اعلام کرده اند که قصد دارند غنی سازی اورانیوم را از فردا (یکشنبه) در سطح بالاتری ادامه دهند.
دنیا چه خواهد کرد؟
آژانس بین المللی اتم چه رفتاری در پیش خواهد گرفت؟
آمریکا درخواست برپایی نشست شورای حکام آژانس را کرده است. ولی رژیم ایران این درخواست را “طنزآمیز” می خواند و روسیه ادعا میکند که بررسی چنین موضوعی در صلاحیت شورای حکام نیست.
اگر نیست، پس کدام مرجع باید به آن رسیدگی کند؟
دنیا نباید نسبت به این رفتار رژیم ایران راه سکوت در پیش گیرد.
این تصمیم گامی برای رسیدن حکومت ایران به رویای تولید بمب هسته ای است.
حسن روحانی گفته است: «از تاریخ شانزدهم تیرماه (فردا) اورانیوم را در هر سطحی که صلاح بدانیم و نیاز داشته باشیم، غنی سازی خواهیم کرد و دیگر به محدودیت ۳٫۶۷ درصدی پایبند نیستیم».
در صدش را نمی گوید، ولی همگان می دانند که مرحله بعدی، تولید اورانیوم در سطح بیست درصدی است که راه را برای هشتاد درصد و نود درصد هموار میسازد که برای ساخت بمب هسته ای به کار میرود.
یعنی چه وقتی روحانی می گوید به هرمقدار که صلاح بدانیم و نیاز داشته باشیم؟
صلاح بدانیم چه مفهومی دارد؟
رژیم عضو معاهده ان پی تی می باشد. آن را در دوران شاه فقید امضا کرده است.
شاه قصد تولید بمب هسته ای نداشت و با پیوستن به این معاهده، هدفش آن بود که ایران به جای آن که راه تعرض و تهاجم نسبت به دیگران را در پیش گیرد، و بهای سنگینی بابت آن بپردازد، توان و تلاش خود را صرف بهبهود حال ملت کند و ایران را به سوی پیشرفت و پیوستن به قدرت های مهم جهان مبدل سازد.
او، نگاهش به قدرت جنگی نبود. ایرانی با کسی جنگی ندارد. شاه می خواست که اقتصاد ایران قوی شود، دانش ایرانیان گسترش یابد و افتخار ایرانیان در صحنه جهانی بالا گیرد.
ولی اکنون رژیمی در ایران بر قدرت مسلط است که می خواهد ملت را فدای آرمان های دینی خود و آرزوهای مالیخولیایی خویش قرار دهد و وقتی از “ملت” سخن می گوید، منظورش سیاهی لشگر و یا گوشت دم توپ است و انتظارش آن است که مردم به جنگ بروند، کشته شوند تا شاید رژیم بتواند به آرزوهای کولونیالیستی و امپریالیستی خود برسد.
بعد، حسن روحانی می گوید: از این پس اورانیوم را در هر سطحی که نیاز داشته باشیم، غنی خواهیم کرد.
او از کدام “نیاز” سخن می گوید؟
ملت ایران به نان و آب نیاز دارد.
ملت، معیشت می خواهد.
اورانیوم غنی شده به چه دردش می خورد؟
این رفتار آن ها، جز مصیبت و ذلت، هیچ خوبی دیگری برای ملت ایران به ارمغان نمی آورد.
کشوری که تالابهایش خشکیده، هوایش آلوده شده، کارخانه های تولیدیش یکی پس از دیگری بسته شده، طبقه متوسط به سطح بینوایان و مستمدان نزول کرده، بیکاری بیداد می کند، تحریم های اقتصادی رژیم را به آستانه ورشکستگی رسانده، فحشا و اعتیاد همچنان رشد می کند، چنین کشوری اورانیوم بیست درصدی را برای چه می خواهد؟
یک امام جمعه نادان و پرمدعا در نماز جمعه مشهد، می گوید که رژیم با اقتدار بسیار قادر است آمریکا را به زانو درآورد و یک فوت کند، و آمریکائیان به هوا روند.
آیا این آخوند، حتی یک بار اسلحه به دست گرفته است؟
آیا از نظام و نظامیگری چیزی می داند؟
آیا استاد امور جنگی در دانشگاه استانفورد آمریکاست که این گونه با قاطعیت از توان نظامی رژیم ایران سخن می گوید؟
و یک امام جمعه فریبکار و گمراه دیگر، در نماز جمعه تهران، می گوید “جمهوری اسلامی ایران اگر اراده کند به اسرائیل حمله کند، کافی است که نیروگاه اتمی دیمونا را با موشک مورد اصابت قرار دهد”.
