خواهد گرفت، که حکومت کره شمالی از همه توان اتمی و خطرات امنیتی نسبت به کشورهای همسایه، محروم شده باشد.
در این مرحله، گفتگوها به نتیجه نرسیده و معلوم نیست که رهبر کره شمالی چه هنگام به سر عقل خواهد آمد که بتوان مذاکرات را از سر گرفت.
شاید هم کیم جونگ اون بیم دارد که اگر یک توافق اتمی با ایالات متحده امضا کند، به همان سرنوشت برجام مبتلا شود و اگر یک انگشت داد، آمریکا همه دست را طلب کند.
ولی مورد ایران و کره شمالی در این زمینه شباهتی ندارد. زیرا ترامپ از روز اول گفته است که کره شمالی باید از قدرت موشکی نیز محروم گردد و خطرات آن نسبت به کشورهای همسایه و به ویژه کره جنوبی متوقف گردد.
دونالد ترامپ، باراک اوباما نیست که توافق نیم بند برجام را با رژیم ایران امضا کرد و یکی از بزرگترین اشتباهات سیاسی جهان را مرتکب شد.
در آن سال که خامنه ای دستور انجام به اصلاح خودش “نرمش قهرمانانه” را صادر کرد، رژیم در چنان شرایط بد اقتصادی قرار داشت که اگر باراک اوباما به دادش نمی رسید، مردم ایران احتمالا آن نظام سرکوبگر و ضد ایرانی را بر انداخته بودند.
در آن ایام اگر اوباما ایستادگی می کرد و فشار را بیشتر می ساخت، رژیم به زانو در میآمد و شاید ملت ایران از دست مصیبتی که جمهوری اسلامی ایران نام دارد، رهایی می یافت.
ولی در مورد مذاکرات اتمی با کیم جونگ اون، ترامپ از روز اول گفته است که تحریم ها تنها هنگامی برداشته خواهد شد، که توان اتمی و موشکی و هر نوع تهدید دیگری از جانب رژیم پیونگ یانگ برطرف شده باشد.
کیم جونگ اون می ترسد که اگر به چنین خواسته ای تن در دهد، عاقبت خویش را نیز به خطر انداخته است و چنین موافقتی موجب سقوط رژیم گردد.
او درک نمی کند که دنیا عوض شده و باید به این تغییرات تن در داد و متناسب با زمان رفتار کرد.
این اصل را ، در مورد حکومت اسلامی نیز در همه موارد می بینیم و احساس می کنیم.
در دنیای قدیم، امپراطوری هایی برپا شد که می خواستند دنیا را ببلعند و جهان را زیر تسلط خود بگیرند. نه تنها این، بلکه گمان داشتند که می توانند همه تمدن ها و فرهنگ های دیگر را نابود کنند و فرهنگ خویش را بر همه اقوام و ملت ها مسلط سازند.
این اندیشه کهنه را ما در امپراطوری یونان و جانشین آن، امپراطوری رم دیدیم. ولی دو هزار و چند صد سال پس از آن، اکنون رژیمی در ایران بر سر کار است که می خواهد در مرحله نخستی کشورهای همسایه را به دین و آئین خود بکشاند و در مرحله بعدی بر دنیای اسلام مسلط گردد و اگر عمری برای رژیمشان باقی ماند، دنیا را نیز زیر سلطۀ خود درآورند.
امپراطوری ها نابود شدند و حکومت ایران می خواهد پا جای پای آنها بگذارد.
آن ها درک نکرده اند و نمی توانند درک کنند که دنیا عوض شده و ارزش های سیاسی و اخلاقی و روابط بین ملتها و دولتها کاملا دگرگون گردیده و باید خود را با دنیای جدید وفق دهند و شیوه اندیشه و رفتار خویش را کاملا دگرگون سازند.
در گذشته، کشور متعلق به یک خانواده و یا یک فرد بود که او را سلطان و یا امپراتور می خواندند و از دیدگاه او، مردم رعیت بودند، یعنی بردگان و بندگان سلطان بوند و هدف هر اقدامی، خدمتگزاری نسبت به سلطان بود و وسیله او، مردمانی بودند که در آن سرزمین می زیستند.
