پس از روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران و به قدرت رسیدن روحانیت شیعه، مدیریت منابع اقتصادی و مالی کشور تمام و کمال در اختیار این قشر قرار گرفت. در طول ۴۲ سال گذشته بسیاری از روحانیون به پستهای بالای مدیریتی در کشور رسیدند و از مزایای اقتصادی زیادی هم برخوردار شدند. همین موضوع باعث شکلگیری یک طبقه مرفه از آخوندها شده است.
در حال حاضر علی خامنه ای که خود را رهبر ایران می داند و حسن روحانی ، رئیس قوه قضائیه، رئیس قوه مجریه، رئیس شورای نگهبان، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس مجلس خبرگان و تعداد زیادی از نمایندگان مجلس و برخی از وزیران از روحانیون هستند. در سالهای گذشته هم بسیاری از مناصب دولتی از جمله ریاست قوه مقننه نیز در اختیار روحانیون بود. با توجه به اینکه چنین مناصبی حقوق و مزایای جانبی اقتصادی بسیاری دارند، در طول چهار دهه گذشته به تدریج بر شدت انتقادها از تجمع قدرت و ثروت در دستان روحانیون افزوده شده است.
غلامرضا مصباحی مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به تازگی مدعی شده که علیرغم اینکه رهبری نظام، رئیس قوه قضاییه، رئیس خبرگان رهبری و رئیسجمهوری از روحانیون هستند، اما اگر از این جایگاههای رسمی و حضور روحانیون بگذریم، اداره امور کشور دست روحانیون نیست. موضوعی که به نظر میرسد با توجه به مبتدای سخن مصباحی مقدم، در آن تناقضی آشکار وجود داشته باشد.
در همین راستا ، تجارت نیوز، در گزارشی اعلام کرد: در جدول هفتم لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ که جزئیات بودجه دستگاههای اصلی و زیرمجموعهها در آن مشخص است، ۴۳ دستگاه مذهبی در بودجه امسال ۷۲۵۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان بودجه میگیرند. به عبارت دیگر بودجه برخی از این نهادها چندین برابر سهم وزارتخانهها یا سازمانهای بزرگ کشور است و بعضاً در سال ۱۴۰۰ چند ده برابر نسبت به سهم امسال خود رشد کردهاند.
در ادامه این گزارش آمده است: «دومین دستگاهی که بیشترین بودجه را میگیرد مرکز خدمات حوزههای علمیه است. این دستگاه هزار میلیارد تومان از بودجه ارتزاق میکند؛ یعنی کمی بیش از مجموع بودجه مجلس شورای اسلامی و سازمان اورژانس کل کشور.
شورایعالی حوزههای علمیه نیز ۶۵۱ میلیارد تومان بودجه دریافت خواهد کرد. این مبلغ تقریباً دو برابر بودجه سازمان غذا و دارو و بیش از پنج برابر بودجه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور است.
همچنین جامعه المصطفیالعالمیه و سازمان تبلیغات اسلامی نیز به ترتیب چهارمین و پنجمین نهاد بودجهبگیر در این فهرست هستند که اولی معادل بودجه آموزش و پرورش کشور و دومی حدود دو برابر بودجه کتابخانه ملی یا چهار برابر بنیاد ملی نخبگان ایران بودجه میگیرد.»
در چنین شرایطی و در حالی که فقر گسترده و بیکاری سراسر کشور را در برگرفته، به نظر میرسد خشم مردم به این دلیل است که چرا بودجههایی که باید صرف بهبود زندگی آنها شود تنها در اختیار آخوندها قرار میگیرد. چرا چنین بودجهای مثلاً برای بهبود زندگی بازنشستگان در نظر گرفته نمیشود؟ چرا یک گروه خاص حق دارند بدون ایجاد ارزش افزوده، از چنین حمایت دولتی، آن هم از سهم ۸۰ میلیون نفر دیگر بهرهمند شوند؟