آنقدر بی اطلاع است که حتی نمی داند اسرائیل نیروگاه اتمی ندارد و آن چه دارد یک کوره اتمی در دیمونا می باشد که حدود نیم قرن پیش برپا شده است.
آخوند موحدی کرمانی، در ادامه یاوه سرایی خود می گوید: «همین حمله موشکی جمهوری اسلامی ایران، باعث خواهد شد که این رژیمی که دویست کلاهک اتمی دارد، چندین بار سرزمین خود را شخم زده ببیند.
این را آخوندی می گوید که او هم کوچکترین آگاهی درباره ارتش و نظام و نیروهای مسلح و شیوه های جنگ الکترونی و سایبری و غیره نشینده و نمی داند.
می گوید “یک موشک می اندازیم، می خورد به نیروگاه اتمی دیمونا، آن را منفجر می کند و زمین اسرائیل چندین بار شخم می شود و همه مردم اسرائیل کشته می شوند که یک و نیم میلیون نفر آنان عرب هستند که از میانشان یک میلیون و دویست هزار نفر عرب مسلمان هستند – البته عرب اهل تسنن که شیعیان را مسلمانان واقعی نمی دانند.
مرحوم مغفور اکبر هاشمی رفسنجانی نیز گفته بود که “یک بمب اتمی اسلامی” می تواند آن چه را که او “رژیم صهیونیستی” نامیده بود، نابود کند.
فکر نکرده بود که حمله اتمی به اسرائیل، مسجد الاقصی را نیز ویران خواهد ساخت و صدها هزار نفر عرب و مسلمان شهروند اسرائیل نیز کشته خواهند شد.
از دیدگاه آنان، مهم، نابودی اسرائیل است. مسجد الاقصی و بیش از یک میلیون نفر عرب مسلمان، عددی نیستند!
آیا این است مفهوم حمایت رژیم ایران از فلسطینی ها؟
آخوند موحدی کرمانی و مرحوم مغفور هاشمی رفسنجانی، برایشان مهم نبود که اگر رژیم به یک حمله اتمی علیه یک کشور دیگر دست بزند، چه فاجعه ای برای ملت ایران و سرزمین پاک ایران به وجود خواهد آورد.
این ها ایرانی هستند؟ این ها مسلمان هستند؟ این ها انسان هستند؟
آیا حالا درک می کنند که چرا دنیا نمی خواهد که آن ها به برنامه های هسته ای ادامه دهند؟
آیا متوجه می شوید که چرا ترامپ نمی خواهد که رژیم ایران به تجاوزگری در منطقه ادامه دهد؟
احساس می شود که رژیم ایران با اعلام نقض تعهدات خود از برجام، آن هم به صورت گام به گام، قصد خودکشی دارد.
امروز، بیش از هر زمان دیگر، دنیا با تلاش رژیم ایران برای ادامه برنامه های اتمی کنار نمی آید.
حتی روسیه و چین هم با اعلام تصمیم رژیم برای بالابردن سطح غنی سازی اورانیوم مخالفت ورزیده اند.
ولی جناح تندرو و ماجراجوی رژیم، که ایران را به سوی جنگ پیش می برد، ابراز خرسندی عمیق می کند که حسن روحانی نیز با سخنان جنگ طلبانه اخیر خود، به جرگه “خودی” پیوسته است.
مثل تندروها سخن می گوید، آمریکا را مورد تهدید قرار می دهد و به دنیا اخطار می کند.
“خودی” شده است.
دیگر آن حسن روحانی نیست که می گفت می خواهد سطح تنش را پائین آورد و درگیری ایران با دنیا را پایان دهد و تاب و توان کشور را ، در امور سازندگی مورد بهره گیری قرار دهد.
حالا حسن روحانی، همانند فرماندهان سپاه پاسداران، از جنگ و خونریزی سخن می گوید.
چاره ای هم ندارد. زیرا تا دو ماه پیش دائما توطئه می کردند که او را از قدرت بیاندازند و حتی احتمال کودتا علیه وی وجود داشت و از برپایی یک دولت نظامی سخن به میان آمده بود.
برادرش را مورد پیگرد قرار دادند و او را به تخلفات مالی متهم ساختند تا شاید روحاین را به جرگه خود بکشانند – و چنین شد!
ولی، حکومت اسلامی ایران به کجا می رود؟
تا چه حد می تواند در راه ادامه برنامه های هسته ای گام بردارد، بی آن که مورد واخواست جهانیان قرار گیرد؟
از همه مهمتر، آمریکا در برابر چنین وضعی چه خواهد کرد؟
تهدیدهای ترامپ را زیاد شنیده ایم – واکنش های عملی چه خواهد بود؟
توقیف کشتی حامل نفت ایران، تاچه حد بحران را شدیدتر می کند؟
اگر پیشنهاد محسن رضایی عملی گردد و رژیم ایران بر یک نفتکش انگلیسی مسلط گردد، پیامد آن چه خواهد بود؟
در حال حاضر چنین تصور می شود که رژیم قصد کوتاه آمدن ندارد.
