علی مطهرنیا، کارشناس مسائل بینالملل با انتشار یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان دولت در وضعیت کیش و مات نوشت: ماجرای نطنز، ماجرای تازهای نیست و اسرائیل دیر هنگامی است که ایران را به آوردگاه مبارزه نظامی دعوت میکند. وی در ادامه افزود: اسرائیل در سوریه مواضع شبه نظامیان وابسته به حکومت ایران را مورد هجمه و حمله قرار میدهد و گاه و بیگاه هم سری به عراق می زند و آنان را بی نصیب نمی گذارد .
علی مطهرنیا، گفته است : مسائل مربوط به سایتهای هستهای ایران و ترور شخصیتهای برجسته این حوزه یعنی دانشمندان هستهای نیز بارها به صورت متفاوت از سوی تهران و تلآویو مطرح شده است؛ لذا حملات اسرائیل به مراکز هستهای ایران با عاملیتهای اعلامی و مدیریتی در این مسیر آشکار است. اسرائیل در واقع ایران را به جنگ حیثیت در عرصه سیاسی و رویارویی نظامی در عرصه منطقهای میخواند.
وی نوشته است : موضع ایران هم مشخص است ، بر اساس دستور رهبری، نه جنگ و نه مذاکره. اما در عین حال مذاکراتی را در قالب گروه ۱+۵ با بازگشت بایدن به نمایش میگذارد. آغاز این مذاکره، نمایشی است از سوی دولت و نتیجه ان شکاف میان جناحهای سیاسی در ایران ، دولت به خوبی می داند رهبری نظام ایران آشکارا گفتهاند نه جنگ و نه مذاکره ، خامنه ای گفته است : مذاکره به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، در هر رده و توسط هیچ کس نباید صورت بگیرد.
این کارشناس مسائل بینالملل نگاشته است : پرسش این است که آیا دولت هماکنون میتواند بدون توجه به مجوز نهادهای فرادستی مثل شورای امنیت و بدون توجه به فرمان رهبری وارد مذاکره در قالب ۱+۵ یا مذاکره غیر مستقیم با آمریکا شود؟ با توجه به مبرهن بودن این مذاکرات و گفتگوها که اکنون در داخل و خارج از کشور درباره آن صحبت میشود، آیا میتوان گفت که این نهادها آن را نادیده گرفتهاند یا اینکه رهبری ایران از این امر بیاطلاع هستند؟
وی گفته است : پاسخ به این پرسش آشکارا باید کلمه خیر باشد؛ لذا دولت نمیتواند بدون مجوز خامنه ای تصمیمگیرنده نهایی و نهادهای فرادستی وارد مذاکره شود. این معنا تا حد زیادی دوگانگی سیاستها را به نمایش گذاشته است. اعلام سیاست عدم مذاکره در هر سطحی و در هر موردی نشان میدهد که ایران در عمل از اعمال سیاستهای اعلامی خود دور شده است.
مطهر نیا گفته است : مخالفان دولت هم میتوانند از این فرصت استفاده کنند و دولت را زیر پرسش ببرند، زیرا از نظر آنان فرمان رهبری کاملا آشکارا در جهت عدم مذاکره است. از طرفی دولت هم نمیتواند در این قضایا پا پیش نگذارد، چون با هماهنگی شخص رهبری و نهادها باید وارد مذاکره شود.
وی نوشته است: این لغزش و شنهای روان موجود در ایران بر سر پرونده هستهای، هزینه بسیار گزافی برای مذاکره است، زیرا از طرفی کسی مسئولیت مذاکره را پذیرا نیست. در عین حال کسی هم پذیرای تبعات ناشی از آن در زیستبوم اقتصادی مردم نیست.
مطهرنیا گفته است : سکوت نهادهای فرادستی، زمینه فشار بر دولت را ایجاد کرده است و عدم تلاش دولت نیز میتواند منجر به این نقد شود که کار را رها کرده است و در ماههای آخر، مسوولیتپذیری خود در قبال پرونده هستهای را از دست داده است. بر این اساس معتقد هستیم که دولت اکنون در وضعیت کیش و مات است.
اگر مذاکره کند با توجه به عدم تایید مذاکرات با نقد شدید هواداران این پارادایم مواجه شده و اگر مذاکره نکند، نمیتواند پاسخگوی نیازها و خواستههای مردم باشد.