یکی از مسائلی که همیشه با دیکتاتور و دیکتاتوری همراه بوده، «ترس» و «انکار» است. دیکتاتور آرامش ندارد، ترس از دشمن خیالی یا واقعی، بر سلول سلولِ جانش نشسته و برای فرار از آن است که به طور دائمی و به هر بهانهای متوسل به زندان، شکنجه، اعدام و حذفِ مرده و زندهی کسانی میشود که از دیکتاتور و دیکتاتوری نمیترسند. و تنها کسانی را تحسین میکند، که به دلیل منافعی مادی یا غیرمادی بنده و گوش به فرمان او باشند زیرا او تنها کلمات و خواستهای خودش را که به بندگانش تلقین کرده، و از زبان آنها شنیده میشود، ستایش میکند.
دیکتاتور و دیکتاتوریها با همین روش دیگران را وادار میکنند تا سخنانی را که برخلاف خواست دیکتاتور و یا دیکتاتوریست به راحتی و بدون شرم انکار کنند، پای بر عقیده و سلیقه و انصاف خویش بگذارند، و چهرهی بیارزش و حقیری را که از خود معرفی میکنند بپذیرند و یا ندیده بگیرند.
یکی از نشانههای روشن این ترس و انکار را در رفتار و گفتار سردمداران حکومت دیکتاتوری اسلامی حاکم بر ایران و در ارتباط با کوروش بزرگ شاهد بودهایم.
در چندین سال گذشته برگزاری «روز کوروش» مسائل عجیب و حیرتانگیزی را از سوی حکومت اسلامی به دنبال آورده است. مسائلی که بسیار فراتر از خواست سادهی برگزاری بزرگداشت برای یک شخصیت تاریخی و ملی قرار گرفته و آن را تبدیل کرده به یک مبارزهی سیاسی با یک حکومت دیکتاتوری. و این مبارزه ای است که دیکتاتوری موجود صرفا به دلیل نادانی و ترس علیه خود آفریده است.
روز کوروش، که به خواست خودجوش میلیونها تن از مردمان فرهنگدوست شکل گرفته، نه روز تولد کوروش است و نه آغاز امپراتوری او، که «رهبر» یا «سلطان»ی را گرفتار حس رقابت یا حسادت کند. روزیست که این شخصیت تاریخی منشوری را صادر کرده که از نظر بسیاری از جامعهشناسان، تاریخدانان و باستانشناسان جهانی اولین جوانهی توجه به «حقوق بشر» را در خود دارد.
البته میشود گفت که چون حکومت اسلامی از اولین روزهای به قدرت رسیدن، با کل میراث فرهنگی و تاریخی قبل از اسلام و کل میراث فرهنگی و تاریخی غیرمذهبی و غیرشیعی سر ستیز داشته، و در عین حال نام بردن از «حقوق بشر» به دنبال نام کوروش نیز این حکومت و وابستگان به آن را گرفتار تشنج میکند، «روز بزرگداشت کوروش» را بر نمیتابند.
به همین دلیل در چند سال گذشته در مقابل مردمانی که حاضر نمیشوند دست از «روز کوروشِ»شان بردارند، متوسل به انواع و اقسام عملیات حیرتانگیز شدهاند؛ عملیاتی چون بستن جادهها، دستگیری حاضرین در پاسارگاد، لشکر سرباز و تانک گذاشتن در مسیر ورودیهای پاسارگاد، کشیدن سیمهای خاردار در اطراف پاسارگاد، تا سخنان وابستگان به حکومت که به زور میخواستند کوروش را به اسلام بچسبانند و حتی شال گردن فلسطینی به گردنش انداختند و تا امروز که دارند به کل منکر تاریخ مربوط به کوروش میشوند، همه جا این ترس و انکار واقعیتها را به روشنی میتوان دید.
تازهترین نوع این ترس و انکار در میان وابستگان به حکومت اسلامی، امسال با گفتههای نماینده ی ولی فقیه و امام جمعه شیراز آغاز شد. در تاریخ هجدهم مهرماه (دهم اکتبر) در وبسایت دولتی ایرنا مطلبی منتشر شد زیر عنوان «نظر متفاوت امام جمعه شیراز درباره روز کوروش» با این مقدمه که: «موضوعِ گذر مسائل مرتبط با نامگذاری روزی به نام کوروش از حوزه امنیت به حوزه فرهنگ، یکی از ابعاد نظریه نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز بود».
این سخنان که در جلسه «شورای فرهنگ عمومی استان» مطرح شده بود و تعدادی از سران حکومتی در آن شرکت داشتند به گفتهی خبرگزاری دولتی ایرنا مورد استقبال برخی از جمله وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفت. این نشریه مینویسد: «نماینده ولی فقیه با اشاره به حواشی روز هفتم آبان در آرامگاه کوروش طی سالیان اخیر گفت: «برخی افراد با اعتقاد به اینکه هفتم آبان همزمان با سالروز ورود پیروزمندانه کوروش به بابِل و نگارش منشور حقوق بشر در پی این رویداد تاریخی است، این روز را به نام روز کوروش گرامی میدارند» و در جایی دیگر میگوید: «مسئله هفت آبان گاه به عنوان یک مسئله امنیتی ما را درگیر کرده است و این در حالی است که این موضوع ریشه فرهنگی دارد و باید به دنبال راهکار فرهنگی برای آن باشیم».