همچنان شاخ و شانه می کشد و آن آخوند، اسرائیل را به نابودی تهدید می کند.
ولی صدای شکستن استخوان رژیم شنیده می شود.
دیر نیست روزی که قدر و قدرت آنان، همانند یک کاخ کاغذی فرو ریزد و جهانیان نفس راحتی بکشند و مهمتر از همه آن که ایرانیان نیز از این کابوس، از این اختاپوسی که به جانشان افتاده است، رها گردند.
اورشلیم – شنبه پانزدهم تیرماه ۱۳۹۸ ، ششم ژوئیه ۲۰۱۹
سلام جناب امیر. تا حالا چه کسی با منولوگ توانسته است دلها را به یکدیگر نزدیک کند؟ شما چه تفاوتی با افرادی که از منابر یکسویه کسب درآمد می کنند دارید؟ آیا می شود بجای گفتگوی یکطرفه گفتگویی دوطرفه برگزار کنید و پاسخهای طرف مقابل را نیز بشنوید تا هر دو طرف در تنهایی خود به فکر فرو روند و برای مشکلات ارتباطی بین جوامع که بسیار سطحی و مبتذل می باشند راهکار بیرون رفتن از مشکلات را پیدا شود؟
منابر یکطرفه هزینه زندگی ما آدمها را تامین می کنند. اما چیزی که آرامش را به فرزندانمان هدیه می کند گفتگوی دوطرفه می باشد. آیا دلی گشاده برای برپایی چنین گفتگوی دوطرفه ای را خواهیم داشت؟
آقای سعید من فکر میکنم یا شما با روند برنامه های رادیو اسرائیل کوچکترین آشنایی ندارید و یا اصلاً معنای تحلیل سیاسی را نمیدانید بخاطر آنکه رادیو اسرائیل به اندازه سن و شما فعالیت ژورنالیستی و رسانه ای کرده است و از همه مهمتر خود استاد امیر عزیز در دنیای رسانه یک برند بسیار نمونه هستند و نه تنها سابقه چندین سال کار حرفهای در سطوح عالی را داشته اند بلکه فقط همین تحلیل هفته جناب استاد مخاطبان میلیونی دارد . بالغ بر ۴۰ – ۴۵ میلیون نفر ایرانی هر هفته در انتظار تحلیل های جناب استاد منشه امیر نازنین لحظه شماری میکنند . باید به شما بگویم اصل تحلیل سیاسی خبر همین است . خود من و خانواده من هر هفته منتظر شنیدن تحلیل استاد منشه امیر بزرگوار هستیم ، رشته تحصیلی من کارگردانی سینما تئاتر است و خوب به طبع بنده شغلم رسانه است . استاد کارگردانی رادیویی ما که فردی است که در شورای انقلاب فرهنگی هم هست به ما میگفت برای آنکه تسلط یک گوینده را بر مطلبی که آن را گویندگی میکند یاد بگیرید فایلهای صوتی تحلیل جناب منشه امیر را گوش کنید . این یعنی جایگاه استاد به قدری بالاست که خود مسئولان جمهوری اسلامی این بزرگی و حرفهای بودن استاد را به زبان میآورند . من از شما خواهش میکنم بروید و در مورد تحلیل مطالعه کنید . واقعا متن شما من را شدیداً ناراحت کرد .
