از روز نخستین که قدرت را به دست گرفتند به انسان و انسانیت پشت کردند…
به زمین و زمان پشت کردند…
به کشورهای منطقه و جهان پشت کردند و همه قوانین بین المللی را زیر پا گذاشتند و از همه وخیم تر اینکه به ملت ایران پشت کردند و به آنها گفتند که وظیفه خود را انجام دادید و هدف ما را تامین کردید و بپا خواستید و حکومت پیشین را بر انداختید و قدرت را به دست ما دادید و ماموریت شما در اینجا به پایان میرسد. از این پس شما صغیر هستید و ما ولی فقیه شما هستیم. کنار بنشینید و اعتراض نکنید و آنچه را که ما می گوییم مطیع باشید و فرمانبردار باشید.
از همان روزهای نخستین به ملت ایران پشت کردند…
آنها را سرکوب کردند…
گفتند هر آنچه ما میگوییم بیندیشید و هر آنچه ما فرمان می دهیم اجرا کنید.
حق بیان خواسته های خود را ندارید.
آرزو بی آرزو…
وعده بی وعده…
آن وعده ها را دادیم و آن آرزوها را در میان شما پرورش دادیم که به ما کمک کنید که قدرت را به دست بگیریم حالا شما وظیفه خود را انجام دادید کنار بنشینید و فرمانبردار باشید.
و از آن هنگام بود که شکنجهها را آغاز کردند.
بگیر ببندها را در ابعاد گسترده به اجرا گذاشتند و حکومتی بر پا کردند که ادعا می کند که بهترین است و پرقدرت ترین است و تواناترین است و کشورهای دیگر هم باید تابع و فرمانبردار آن باشند.
در واقع آنها همانند امپراطوری یونان،همانند امپراطوری روم و همانند همه دیکتاتورهای جهان و همانند استالین ادعا میکنند که بهترین رهبر هستند و بهترین راه را دارند و بهترین برنامه ها را می خواهند به اجرا بگذارند و هدفشان این است که سراسر جهان یک فرهنگ داشته باشد آن هم فرهنگ آنهاست.
یکسان بیندیشد و مطیع و فرمانبردار باشند چون نهضت آنها نهضت جهانی است.
آنها حتی امروز هم به این نتیجه ساده نرسیده اند که راهشان اشتباه بوده است و مردم ایران را به ذلت و بدبختی کشاندند و باعث خونریزی در منطقه و جهان شدند و امروز هم همچنان جهان را تهدید می کنند و همه اینها به حساب مردم ایران و به حساب سرزمین غنی و ثروتمند ایران است.
یک اصل اساسی را هرگز نمی دانستند و هنوز هم نمی دانند و آن این است که هر کشوری باید در کنار همسایگان خود و در چارچوب جهانی کشوری صلح خواه و مسالمت جو باشد و با همگان همکاری کند و خود را برتر از دیگران نشمارد و دیگران را تحقیر نکند و فریاد مرگ براین و آن سر ندهد.
آنها از روز نخست اشتباه کردند و هنوز هم به این اشتباه خود ادامه میدهند و هنوز هم تصور میکنند که بهترین ها و هوشمند ترین ها و قدرتمند ترین ها هستند و باید دنیا را به انقیاد خود درآورند.
هنوز هم پس از گذشت چهار دهه روز سیزدهم آبان و تسخیر سفارتخانه آمریکا را جشن میگیرند و شعار میدهند و زور بازو نشان میدهند و حتی سپاه پاسداران در آستانه این روز می آید و آن نمایش مسخره نفتکش را به راه می اندازد که نشان دهد ما قدرت داریم و ما میتوانیم.
اگر آنها از الفبای دیپلماسی و سیاست خارجی کوچکترین اطلاعی داشتند به این راه نمیرفتند.
بیایید یک لحظه حساب کنید که ملت ایران چه زیان های بزرگی را به علت اینکه آنها این راه را در پیش گرفتند متحمل شدند.
امروز برای ایران هیچ نگذاشتند.
هر چه هست ویرانی و خرابی و سوءمدیریت، دزدی و چپاول و غارت است و نه کمتر و نه بیشتر…
ایران را به سرنوشت ویتنام شمالی و کره شمالی و اتحاد شوروی در دوران استالین مبدل ساختند…
اعلام کردند که حاضرند به پشت میز مذاکرات بازگردند.
دولت ابراهیم رئیسی ماهها تلاش کرد که به این گفتگوها کشیده نشود و یا اگر میشود نه با آمریکا بلکه تک تک با کشورهای دیگر عضو برجام باشد و شکست خورد و به نتیجه نرسید و اکنون اعلام میکند که تا سه یا چهار هفته دیگر حاضر هستند به میز مذاکرات بازگردند اما این هم یک ترفند است.
آنها از این مذاکرات چه انتظاری دارند؟
دلشان می خواهد که آمریکا همه تحریمها را حتی تحریمهایی که با برجام کوچکترین ارتباطی ندارد بر دارد و به آنها آزادی عمل بدهد.
آنها دارند خفه می شوند و پول ندارند.
به آنها باید اکسیژن داده شود و این را از ایالات متحده انتظار دارند.
آیا دولت پرزیدنت بایدن آن را به انها خواهد داد؟
با شعار نه شرقی نه غربی به میدان آمدند و اکنون علی خامنهای میگوید که نظر ما باید به سوی شرق باشد.
کدام شرق؟ شرق یعنی چین- هند- ویتنام- پاکستان- بنگلادش -کره شمالی و ژاپن و کشورهای دیگر.
این است شرق…
اما منظور خامنهای آن است که سیاست خود و سرنوشت خود را به چین وابسته کند.
