یک عکس میتواند دهها هزار نکته و اطلاعات را به سرعت و به وضوح به مخاطب منتقل کند؛ سرعت و وضوحی که با کلمات قابل انجام نیست. جادوی عکاسی خبری و فیلم مستند و داستانی، از همین قدرت تصاویر نشئت میگیرد. میشود دهها مقاله و یادداشت و گزارش خبری را در مورد فاصله کشورهای جنوب خلیج فارس با ایران از حیث توسعه اقتصادی و اجتماعی منتشر کرد. اما عکس فوق که توسط فضانوردان ایستگاه فضایی بینالمللی گرفته و ارسال شده است، به روشنی آن اطلاعات را خلاصه میکند.
به نقاط روشن و تاریک این عکس نگاه کنید. شمال خلیج فارس یا ایران که بیشترین ساحل را دارد، تقریبا خاموش است و نقاط روشن بسیار اندکی دارد، اما در جنوب آن تکههای نسبتا بزرگی از روشنی به چشم میخورد. این تکهها عبارتند از امارات متحده عربی، بحرین، قطر، کویت و بخشهایی از عربستان سعودی. آن چه از عکس برمیآید، آن است که فاصله عظیمی از حیث روشنایی میان این دو منطقه وجود دارد. بینندهای که چشمش را بر واقعیات نبسته باشد، روشنایی جنوب و شمال را با هم مقایسه میکند و به دو مسیر متفاوتی که جنوب و شمال خلیج فارس در چهار دهه گذشته رفتهاند، واکنش نشان خواهد داد.
روشنایی به چه چیزی دلالت دارد؟
میزان روشنایی یک شهر یا ناحیه در شبهنگام، دقیقا به معنای میزان توسعه اقتصادی و اجتماعی آن است. در واقع شاخصی بهتر از میزان مصرف الکتریسیته برای توسعه وجود ندارد. الکتریسیته نقشی کلیدی در بیرون رفتن افراد از شرایط فقر، رشد اقتصادی، و بهبود استانداردهای زندگی دارد. در مقابل، کاهش مصرف برق به معنای پسرفت در توسعه است. این که قرار است طبق اعلام دولت ۳۰ میلیون نفر در ایران از پرداخت هزینه برق معاف شوند، چون مصرف پایینی دارند، ممکن است برای شبهسوسیالیستهایی که به دنبال توزیع فقر در میان همه افراد به تساوی و جیرهخوار کردن مردم برای دولت هستند، خبر خوبی باشد، اما برای توسعهاندیشان و توسعهباوران خبر خوبی نیست، چون این اقدام بدین معناست که ایران از حیث توسعه در سالهای اخیر پسرفت داشته است.
شکاف توسعهای
اگر به رابطه مصرف برق و توسعه باور ندارید، به رتبهبندی شاخصهای توسعه در کشورهای مختلف نگاه کنید. دهها موسسه این شاخصها را جمعآوری و رتبهبندی میکنند. برای مقایسه جنوب و شمال خلیج فارس از حیث توسعه، میتوان به شاخص توسعه انسانی سازمان ملل و رتبهبندی آن رجوع کرد. در جدول سال ۲۰۱۹ این شاخص میتوان رتبه ایران را با دیگر کشورهای منطقه خلیج فارس مقایسه کرد. ایران در این جدول در رتبه ۶۵ قرار دارد، اما امارات متحده، عربستان سعودی، قطر و بحرین به ترتیب در رتبههای ۳۵، ۳۶، ۴۵ و ۴۱ قرار دارند. چهل سال پیش، شتاب توسعه در ایران با این کشورها قابل قیاس نبود. ایران در دهههای چهل و پنجاه خورشیدی رشدهای اقتصادی تا هشت درصد را تجربه میکرد و کشورهای همسایه (حتی در دهه شصت خورشیدی) رشدهای بسیار کمتر یا منفی.
علل این شکاف
میزان روشنایی جنوب و شمال خلیج فارس در تصویر فوق، نتیجه چهار دهه سیاستگذاری متفاوت در دو طرف داستان است:
۱. سیاست دشمنی با ایالات متحده و اروپای آزاد در مقابل سیاست دوستی و همکاری با این کشورها. این سیاست نه تنها ایران را از سرمایهگذاری خارجی محروم کرد، بلکه مایه خروج سرمایه و فرار مغزها از کشور شد.
۲. سیاست همکاری منطقهای میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس در برابر سیاست کشورگشایی و جاهطلبی و تنشزایی جمهوری اسلامی ایران با همسایگان خود.