سلام جناب آلن عزیز. خوشحالم که برای اولین بار اگر چه نه خود آقای امیر اما یک نفر به مطالبم در رادیوی صدای اسرائیل پاسخ می دهد. جناب آلن، کمیت نفرات علاقمند به یک فرد دلیلی بر کامل بودن آن فرد نمی شود. اگر کمیت علاقمندان آقای امیر می توانست دلیلی بر درستی مواضع یک فرد باشد بعد از گذشت دهه ها از تشکیل کشور اسرائیل بین یهودیان و اعراب آرامش برقرار می شد و یهودیان و مسلمانان و مسیحیان اسرائیل می توانستند با مشارکت خود چنان نظم مستحکمی را ایجاد نمایند که هیچ کشور بیگانه نتواند انسجام آنان را بر هم بزند و برادرکشی یا بقول آقای امیر پسرعمو کشی در این سرزمین ادامه یابد. واقعیت این است که بعد از تشکیل کشور اسرائیل نسلهای متعددی از یهودیان همانند فلسطینیها در این سرزمین بدنیا آمده اند، زندگی کرده اند، تشکیل خانواده داده اند و زندگیشان به این سرزمین پیوند خورده است. زندگی و آرامش آنها به توانایی ایجاد حس مشارکت در کار و زندگی و حاکمیت سیاسی با هموطنان فلسطینیشان پیوند خورده است. آیا بالاخره بایستی این دو ملت بتوانند برای سرزمین مشترکی که هر دو ملت در آن زندگی می کنند به فهم مشترک برسند یا خیر؟ آیا سرنوشت یهودیان اسرائیلی را به منافع ایالات متحده گره زدن بخاطر کمک مالی سالی ۳ یا ۴ میلیار د دلار کار عاقلانه ای است؟ این همان کاری است که آقای نتانیاهو می کنند و آقای امیر مدافع این روش می باشند. آیا می توان موجودیت یک کشور و ناتوانی در رسیدن به تفاهم افراد یک سرزمین را با بالا بردن هراس همیشگی از دشمن خارجی حفظ نمود؟ در حال حاضر آقای نتانیاهو بشدت در تلاش برای بیشتر کردن نزاع و دشمنی ایران و ایالات متحده می باشند. آقای امیر نیز در همین راستا تحلیل می نمایند. آیا بیشتر شدن دشمنی بین ایالات متحده و ایران بسود منافع و آرامش یهودیان در اسرائیل تمام می شود یا بضرر آن؟ آیا اگر خدای نکرده جنگی در بگیرد کشور اسرائیل همانند کشورهای دیگر متحد ایالات متحده در معرض خطر قرار نمی گیرد؟ مسئله اصلی آقای امیر این است که ایشان بر پایه گفتمانی تحلیل می کنند که ریشه در نزاع تاریخی یهودیان و مسلمانان در صدر اسلام دارد و بر پایه این ریشه تاریخی، یهودیان اسرائیل را از حاکمیت سیاسی کشورمان می ترسانند. آقای امیر مسئله مهمتر تصمیم گیری انسانها را نمی بینند. مسئله مهمتر چگونگی تصمیم گیری آدمها بر اساس فردیت انسانها می باشد. فردیتی که بر پایه گفتگو و منافع حال آدمیان بسرعت شکلهای متفاوتی بخود می گیرد و ریشه همه دشمنیهای تاریخی را می خشکاند. امیدوارم این گفتگو در اینجا ادامه یابد و ترجمه آن در یکی از روزنامه های معتبر اسرائیلی ونیز ایرانی ادامه بیابد. سلامتی شما را آرزومندم.
جناب سعید؛
۱٫ این ترسوندن مخاطبین از اتفاقات زمان آینده دقیقا” کار آخوندها و سپاه و وزارت هستش،
مخاطبین رو از اتفاقات زمان آینده مثل جنگ احتمالی و غیره میترسونید تا بتونید با منصرف کردن شون از حمله و جنگ، به بهره برداری خودتون در زمان حال و فعلی ادامه بدید،
ببین جوجه، این فرمولی که تو داری باهاش حرف میزنی خیلی وقته که لو رفته (:
۲٫ ضمنا” این موضوعی که اسمشو گذاشتی نزاع بین یهودیان و مسلمانان در صدر اسلام، چیزی نیست جز دست اندازی و غارت زمین بنی اسراییل توسط مسلمانان و ادیان دیگر، زمینی که خد.ا به بنی اسراییل هدیه داد و هرگز از اونها این هدیه رو پس نگرفت،
این رو هم بدون که این خد.ایی که ادعا میکنید خد.است و جهان رو آفریده نیازی به امثال شماها نداره تا وکیل و وصی اون باشید، پس اینقدر بحث نزاع رو مطرح نکن چونکه فکر کنم دیگه از این هاله مقدس نمای دور شماها، حال خود خد.ا هم به هم میخوره.
۳٫ این موضوع فردیت در تصمیم گیری هم که بهش اشاره کردی، دقیقا” استراتژی آخوندی و سپاهی و وزارتی هستش، که برای تفرقه انداختن بین آدمها و سوار شدن روی موج اختلافات بین اونها بکار میره، چون بینشون بزرگ شدم اینو میدونستم،
ببین جوجه، بنی اسراییل اگر میخواستن واقعا” با همدیگه دشمنی کنن و هرکدوم طبق نظر خودش عمل کنه این اتحاد و یکدستی رو نداشتن، تو هم برو این بذز تفرقه رو یه جای دیگه پهن کن، شهرت بنی اسراییل به اینه که چند هزار ساله که از هم جدا نشدن، با بذر تفرقه تو هم از همدیگه، جدا نخواهند شد.
