عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران با انتشار مقاله ای با عنوان کلاهبرداری سیاسی با مغلطه نظامیان و انتخابات نوشت: چند ماهی است رسانههای غرب و طیفی از اصلاحطلبان نسبت به حضور نظامیان در عرصه انتخابات ریاستجمهوری هشدار میدهند و آن را خطرناک میدانند. نگارنده نه درصدد حمایت از حضور نظامیان است نه حضور غیرنظامیان، اما هدف از نگارش این مقاله استدلال در جهت روشن شدن نوعی کلاهبرداری سیاسی و حقهبازی پنهان است.
گنجی در ادامه افزود: مخالفان رهبری و نظام میگویند پاسداران را چه به اینکه خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهند؟ آنان باید در پادگان و سر مرز باشند، باید در مرز پاکستان و کردستان و عمق جهان اسلام کشته شوند تا ما به آنها نگوییم “سرهنگ” اگر امنیت حضور ما در قدرت را فراهم کنند، آنوقت شاید آنان را بخشی از ملت به رسمیت بشناسیم.
او در ادامه ادعا کرد: پاسدارانی که در دوران تحریم عرصه عمرانی کشور را با سیلی به صورت خود سرخ نگه داشتند و سنگر تلاش را رها نکردند و از بنزین و گازوئیل و پالایشگاه خودکفایمان کردند، در مدل دموکراسی غربی راهی به انتخابات ندارند، چون همه از فردای انتخابات تانک و توپ را در میدانهای اصلی شهر و پارکینگ ریاستجمهوری مستقر میکنند!
او در حالی این سخنان را بیان می کند که سپاه پاسداران اکنون تمام حکومت را در دست دارد و بر ذخایر ملی و ثروت هنگفت ایران چنبره زده است و با بیت المال این کشور به گسترش نیروهای نیابتی خود در منطقه می افزاید و جهان را به آشوب کشانده است .
گنجی در ادامه نوشته است: حال فرض کنید مردم نظامیان را انتخاب کردند؟ شما از چه ناراحتید و از چه جایگاهی سخن میگویید؟
مدیرمسئول روزنامه افزودنکتهای که باید همه از خود بپرسند این است که چرا افرادی که در تراز انتخابات ریاستجمهوری شناخته میشوند، عمدتاً در دل سپاه رشد و نمو یافتهاند؟ آیا مدیر پروری زمین حاصلخیز سپاه نباید برای مدعیان ایران _ نه حتی اسلام افتخار آفرین باشد؟ اگر قاسم امروز زنده بود و میخواست وارد عرصه انتخابات شود تهدید بود؟ آیا او یک نظامی بود؟ اگر وارد انتخابات میشد، سرهنگی مقابل یک روشنفکر غربرفته محسوب میشد؟ با مخفی کردن قانون انتخابات که به نظامیان اجازه ورود به عرصه را میدهد به کلاهبرداری سیاسی مشغول شدهاید و بدا به حال شما.
او افزود: برای اثبات خویش الزام خود به سیاستهای کلی نظام و اندیشه امام را ثابت کنید، این سنت الهی است که هیچکس با نفی دیگران نه به بلوغ میرسد و نه دیده میشود.
او در حالی این سخنان را بیان می کند که روح الله خمینی پیشتر گفته بود : من عرض می کنم به همه این قوا و به فرماندهان این قوا که این افراد در هیچ یک از احزاب سیاسی، در هیچ یک از گروه ها وارد نشوند. اگر ارتش یا سپاه پاسدار یا سایر قوای مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز باید فاتحه، آن ارتش را خواند، در حزب وارد نشوید، اصلا تکلیف الهی– شرعی همه شما این است
او در ادامه افزوده بود: همه دنیا که دنبال این هستند که ارزششان از امور سیاسی کنار باشد آنها یک چیزی می فهمند که می گویند این را؛ ما که می خواهیم که سپاه و ارتش جندالله باشند و دسته بندی نداشته باشند و جهات سیاسی را کنار بگذارند
برای سپاهی ها جایز نیست که وارد بشوند به دسته بندی و آن طرفدار آن یکی، آن یکی طرفدار آن یکی، به شما چه ربط دارد که در مجلس چه می گذرد؟
باید سعی کنید جهات سیاسی در سپاه وارد نشود،که اگر افکار سیاسی وارد سپاه شود، جهات نظامی آن از بین می رود، همیشه به سپاه سفارش کنید که آنان خودشان را یک جنگنده خدمتگزار مردم بدانند. (صحیفه خمینی ، جلد ۱۸، ص ۴۵)