امام جمعه شیراز در جلسه فرهنگی اینگونه ادامه میدهد: «اینکه هر یک از گرایشهای فرهنگی نسبت به عقیده و نگاه خود متعصب میشود، رویکردی انحصارگرایانه را نشان میدهد که تقابل شدیدی بین گرایشهای فرهنگی را به وجود میآورد. تا زمانی که یک مدل مناسب در این حوزه نداشته باشیم، با تقابل گرایشهای متفاوت مواجه میشویم» و با توجه به مسئله گردشگری استان فارس اینگونه ادامه میدهد که: «وضعیت گردشگری استان فارس متاثر از چنین تقابل آرایی را نامناسب توصیف کرد و با اشاره به جلسات خود با معاون اجتماعی وزیر کشور و طرح دیدگاههای امنیتی در کنار دیدگاههای فرهنگی به این پیشنهاد رسیدیم که مدلی با عنوان مدل کثرتگرایی غیرفروکاهشی را ارائه کنیم که بیانگر نگاه دین اسلام است و مدلی کثرتگرایانه یا انحصارگرایانه نیست.»
و سخنان دیگری که برای آدمهای ساده این پرسش را پیش میآورد که: آیا حکومت اسلامیاندکی از جهالت بیرون آمده و دارد رو به سوی عقل میرود؟!
ولی همانگونه که از این حکومت انتظار میرود، ظرف بیست و چهار ساعت نماینده ولی فقیه، که کاملا روشن است «توسری» جانانهای بابت سخن گفتن از کوروش، و بدتر از آن نام بردن از روز کوروش، خورده است، به راحتی منکر همهی حرفهایش میشود و پیامی از سوی روابط عمومی دفترش میفرستد با این مضمون که: «همانگونه که در متن سخنان امام جمعه محترم شیراز نیز واضح و مبرهن است، در این سخنان هیچ اشارهای به کوروش و یا تایید این مناسبت مجعول به عنوان روز بزرگداشت کوروش موجود نمیباشد و اتفاقا تاکید شده است که این مناسبت جعلی، یک «مسئله» و معضل برای استان فارس است که البته ریشه فرهنگی دارد و برای حل آن باید به دنبال راهکاری فرهنگی باشیم.»
در آخر هم تقصیر به گردن رسانهها انداخته میشود اینگونه که: «تعداد اندکی از رسانهها و مطبوعات در انعکاس این خبر، ضمن تحریف سخنان امام جمعه شیراز و افزودن عباراتی چون: تایید روز کوروش و ورود پیروزمندانه او به بابِل و نگارش منشور حقوق بشر و… به نوعی تلاش کردهاند تا تایید ضمنی حضرت آیتالله دژکام را برای این مناسبت مجعول به مخاطبان خود القاء کنند» و با اولتیماتوم از آنها خواستهاند تا: «نسبت به رعایت اخلاق حرفهای و تقوای رسانهای، نسبت به انعکاس صحیح و دقیق سخنان ایشان اقدام کنند.» یعنی نه تنها روز کوروش «مجعول» است بلکه «ورود کوروش به بابل» و «فتح پیروزمندانه» او، و «نگارش منشور حقوق بشر» او هم ساختهی مردمان ضدانقلاب و خبرنگاران بدبختیست که گرفتار این حکومت شدهاند.
البته ماجرا به همینجا ختم نمیشود، چون بلافاصله و در همان روز استاندار فارس «با تاکید بر بهرهگیری از موقعیتهای فرهنگی برای توسعه اقتصادی، گفت نظام جمهوری اسلامی هیچگونه مخالفتی با موضوع تعریف جایگاه کوروش ندارد اما با قرار دادن هویت ملی در مقابل هویت اسلامیمخالف است» و البته درک این کلمات به عهده آنهایی ست که زبان این جماعت را میفهمند.
و همین دیروز هم نماینده شیراز از طرح پیشنهاد خود مبنی بر رسمی کردن روز کوروش بزرگ منصرف شد و آن را اعلام کرد.
به این ترتیب بزرگان و وابستگان ترسیدهی حکومت اسلامی، همچنان چون همیشه به راحتی و بدون شرم هم انکار میکنند و هم به بندگی حقیرانهی خود ادامه میدهند.
و نام کوروش و ارزشهای مندرج در منشور او همچنان در ذهنهای انسانهای با فرهنگ و ایراندوست باقی خواهد ماند. چه دیکتاتور و دیکتاتوری بخواهد چه نخواهد.
همش حرف، حرف و حرف. داستان ستم دیدگی چهل ساله ایران را هی با شکل و شمایل مختلف بیان کنید. یعنی چی؟ این شد وطن دوستی و مبارزه؟