سلام جناب حومی. ۱- از ادبیات شما بسیار ممنونم. گفتن جوجه و مامور وزارت اطلاعات در گفتگویی که تنها و تنها اطلاعات دو طرف مبادله می شود چیزی جز تایید نظری که بنظرتان مخالف نظرتان می باشد نیست. آدم هنگامیکه پاسخی منطقی به نظر طرف مقابل دارد عصبانی نمی شود و به اهانت و انگ زدن متوسل نمی شود. عصبانیت ما و اهانت و خوار کردن دیگری هنگام گفتگو تنها نشاندهنده ترس ما از خودمان است. ترس از اینکه مبادا ما پاسخ مناسبی برای سوالات طرف مقابل خود نداشته باشیم. بجای ترس از خودتان اطمینان را جایگزین ترس از خودتان نمایید. اطمینان از اینکه ذهنتان چنان قدرتمند است که در تنهاییتان پاسخهای شایسته ای برای هر سوال سختی پیدا خواهید نمود. اگر پاسخی نیز پیدا نکنید با بازسازی ذهنتان، ذهن منسجم تر و قدرتمندتری را برای روبروشدن با سوالات سخت پیدا خواهید نمود.
۲- من هاله ای مقدس برای خودم، فردی که دهها عیب دارم و عیوبم از شما پوشیده است نکشیده ام. این شما هستید که پای مذهب را به داخل گفتگویی که صرفا مباحث ارتباط انسانی طرح می شود می کشانید و در مورد هدیه خداوند به بنی اسرائیل صحبت می کنید.
۳- موضوع فردیت برای تفرقه افکنی بین انسانها نیست. فردیت امیداواری و اعتماد یک انسان یک انسان دیگری است که بخاطر منافع کلان مشترک آدمیان قفل دلهای انسانها بر روی یکدیگر باز می شود و دشمنیهای گذشته بخاطر منافع حال و آینده فرزندانمان بسوی کمرنگ شدن و ناپدید شدن رفته و زمینه عمل مشترک فراهم می شود. اگر چنین اعتمادی به فردیت انسانها نبود در اساس چنین گفتگویی اینجا شکل نمی گرفت. اطمینان و اعتماد به فردیت تنها در طرف شما نیست که باعث تغییر عمیق ذهنی می شود. در طرف ما نیز اطمینان به فردیت تغییرات عظیم نگرشی ایجاد می شود. ما در اینجا با اعتماد به چنین فردیتی در حال تلاش برای تغییر نگرشها هستیم. شما در آنطرف در اسرائیل چه کوشش متقابلی انجام داده اید؟ گمان کنم آقای امیر بخوبی با نوشته ها و تلاشهای من در ایران آشنا باشند. آیینه من در اسرائیل چه کسی است؟ آیا یک نفر را می توانید ذکر نمایید؟
۴- جناب حامی، کسی که آدمها را دارای روحی مشترک در بدنهایی متفاوت می بیند و فردی که برای بچه های یهودی همسایه خود به همان اندازه فرزندان خودش آرزوی نیکبختی دارد با چند تا اهانت تند و ملایم و با چند تا انگ زدن از میدان در نمی رود. اهانتهایتان را به من بیشتر کنید. اطمینان داشته باشید پاسخ شما هر چقدر اهانت بار باشد مودبانه خواهم داد. آرزومند نیکبختی شما و خانواده محترمتان هستم.
۵- همین پاسخهای شما هر چند اهانت در آن وجود داشته باشد نشانه بسیار خوبی است. نشانه خوبی از وجود وجدانی قدرتمند در ما آدمها. امیدوارم وجدانهایمان بیشتر بتوانند با یکدیگر گفتگو داشته باشند. هر چند گفتگویی که آدمهای زیادی شاهد آن باشند اثرات کمتری را در زندگی ما آدمها ایجاد می کنند اما چون راه دیگری به غیر از این راه وجود ندارد مجبوریم از همین راه به گفتگوی خود ادامه بدهیم. خدا نگهدار.
امیدوارم سایت صدای اسرائیل گزینه ویرایش را برای نظرات ایجاد نماید تا اشتباهات نوشتاری را بتوان تصحیح نمود.
توضیح و جوابی که ارائه دادید رو خوندم، یک نکته در حرف های شما مخفی مونده نمیدونم عمدا” اینکار رو کردید یا اتفاقی هستش !
اما نکته اینه که؛
۱٫ هرگز نمی تونید به مساله ای اون هم مربوط به نظام فعلی در ایران بپردازید “و همزمان وانمود کنید که اون مساله نه روی مسائل پیرامونش تاثیر داره و نه از اونها تاثیر پذیره ” ! ! !