امپریالیسم، یعنی برپایی امپراطوری های پرقدرت، از قرن ها پیش از صحنه جهانی محو شده، ولی رژیم ایران اکنون می خواهد آن را از نو برقرار کند.
کولونیالیسم و استعمار نیز از اواسط قرن بیستم رخت از جهان بربست، ولی رژیم ایران می خواهد همان شیوه ها را، منتها به بهانه پیشبرد اسلام به اجرا گذارد.
خود ملت ایران را بدبخت کرده اند، و اکنون می خواهند همان بلا را نصیب ملت های دیگر سازند.
در قرن نوزدهم، بریتانیا و فرانسه و اسپانیا و پرتغال با این بهانه که می خواهند دنیای عقب مانده را با تمدن آشنا سازند، به جهانگشایی دست می زدند و و اکنون رژیم ایران است که با ادعای ترویج اسلام، پول و اسلحه به مزدوران خود می دهد که بر کشورها مسلط گردند و فرمانروایی را در اختیار رژیم ایران قرار دهند.
در دنیای گذشته، حاکم یک سرزمین، فرمانروایی بر جان و مال مردم را نیز در دست خود داشت. ولی امروز، حکومت مال مردم است و حاکم، باید خدمتگزار مردم باشد و به بالعکس.
امروز در ایران حکومتی بر سر بر کرسی مراد سوار است که می گوید همه چیز فدای اسلام. ولی در حقیقت می گوید همه چیز فدای ما که کارگزار اسلام و نماد آن هستیم.
بدین سان، همه دزدی های خود را نیز حق طبیعی خویش تلقی می کنند که کسی اجازه انتقاد از آن را ندارد.
واژه دیگری که آنان با تزویر و ریا به کار می برند، واژه مقاومت است.
البته هر انسانی حق دارد در برابر ظلم و ستم مقاومت کند و باید این کار را بکند. ولی برای آنان واژه “مقاومت” مفهومی کاملا متفاوت دارد.
آنان، واژۀ “مقاومت” را برای توجیه ترور و آدمکشی به کار می برند.
از دیدگاه آنها، جبهه مقاومت مرکب از رژیم تروریست پرور ایران و همه سازمان های آدمکشی عربی و فلسطینی و اسلامی است که رژیم ایران آنها را وسیله قرار داده تا بتواند هدف های نامشروع خود را پیش برد.
داعش نیز وقتی سر می برد، ادعا می کند که برای اعتلای اسلام به این جنایت دست زده است.
این را دنیا نمی پذیرد و برای ریشه کن ساختن آن تلاش می کند. همانگونه که حتی دولت بریتانیا می آید و شاخه سیاسی حزب الله لبنان را نیزیک نماد تروریستی خوانده و آن را هم تحریم می کند، زیرا سیاست حزب الله نیز، ترویج ترور و انسان کشی است.
از دیدگاه رژیم ایران، تلاش برای نابودی اسرائیل یک واجب اسلامی است، ولی دنیای امروز چنین نیتها و اندیشه هایی را مردود می داند و در برابر آن می ایستد.
کشورهای جهان به تنظیم یک رشته معاهدات و توافق های بین المللی پرداخته اند که هدف از آن، خشکاندن منابع مالی گروه های ترور است که دنیا آن ها را محکوم می داند و میخواهد ریشه کن سازد.
این را حکومت ایران هنوز درک نکرده، و یا حاضر به قبول آن نیست و سرنوشت تصویب آن معاهدات از جانب حکومت ایران، همچنان نامشخص است.
آنان همچنین درک نمیکنند که طبق ارزش های امروزی، جان انسان ها عزیز است و باید در حفظ آن کوشید و مجازات مرگ را منسوخ کرد و از قصاص و بریدن دست یا پای مجرمین دوری جست و زنان را سنگسار نکرد.
آنان همچنان تبلیغ می کنند که دو رسالت عمدۀ برای هر انسان وجود دارد، که همانا جهاد و شهادت است.
یعنی، از دیدگاه رژیم ایران، انسان برای آن زاده شده که بجنگد و بکشد یا کشته شود. جهاد و شهادت!
