حکومت اسلامی ایران، تظاهرات نمایشی روز سیزدهم آبان و سالروز اشغال سفارت آمریکا در تهران را برای خود یک پیروزی بزرگ می داند و ادعا می کند که پرچمدار مبارزه با استکبار جهانی می باشد. ولی هنگامی که پیامدهای اشغال سفارتخانه یک کشور خارجی، آن هم ابرقدرت ایالات متحده بررسی می شود، مشخص می گردد که رژیم ایران دچار بزرگترین خسارت های مالی و اقتصادی و سیاسی و بین المللی شده و بر محنت ملت ایران افزوده و کشور را بسیار فقیرتر ساخته است. با این همه، رژیم همچنان اصرار می ورزد که هر سال در این روز، صدها هزار نفر را به خیابان بکشاند و دوباره فریاد “مرگ بر آمریکا” سردهد.
به گفته تحلیلگر رادیو پیام اسرائیل، یکی از دردناکترین زیان هایی که به ایران و مردم این سرزمین وارد آمد، آن بود که اشغال سفارت آمریکا، صدام حسین را مصمم ساخت به ایران حمله کند تا شاید بخشی از این سرزمین را به تصرف و تسلط خود در آورد.
یکی از محاسبات صدام حسین در حمله به ایران، قطع روابط ایالات متحده با دولت تهران، به دنبال اشغال سفارتخانه بود، که انزوای رژیم ایران در جهان را بسیار عمیق تر کرد و حتی، ایالات متحده را برانگیخت که به ارتش صدام کمک های اطلاعاتی برساند.
صدام بر این باور بود که پس از اعدام یا اخراج امیران ارتش ایران، و همچنین فرار بخش عظیمی از فرماندهان بلندپایه یا میان پایه، ارتش ایران در حدی تضعیف شده که با یک حمله غافلگیر کنند، در ظرف ساعاتی فرو خواهد ریخت.
اشغال سفارت آمریکا نیز نه تنها رژیم ایران را در صحنه بین المللی منزوی تر ساخته بود، بلکه باعث شد که ایالات متحده علیه آن حکومت تحریم تسلیحاتی برقرار سازد. در آن موقع ارتش ایران شدیدا به جنگ افزار و مهمات نیاز داشت.
در همان ماه های اول جنگ بود که اسرائیل با مشاهده تصرف بخشی از خاک ایران توسط صدام حسین، حاضر شد مقادیری اسلحه به رژیم ایران بفروشد که بتواند دشمن خارجی را از خوزستان بیرون کند.
در هر حال، ارزیابی این است که اگر سفارت آمریکا اشغال نمی شد و رژیم ایران با شعار “صدور انقلاب” به صحنه نمی آمد، و خمینی شیعیان عراقی را به شورش تحریک نمی کرد، جنگ هشت ساله رخ نمی داد.
در کنار این فاجعه، رژیم ایران ناچار شد بیش از یک میلیارد دلار به شرکت های آمریکایی غرامت بپردازد و زیان های ناشی از گروگانگیری را نیز جبران کند.
همچنین روابط بازرگانی و سیاسی و دیپلماتیک رژیم با کشورهای دیگر به شدت آسیب دید و زمینه ساز درگیری ها بعدی گردید که همچنان ادامه دارد و زیان آن، به ویژه متوجه سرزمین ایران و مردم آن می شود.
آن چه که رژیم ایران آن را “استکبارستیزی” به وسیله اشغال سفارت آمریکا، می نامد، هیچ دستاوردی برای حکومت، در صحنه بین المللی و یا داخلی نداشت – و به عکس، حکومت ایران را یک رژیم یاغی معرفی کرد که قوانین بین المللی را با صراحت زیر پا میگذارد و شیوه های تروریستی را سرمشق خود قرار می دهد.
برخی تحلیلگران بر این باورند که نه دشمنی با ایالات متحده، بلکه یک رشته محاسبات داخلی بود که روح الله خمینی را به صدور دستور اشغال سفارتخانه کشاند. مهمترین هدف خمینی، از دیدگاه برخی آشنایان امور ایران، آن بود که با ایجاد یک بحران شدید در روابط ایران با کشورهای خارجی، یک انزوای بین المللی برای ایران به وجود آورد تا بتواند فارغ از تاثیرات خارجی، به شستشوی مغزی ایرانیان دست بزند. یک علت دیگر را فردی به نام رضا سیف اللهی بیان کرد که ظاهرا در گذشته عضو شورای مرکزی دانشجویان بوده است. سیف اللهی گفت که اگر اشغال سفارت آمریکا صورت نمی گرفت، این خطر وجود داشت که ارتش کودتا کند. گفتنی است که در نخستین سال انقلاب، هنوز چیزی به نام سپاه پاسداران قدرت نگرفته بود که بتواند از سران رژیم حفاظت کرده و جلوی کودتا را بگیرد.