روندهای بی‌پایان و زیانبار: «دیالوگ انتقادی»، «مذاکرات اتمی»، «برجام» و حالا «اینستکس»! الاهه بقراط

پس از آنکه نظام جمهوری اسلامی پس از انقلاب ۵۷ و جنگ هشت‌ساله با عراق، خود را تثبیت کرد و به اصطلاح خواست راه «سازندگی» در پیش بگیرد، کشورهای اروپایی تصمیم گرفتند برای بازپروری زمامداران ایران که به خرابکاری و ترور و جنایت معتاد هستند، راه «دیالوگ انتقادی»  و گفتاردرمانی در پیش بگیرند! این سیاستِ نه تنها بی‌فایده بلکه زیانبار، در شرایطی بود که دخالت حکومت ایران در چندین ترور مهم در فرانسه و آلمان و اتریش ثابت شده بود. با اینهمه اروپاییان ترجیح دادند از روش‌های تربیتی خود استفاده کرده و به جمهوری اسلامی شرور بگویند: «ما باید با هم حرف بزنیم!»

اما «دیالوگ انتقادی» که  انزجار از آن را در چهره‌ی سیاستمداران اروپایی که در آن شرکت داشتند،  در عکس‌ها نیز می‌توان دید، نه تنها به جایی نرسید بلکه با افشای برنامه اتمی مخفی جمهوری اسلامی، متوقف شد. از آن پس نوبت «مذاکرات اتمی» رسید!

سال‌ها «مذاکرات اتمی» ادامه داشت تا اینکه همه متوجه شدند اگر «دیالوگ انتقادی» را می‌شد بدون آمریکا پیش برد اما «مذاکرات اتمی» بدون آمریکا نتیجه‌ای ندارد. آمریکا هم آمد و دولت اوباما و وزیر خارجه‌اش جان کری در پیشبرد آن سنگ تمام گذاشتند تا موجود ناقص‌الخلقه‌ای به نام «برجام» متولد شد. توجه داشته باشیم که در همه این سال‌ها هیچ تغییر و تحول مثبتی جز جابجایی صوری قدرت در میان جناحین نظام جمهوری اسلامی روی نداده است!

«برجام» آمد؛ ولی حالا چطور «برجام» را «اجرا» کنیم؟! زمامداران ایران که از مماشات‌های اوباما چشته خورده و بدعادت شده بودند، می‌خواستند نه تنها بدون اینکه خودشان اقدامی مثبت انجام دهند، بلکه همچنان در عراق و یمن و سوریه بتازند و در اروپا و آمریکا ترور و جاسوسی کنند، ولی تحریم‌ها برداشته و همه چیز عادی شود! آمریکا  اما با روی کار آمدن دونالد ترامپ، چوب لای این چرخه‌ی بی‌پایان و زیانبار گذاشت.

حالا نوبت «اینستکس» است که مدتی گوش‌هایمان با آن پر شود! این «ساز و کار مالی» در واقع بازپروری یک عضو شرور و ولخرج جامعه جهانی است که نمی‌خواهد درآمدهای کشور خود را برای بهبود شرایط و ارتقاء سطح زندگی مردم خود خرج کند بلکه ترجیح می‌دهد بمب و موشک بسازد و گروه‌های شبه‌نظامی درست کند و علاوه بر ذلّه کردن مردم ایران، روزگار مردم کشورهای دیگر را نیز سیاه کند. حالا اینستکس قرار است اگر پولی در کار بود آن را به این عضو شرور و خرابکار ندهد بلکه کالاهایی در اختیارش بگذارد که بتواند مردم خود را تأمین کند! اما در این نیز هیچ تضمینی نیست: درست است که پول به جیب شرکت‌های احتمالی اروپایی می‌رود و پول نفت به جمهوری اسلامی نمی‌رسد، اما کالاها  وارد چرخه‌ی فاسد مافیای نظام می‌شود و معلوم نیست چگونه عرضه و توزیع خواهد شد!

اینست که بر این چرخه‌ی زیانبار که اروپا نیز از آن سود می‌برد می‌بایست یک بار برای همیشه نقطه‌ی پایان گذاشت.

نوشته بانو الاهه بقراط، سردبیر بخش فارسی کیهان لندن