از دیدگاه آنان، جهان به دو بخش دارالحرب و دارالاسلام تقسیم شده و اندیشه همزیستی مسالمت آمیز بین همه ملت ها و همه اقوام و همه مذاهب، معنی و مفهومی ندارد.
آنان با این استدلال فریبکارانه که نمایندگان دین برتر هستند،از نابودی کشور دیگر و تسلط بر آن سرزمین سخن می گویند.
خود را دارالاسلام می نامند و خاک آنان را دارالحرب می دانند.
این را درک نکرده اند که دنیا در تلاش مسالمت و دوستی و دوری از جنگ و پایان بخشیدن به خونریزی است و هر رژیمی که جهاد و شهادت را ترویج می کند، در جامعه جهانی جایی ندارد.
همین دگرگونی اندیشه ها و مفهوم واژه ها را می توان در همه امور دیگر اجتماعی و حکومتی نیز مشاهده کرد.
واژه آزادی، به مفهوم آن نیست که حکومت هرکاری را که می خواهد، آزاد است به آن دست بزند ولی در همان حال، مردم عادی برای رسیدن به حقوق خود اجازه پیکار ندارند.
واژه آزادی به مفهوم آن نیست که فردی بتواند آزادانه در مدح رژیمی سخن بگوید و در همان حال از حق انتقاد از آن رژیم محروم باشد.
مثال های زیادی می توان در مورد تغییر مفاهیم و معانی واژه ها در دنیای امروز عنوان کرد.
ولی رژیم ایران همچنان در دنیای یک هزار و چهارصد سال پیش قرار دارد و ادعا می کند که اقتصاد امروز را باید اسلامی کرد، و مدیریت باید اسلامی باشد و علوم انسانی از دانشگاه ها حذف شود و به جای آن علوم اسلامی برقرار گردد و دنیا حق نداشته باشد در امور حقوق بشری در ایران قضاوت کند، زیرا رژیم این سرزمین، پیرو حقوق بشر اسلامی است و ارزش های امروزی را متعلق به دنیای کفر و دارالحرب می داند.
خودشان در دوران پس از جاهلیت در جزیره العرب به سر می برند و می خواهند ایران را به آن دوران تاریک و عقب مانده بکشانند.
ولی دنیا عوض شده، دانش پیشرفت کرده و انسان ها آگاه تر شده اند و ارزش های اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و بین المللی دستخوش تغییرات شگرف و شگفت شده است.
آن ها این دگرگونی را درک نکرده اند و یا نمی خواهند درک کنند و خود را به جهالت می زنند.
ولی دنیا باید همه این کهنه اندیشان را یک جا جاروب کند و از صحنه خارج سازد و تعیین سرنوشت به دست خود مردم بیافتد.
این جبر تاریخ است و حتما عملی خواهد شد.
اورشلیم – شنبه یازدهم اسفند ماه ۱۳۹۷ دوم مارس ۲۰۱۹
رژیم جمهوری اسلامی ایران و کره شمالی از خطر متشابه جهانی برخوردار نیستند چه بسی حتی کره شمالی سرانجام از منظر جهانی به رسمیت شناخته خواهد شد بالعکس رژیم جمهوری اسلامی ایران به دوران سنگی و عصر حجر و ارتجاع سرخ و سیاه و ضد اسلام و ضد بشر و ضد صلح و ضد تکامل متهم بگردد و با اعتراض و حمله جهانی مواجه بگردد. «کره شمالی نمونه ژاپن دوم در خاورمیانه است و ایران در این وادی نمونه خاورمیانه است.»
درود و سپاس بینهایت بر جناب امیر تحلیل گر نابغه،سپاس فراوان از رادیو پیام اسرائیل
آسمان ریسمان خوبی نموده اید ولی اگر “دنیا دگرگون شده” ومعتقیدبایدگذشت های زیادازاندازه نشان داد، چراخودتان درزمینه ی فلسطینیان یاحداقل کشورهای همسایه تان که خاک آن ها به هردلیل اشغال نموده اید از این نصایح خودتان استفاده نمی کنید؟!