مثل اینه که شما بگید؛ من یک درخت رو در فضای باز کاشتم و بهش آب و کود دادم، و باید به من میوه بده، حالا آب و هوا هر چقدر هم خوب یا بد بود، ربطی به من و درخت من نداره چون من بهش آب و کود دادم،
آیا این کار منطقی هستش؟! و اصلا” امکان پذیره ؟!
۲٫ ولادیمیر پوتین مرد عاقل روزگار، حرف جالبی زد، گفت؛ >>> شیطان در جزئیات پنهان شده <<>> جزئیات و اصطلاحات روزنامه نگاری و قربانی نشون دادن خودتون <<< خودتون رو محق جلوه کنید !
نکته مهم و پنهان اینکه؛
متن های طولانی یکی از راه های سردرگم کردن مخاطب هستش که دولت ها و سازمان ها و شرکت های بزرگ معمولا" به عنوان سلاح بر علیه طرف مقابل، ازش استفاده میکنن، مثل قوانین سست با یک دنیا توضیح و تبصره، ولی سردرگم کننده !
بگذریم؛ فقط یک سوال؛
احیانا" شما در سیستم یا دولت یا سرویس امنیتی ای، شاغل نیستید؟
( امیدوارم احساس توهین نکرده باشید )
سلام جناب حومی. سوال شماره ۱ شما بشدت دارای ابهام است. خیلی متوجه منظور شما از این متن غیر شفاف نشدم. شاید منظور شما این باشد که چرا موضع خصمانه دولت ایران در قبال اسرائیل را در محاسباتم نمی گنجانیم؟ آیا منظورتان را درست فهمیدم؟ اگر منظور شما این موضوع باشد بخوبی حرفتان را می فهمم. این موضوعی است که در پاسخ قبلی به آن اشاره کردم. تلاش برای تغییر فردیت نه تنها در کشور شما بلکه در کشور من. این کاری است که بعد از جنگ غزه به آن پرداختم و رادیو پیام اسرائیل می تواند با یک سرچ اندک تلاشهای مرا متوجه شود. چنان به فردیت آدمها امیدوار بودم که اطمینان داشتم بعد از جنگ بزرگ غزه هیچگاه بین اسرائیل و دشمنانش جنگ بزرگ دیگری در نخواهد گرفت. می توانید سلسله مطالبی را که در این مورد نوشته ام را در صفحه فیس بوکم بیابید. امیدوارم پاسخ درستی به متن غیر شفاف شما داده باشم.
در مورد بخش دوم سوالتان در مورد متنی که نوشته اید و اینکه من خودم را بصورت قربانی گفتگو نشان داده ام، تقصیر خودتان بود. اگر در گفتگوی محترمانه ای که وجود داشت به من جوجه نمی گفتید و عصبانی نمی شدید من در موقعیت قربانی بودن قرار نمی گرفتم و امکان بهره برداری از قربانی بودن برای من بوجود نمی آمد.
اما در مورد سولتان اینکه آیا در سیستم دولتی یا سرویس امنیتی شاغل هستم یا نه؟ سوال خوبی بود. من به غیر از دوره اول یارانه دهی دولت آقای احمدی نژاد که برای دو یا سه سال یارانه دولتی دریافت کردم از دولت جمهوری اسلامی ایران حتی یک ریال دریافت نکرده ام. یکبار بخاطر کسب کوچکی که دارم مبلغ زیادی ظالمانه جریمه شدم. من در دهه اول انقلاب بخاطر مسائل احزاب سیاسی یک سال زندانی شدم که مدت ۷ ماه آن انفرادی بود. بعد از آن بخاطر عدم همکاری با وزارت اطلاعات از ورود به دانشگاه و درس خواندن محروم شدم و به همین دلیل مدرک من دیپلم علوم تجربی می باشد. در سن هیجده سالگی در وزارت اطلاعات یک نکته مهم را بصورت غیر شفاف متوجه شدم که در سن ۲۷ سالگی بطور سیستمی در ذهنم جا افتاد و به اهمیت آن کاملا پی بردم. آن نکته مهم این بود: مهم این نیست که قدرت و شلاق در دست چه کسی است. مهم این است که حقیقت در دست چه کسی است و فرد چه مقدار بر حقیقتی که بر آن باور دارد اشراف دارد. و چه مقدار فرد می تواند با استفاده از کلمات تمامی زوایای حقیقت را بدون اینکه مطرح کردن خودش اهمیتی داشته باشد برای دیگری توضیح دهد. آنچه بعد از آن اتفاق می افتد قدرت اسلحه، شلاق یا بمب اتمی نیست. کلمات در درازمدت تاثیر و قدرت خودش را بر روح و روان فرد، کشور و جهانی که در آن زندگی می کنیم می گذارد. امیدوارم پاسخهایم برایتان صادقانه و قانع کننده بنظر برسد و به این نتیجه نرسید که برای سردرگم کردن شما از متنی طولانی استفاده می کنم. خدا نگهدار.