۳. سیاست سرمایهگذاری درآمدهای نفتی و گاز بر زیرساختها، در برابر سیاست پولپاشی و فساد و اتلاف و کشورگشایی. جالب اینجاست که جمهوری اسلامی ایران همه خاندانهای حاکم بر کشورهای جنوب خلیج فارس را فاسد و دزد و گاو شیرده امریکا معرفی میکند، و مردمان آن کشورها از حیث اقتصادی وضعیت بهتری از مردم ایران دارند.
۴. سیاستِ بازی با کارتهایی که یک کشور دارد (قابلیتها و مزیتهای نسبی) در جنوب و سیاستِ بازی با کارتهایی که یک کشور میخواهد داشته باشد در شمال خلیج فارس. کارتهای نوع دوم، مثل مدیریت جهانی از مسیر تروریسم و نفوذ در مناطق پرتنش برای جمهوری اسلامی ایران بیشتر توهم بودهاند تا چشمانداز واقعبینانه.
همین جاست که تفاوت در سیاستگذاری نقش خود را در سرنوشت کشورها نشان میدهد. این دیدگاه در میان برخی از افراد وجود دارد که نقش دولتها و سیاستگذاری را اندک فرض میکنند و با همین نگرش، نقش نهادهای دموکراتیک، مشارکت و سیاستهای دولتی را در توسعه یک کشور فرعی تلقی میکنند. مقایسه درآمد سرانه، مرگ و میر کودکان، نرخ تورم و امید به زندگی، نشان میدهد که اندازه، مشی، و سیاستهای دولت در جهان امروز نقش کلیدی در رفاه و توسعه یک کشور دارند.
دغدغه نابهجا
همه کسانی که رگهای گردنشان برای «فارس» نخوانده شدن «خلیج فارس» از سوی برخی مقامات آمریکایی یا مقامات کشورهای حاشیه آن بیرون میزند، میتوانند به شکاف عمیق شمال و جنوب آن بیندیشند و ببینند چرا سواحل شمالی این آب، به اندازه جنوب آن توسعهیافته نیست. این خلیج هر اسمی داشته باشد، جنوب آن توسعهیافتهتر از شمال آن است. بهتر نیست غیرت و غرور ملی در زمینه بهبود زندگی مردمان یک کشور و کرامت شهروندان آن مصرف شود تا جنگ بر سر واژهها؟ در این حالت، به جای سرزنش دیگران، حکومت جمهوری اسلامی ایران و سیاستهایش مورد انتقاد قرار میگیرد تا ایالات متحده و همپیمانانش. مسئول فلاکت و درجا زدن ایران، بیش از همه، قوانین و سیاستها و تصمیماتی است که از سوی مقامات نظام حاکم بر ایران در ۴۲ سال گذشته اتخاذ شده و به اجرا گذاشته شده است.
تاریخ برای فخرفروشی و تکبر
نکته دیگری که در سخنان اکثر مقامات جمهوری اسلامی ایران از راست و چپ مدام تکرار شده است، این است که کشورهای جنوب خلیج فارس تاریخ ندارند، یا کوچک هستند. این مقامات برای بیارزش نشان دادن توسعه، به سراغ تاریخ و اندازه یک کشور میروند. اول این که همه جوامع تاریخ دارند و تفاوتها در نوع و فراز و نشیبهاست، نه «با بته» یا «بیبته» بودن برخی کشورها. محدوده دولت-ملتها نیز در دو قرن اخیر تغییر بسیار کرده است؛ از جمله ایران. دوم این که اگر فخرفروشی تاریخ قرار بود به تصمیمگیری معقولتر و برساختن زندگی بهتر برای مردم منجر شده باشد، این موضوع در مورد ایران صدق نمیکند. تاریخی که فقط برای فخرفروشی و تحقیر دیگران باشد، بیشتر مایه انحطاط است تا پیشرفت و رفاه. و سوم آن که در جمهوری اسلامی ایران، تاریخ از شکلگیری حکومت دینی آغاز میشود که بسیار کوتاهتر از تاریخ شکلگیری دولتهای حاشیه خلیج فارس است. درست مثل مصدق که در داخل کشور مرتد است و خونش حلال، ولی در تبلیغات خارجی قهرمان دموکراسی، تاریخ ایران برای فخرفروشی در برابر دیگر کشورها سههزارساله است، و در کتابهای درسی و بوقهای تبلیغاتی رژیم، ۴۲ ساله.
برگرفته از ایندیپندنت فارسی