درود جاوید شاه بساط کشتن باید در ایران و کشور های اسلامی تمام شود این موضوع تهوع آور است حالا باید مرگ نصیب کسانی شود که چهل است در دنیا از کشته شدن حرف زدند و کشتند هرچه در ذهنشان است باید بر سر خودشان بیاید بیایید ببینید در ایران چقدر سگ و گربه می کشند حیوانات خیلی بی گناه و بی پناهند آدم دلش خیلی به حال آن ها می سوزد من خودم مرتب برای آن ها غذا می برم ولی خوب فقط برای تعداد کمی می توانم این کار را بکنم باید دولت ملی بیاید سر کار این بار را هم از دوش من بردارد خیلی خسته شدم شاید ملکه انگلیس و دوستای استعمارگرش دست از سر ما بردارند ما که به نیمه عمرمان رسیدیم در ایران ولی نفهمیدیم کی زمان این قدر زود گذشت و آیا ما به دنیا آمدیم که فقط کار کنیم و دیگر هیچ وقتی عرب ها در فیلمی که برای دیدن ژنرال بختیار به ایران بندرعباس آمدند در فیلم داشتند لب های یکدیگر را می بوسیدند من که دیدم خیلی تعجب کردم چرا گونه یا لپ همدیگر را نبوسیدند ان ها عرب دبی بودند و عربستان چند هزار درجه از آخوند های ایران بهتر است چون کمتر م یکشد و لی حیف از آن یکنفر راکه می کشد باید غربی ها به هیچکس اجازه کشتار ندهند البته اول باید از خودشان شروع کنند اول انگلیس و فرانسه و آلمان که ادعای حقوق بشر می کنندو حزب دموکرات آمریکا که از این ها بی شرف تر در عمرم ندیدم
مرسی میترا، این رژیم ایران به انسان اهمیت نمیده چه برسه به حیوان
با درود
شاید دونالد ترامپ به این نتیجه گیری رسیده باشد که آمریکا هم اکنون قدرت مطلق نظامی , اقتصادی و سیاسی در جهان است و الان زمانیستکه باید تمامی تهدیدهای کوچک پیش رو را خاموش کند و یا اینکه در یارگیری , آنها را به سمت خودش بکشاند و فقط به چند رقیب جدی خود بپردازد.
از این رو اگر یک قدرت جهانی به چنین نتیجه گیری رسیده باشد , قواعد بازی را او تعیین میکند و دیگر لازم نیست که در مذاکرات و اختلافات خود با کشورهای مختلف به قانون “برد-برد” معتقد باشد و حالا دیگر بایستی به قانون ” برد- باخت” یا “برنده-بازنده” بیاندیشد.
اگر تصور دونالد ترامپ همین باشد که عرض شد , دنیا وارد یک چالش بسیار جدی شده است و هرچه بیشتر به جلو برویم , این چالش شدیدتر و اختلافات بین کشورهای رقیب , افزایش خواهد یافت.
یک گمان و احتمال بعید هم اینستکه گروهی شاید به فکر ترک کره زمین افتاده باشند تا از فضا شاهد درگیری و جنگ مردمان و جمعیت بیش از اندازه رشد یافته بر روی کره زمین باشند. و البته در این تدبیر هستند تا پس از کاهش چشمگیر جمعیت مردمان این کره عجیب و پر ماجرا , به آن بازگردند!!!
اما با یک نگاه به فعالیتهای انتخاباتی آمریکا و رقبایی که آمادگی خود را اعلام کرده اند , اینگونه استنباط میشود که دونالد ترامپ مجددا در انتخابات ۲۰۲۰ برنده خواهد بود.
آقای علی اطلاعاتی رژیم، تحلیل های آقای منشه امیر آسمان و ریسمان نیست، حقیقت و درک صحیح از تاریخ است، اسراییل هیچ سرزمینی را اشغال نکرده، اعراب جنایتکار غزه، عرفات و همه تروریست های فلسطینی چون ارباب شان رژیم فاشیستی خون ریز و تنبل هستند. آسمان ریسمان را بهم بستن کار خطیبان حرفه ای چون خمینی و سید علی است.