چین…
همان کشوری که حتی ایدئولوژی کمونیستی خود را کنار گذاشته و آنچه برایش مهم است آن است که شکم مردمان فزاینده خود را سیر کند و اطمینان داشته باشید که به منافع کشورهای دیگر کوچکترین نظری ندارد و کوچکترین اعتنایی به آنها نکرده و نخواهد کرد پس کدام شرق برای علی خامنه ای می ماند؟
مگر روح الله خمینی نگفته بود نه شرقی نه غربی؟!
آیا علی خامنه ای میخواهد دستور ولی امر را زیر پا بگذارد؟
آیا آنها تصور میکنند که اگر سرنوشت خود را با سرنوشت چین گره بزنند چین کمکی برای بقای آنها خواهد کرد؟ و پولی به آنها خواهد داد؟ کمکی اعطا خواهد کرد؟
خیر…
چین فقط میخواهد بگیرد و سوء استفاده کند و استثمار کند و نه کمتر و نه بیشتر…
روح الله خمینی با نیرنگ بازی گفته بود که مردم همه کاره هستند و خواست مردم خواست حکومت است.
و امروز اگر مردم به خیابان بیایند و فریاد بزنند که چرا بهای بنزین را سه برابر کردهاند آنها را میگیرند و به زندان میاندازند و شکنجه می کنند و می کشند که چرا گفتید چرا بنزین را گران کردید…
خیر مردم دیگر عددی نیستند و در واقع از روز نخست هم عددی نبودند. از همان هنگام که روح الله خمینی با فریبکاری گفته بود که مردم همه کاره هستند.
خیر…
آنها برای مردم جز سیاهی لشکر هیچ وظیفه و هیچ نقش دیگری قائل نیستند.
آنها حساب نمی کنند که دنیا یک دهکده کوچک است و همه باید در کنار هم زیست کنند و همکاری و همیاری داشته باشند وگرنه دنیای ما دنیای خوبی نخواهد بود.
آنها میگویند ما بهترین راه را داریم و بیایید به ما بپیوندید و از روش و شیوه ما استفاده کنید و دنیای فردا و بهشت در انتظار شما خواهد بود یعنی منظورشان آن است که شما نیز همانند ما مبارزان را بگیرید و آنها را به زندان بیندازید و پیشانی آنها را با گلوله هدف قرار دهید و آنها را بکشید و بعد هم خانواده ها را پراکنده سازید.
آنها را نیز به زندان بیاندازید و آنها را نیز شکنجه کنید و پدر و مادر آن فرزند جان باخته را آزار دهید که چرا صدای اعتراض را بلند کرده است. حساب کنید که اگر حکومتی در ایران به روی کار بود که منافع ملی را می جست چقدر ملت ایران میتوانست از رفاه و نیکبختی برخوردار باشد مگر ایران چه کم داشته یا چه کم دارد؟
به آسانی می توانست در ردیف کشورهای قدرتمند جهان قرار گیرد و به آسانی میتوانست رفاه مردم را در حدی تامین کند که بتواند یکی از مقامهای بالای جامعه جهانی را داشته باشد و اکنون به لیست کشورها نگاه کنید می بینید که در همه موارد ایران ذلیل و حقیر شده است.
آنها ابتدا ادعا کردند که به نام اسلام و به خاطر شیعه قدرت را به دست میگیرند.
آنها میخواهند دنیا را نجات دهند…
روحالله خمینی ادعا کرده و گفته بود که ما معنویات شما را بالا میبریم انسانیت شما را و در کنار آن مسکن هم برایتان تامین می کنیم…
و می خواستند با سرکوب مردم و با کشتن بی گناهان و با برقراری خفقان به آن هدف برسند و مردم را کنار گذاشتند و با آنها به ستیز پرداختند و همه گروههای دیگر را نیز نابود کردند و امروز به حکومت طالبان در افغانستان میگویند که شما باید دولت فراگیر داشته باشید و خودشان فقط افراد خودی را در حکومت گنجانیده اند و به هیچ کس دیگر اجازه سخن گفتن و صدا بلند کردن ندادند و نمی دهند و از آنجایی که با ادعای معنویات قدرت را به دست گرفتند و خیلی زود حتی خود کارفرمایان رژیم دریافتند که دروغ و فریب و نیرنگ بوده و از اسلام و عدالت خبری در این حکومت نیست همه آنها به سوی دزدی و غارت بیت المال روی آوردند.
مذهب و دین و معنویت را کنار گذاشتند و فقط یک هدف دارند که چگونه بیشتر بدزدند و بهتر بدزدند و کیسه های خود را پر کنند و یک ملت والا را فقیر سازند و خود ثروتمند گردند.
در حکومت کنونی ایران کوچکترین معنویت و انسانیت و دین و اعتقاد و باور مذهبی را نمیتوان یافت.
ابراهیم رئیسی میگوید که اگر من هزاران فرمان اعدام را صادر کردم به خاطر اسلام بود.
میخواستم دین را نجات دهم و معنویات را نجات دهم و معنویات در دیدگاه آنها کشتن دیگران است.
دیگرانی که ملت ایران هستند و میخواهند در سرزمین خود در رفاه زیست کنند و از آزادی برخوردار باشند…
و اکنون باید پرسید که ایران کجا میرود؟!
سرنوشت ما چه خواهد شد؟!
این حکومت تا چه زمان بر باد خواهد بود؟!
کشورهای دنیا تا کی با این رژیم مدارا خواهند کرد؟!
آنها تا چه زمانی خواستهها و نیازها و آرمانهای ملت ایران را نادیده میگیرند؟!
این است پرسش و ما از آنها جواب می خواهیم…
اورشلیم؛ شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰ -۶ نوامبر ۲۰۲۱