یک نکته در پاسخ اخر ناگفته ماند. سازمانهای اطلاعاتی در کشورهای مدرن و غیر مدرنی که با تنشهای اجتماعی گوناگون روبرو هستند میدانگاه نبرد فکری حاکمیتهای سیاسی با مخالفانشان هستند. طبیعی است اگر سازمانهای اطلاعاتی برایشان امنیت و آرامش مردمانشان اهمیت داشته باشد که حتما دارد، مهمترین بهره برداران حقایق سازمانهای اطلاعاتی کشورها هستند. اهمیت ندارد این سازمان اطلاعاتی سازمان اطلاعاتی ایران باشد یا سازمان اطلاعات اسرائیل. طبیعی است هر کسی به تحلیل حقایقی که دنیای او را شکل می دهد می پردازد. اما ما چه در اسرائیل باشیم یا در ایران داوری را به جامعه اطلاعاتی کشورمان می سپاریم و با ایمان و یقین به فردیت قدرتمند آدمها مشاهده گر قدرت تحلیلهایی که جوامعمان را شکل می دهند و صلح و آرامش را برای مردمانمان به ارمغان می آورند هستیم.
بیا اصلا” این نظر دادن رو بذاریم کنار،
هر چی گفتم بدون قصد و غرض بود و فقط همون لحظه به ذهنم میرسید یا از روی تجربیات اندکم بود،
راستی منم رشته ام علوم تجربی هستش و فقط تا دیپلم خوندم، البته یه دیپلم الکتروتکنیک هم دارم، جالبتر اینکه من سربازیم هم توی وزارت اطلاعات بود منتها در پوشش نیروی انتظامی و ارتش بودیم، در موردم فکر ناجور نکن، من کسی رو اذیت نکردم، اونجا که بودم حتی مامورای وزارت هم از اینکه مثل بقیه کار کثیف انجام نمیدم تعجب میکردن،
بگذریم؛
از دست من و نظراتم که ناراحت نیستی با مرام؟
{ I am sorry for everything & maybe nothing }
سلام حسین جان. معمولا گفتگوها هر چقدر چالشی تر باشند اگر به شکلی اداره شود که در نهایت به احساسات منفی ختم نشود خاطره انگیز خواهد بود. مطمئن باش من و تو ( ببخشید که شما را تو خطاب می کنم) خاطره این گفتگو را تا پایان عمرمان فراموش نخواهیم کرد و گوشه ای از قلبمان این محبت را همیشه نگاه خواهد داشت. برایت سعادت و خوشبختی را آرزومندم. امیدوارم هر دوی ما در هر کجا بتوانیم دیوارهایی که باعث فاصله بین آدمها می شود از میان برداریم و برای همدیگر همان چیزی را آرزو کنیم که برای خودمان می خواهیم. از دور رویت را می بوسم. خدا نگهدار.
آخوند موحدی و مرحوم منفور رفسنجانی برایشان مهم نیست که چند انسان کشته بشوند، آنچه برای این نامردمان مهم است بقای مافیای اسلامی حاکم است که آن دیگر مرحوم منفور آن را اوجب واجبات نامید. اسرائیل و دولت آن بخوبی می دانند که اگر مافیای اشغالگر ایران به بمب اتم دست یابد، بی درنگ آن را علیه اسراییل (سو) استفاده خواهد کرد، چه مستقیم، چه غیره مستقیم از طریق در اختیار گذاشتن آن در اختیار حزب الله و یا حماس. درست است که دونالد شیر دل با درایت علیه مافیای اسلامی حاکم ایستاده ولی بیاد داشته باشیم که تیم اوباما، کارتر، کری کمین کرده اند که دوران دونالد تمام شود و اینان دوباره تروریست های فاشیست اشغالگر ایران را تقویت کنند. اروپا هم که از اول فاشیسم پرور بوده و هست. پس چاره چیست؟
چاره آن است که حماسه انتبه تکرار شود، بیاد داشته باشیم که کارتر نابکار برای آزادی گروگانها هم نیرو فرستاد ولی ابلهانه نقشه ای که طرح شده بود شکست خورد و فاشیستها پر روتر و وقیح تر شدند.
کماندوهای شجاع اسراییلی باید چون صاعقه بر سید گاسپاتین علیل و پاسداران جنایتکار فرود آیند و چون انتبه جنایتکاران را به سزای اعمالشان برسانند، آن روز روز آزادی ایران است و اسراییل دین تاریخی خود را به کورش اعطا خواهد کرد.
زنده باد ایران، زنده باد اسراییل.
جناب منشه امیر با سپاس از روشنگری شما به عقیده اینجانب این حکومت فرقه ای تبهکار هستند که اولا کشور و سرزمین ایران را اشغال کرده اند ثانیا به صراحت اعتراف میکنند که اهل اباد کردن نیستند چون اگر قرار به اباد کردن و ترقی و رشد و پیشرفت ایران بود شاه بهتر از ما ایران را اباد میکرد این گفته های یکی از خون اشام ترین و جنایتکارترین مهره رژیم یعنی اخوند روح الله حسینیان است ثالثا ذره ای عشق و علاقه به سرزمین و تاریخ ایران ندارند متاسفانه مردم ایران خیلی دیر فهمیدند که این اخوندها چه افراد پلید و شیطان صفتی هستند ولی یکی از دستاوردهای مهم این حکومت این است که باعث شد که برای همیشه گور اخوند و حوزه علیمه از کشور و سرزمین ایران کنده شد و به زباله دان تاریخ بپیوندند
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز جناب آقای منشه امیر نازنین ، بسیار از تحلیل زیبای شما سپاسگزارم .
آخوندها فکر نمیکنند که تهدید به نابودی یک نیروگاه یا کوره اتمی چه جرم سنگینی در دنیا دارد و مانند تمام حرفهایشان از روی بی خردی و بی عقلی فقط برای دنیا شاخ و شانه میکشند ، در صورت حمله به یک تأسیسات اتمی به علت آلودگی زیست محیطی و کشته شدن تعداد زیادی انسان مرتکب جنایت علیه بشریت میشوند و از لحاظ قانون بینالمللی جرمی که مرتکب میشوند با نسل کشی و استفاده از بمب اتم یا تسلیحات کشتار جمعی برابری میکند و دنیا بر علیه کشور متخاصم اعلام جرم میکند . در صورت حمله به دیمونا خسارتهای بسیاری به بار میآید نمونهی تخریب شدن کوره اتمی میتوان به تخریب نیروگاه فوکوشیمای ژاپن اشاره کرد که بر اثر سونامی و زلزله اتفاق افتاد و تخریب زیست محیطی آن با انفجار نیروگاه چرنوبیل برابری میکند . از این جماعت نادان و بی خرد توقع دیگری نمیشود داشت زیرا هیچ چیزی در مورد قوانین بینالمللی نمیدانند . اینها فکر میکنند اسرائیل هم دست روی دست گذاشته است تا این جنایتکاران هر کاری که دوست دارند انجام دهند . ابله هستند و میخواهند به نحوی تهدیدهای اسرائیل را بی جواب نگذارند ولی نمیدانند و نمیفهمند هرگز مسئولین اسرائیل تهدید به نابودی نیروگاههای ایران نکرده اند و با سیاست خاصی از نابودی تاسیسات اتمی که ایران را به بمب هستهای میرساند حرف میزنند زیرا مسئولین و دولتمردان اسرائیل قوانین بینالمللی را خوب میشناسند و میدانند تهدید به نابودی نیروگاه به خصوصی که خطر نشت مواد رادیو اکتیو دارد جرم محسوب میشود . مسئولین و سردمداران جمهوری اسلامی به معنای واقعی نادان و احمق هستند . (نئو هاگانا ایران )
توجه؛
برای آسیب رساندن قانونی به؛
سیستم مالی و اقتصادی دولت ظاهری و تریبونی روحانی و دولت پنهان متعلق به سپاه و حوزه علمیه و وزارت اطلاعات،
به نحوی که آنها قانونا” نتوانند به شما آسیب برسانند؛
دلار را از مبادی رسمی و قانونی مثل صرافی های مجاز تهیه کنید،
این درسته که میخوان بابت خرید و فروش دلار های قانونی مالیات بگیرند و کد ملی شما ثبت میشه، اما نکته مهم و ترسناک برای؛
>>> جمهوری سپاه و شرکاء <<< اینه که؛ شما حتی اگر فقط ۱ دلار از مبادی رسمی خرید کنید، به این معنی هستش که اون ۱ دلار از سیستم بانک مرکزی عبور میکنه ! و فشار واقعی و پنهان در چرخه تامین اون مبلغ، به بانک مرکزی و در واقع به دولت ظاهری و تریبونی روحانی و دولت پنهان متعلق به سپاه و حوزه علمیه و وزارت اطلاعات، وارد میشه.
(حتی اگر شده، از دلال ها دلار خرید کنید، این کار رو انجام بدید، چونکه دلال ها زیر مجموعه ی شبکه مافیایی سپاه و وزارت اطلاعات هستند و دلار هاشون رو از کانال های قانونی و غیر قانونی زیر نظر اونها تهیه میکنن،
و درنتیجه باز هم فشارش به این سیستم وارد میشه)