آغاز تحریمهای اخیر روز دوشنبه (سوم تیرماه) آمریکا علیه علی خامنهای و هشت تن از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به زودی شامل وزیر امور خارجه رژیم اسلامی خواهد شد، چنانکه وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرده است، باعث واکنشهایی شده است.
حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی در نخستین واکنش به این اقدام حرکت تازه آمریکا را احمقانه خوانده است. وی ادامه داده است که حکومتی اگر یک ذرّه خرد و تدبیر داشته باشد نمیآید بالاترین مقام کشور آنهم مقام دینی که اموالش تنها یک حسینیه و یک خانه ساده است را تحریم کند. و برای اینکه حجت بیاورد برای گفتهاش افزوده است که رهبران ما مثل بقیه کشورها نیستند که در حسابهای[بانکی] خارجیشان میلیاردها پول داشته باشند.
سیدعباس موسوی سخنگوی وزارت خارجه نیز در توییتی نوشته است: تحریم بیحاصل رهبری ایران و نیز فرمانده دیپلماسی کشور یعنی بسته شدن همیشگی راه دیپلماسی با دولت مستأصل آمریکا.
شکست دیپلماسی چنانکه سخنگوی فرمانده دیپلماسی میگوید تحریمهای آمریکا نیست- آمریکا اتفاقاً هر روز چراغ سبز بیشتری برای دیپلماسی و مذاکره بدون پیششرط نشان میدهد– شکست سیاستهای یک رژیم ورشکسته از آن روست که نگاهی گذرا و کوتاهمدت به امر سیاسی و منافع ملی دارد و همین نگرش حسینیهای و نگران از رسیدن به نتیجهای فوری هدف دورتر را نادیده میگیرد.
شکست دیپلماسی از زمان حمله به سفارتخانه آمریکا در تهران رقم خورد. دیپلماسی به دیپلمات نیاز دارد که جمهوری اسلامی فاقد آن است. برجام حاصل یک دیپلماسی موفق نبود؛ زد و بندی بود که پشت درهای بسته انجام شد و ملت ایران تا به امروز از محتوای آن آگاهی ندارد. قدرت ناهنگامی که در سال ۵۷ به دامن انقلابیون افتاد به عقبماندهترین قشر جامعه ایران نیاموخت که دیپلماسی یعنی هنر گفتگو و مذاکره، هنر صلح. بیجهت نیست که طی این چهل سال ما هرگز به هیچ صلحی نرسیدهایم. حتی قطعنامه ۵۹۸ هم صلح نیست و تنها آتشبس است و چه بسا اگر منابع مالی اجازه میداد کماکان گرفتار جنگ با «یزید زمانه» میبودیم.
بیسبب نیست که جمهوری اسلامی پس از انجام ندادن آنچه ضروری و سودمند است به سوی آنچه خطرناکتر و بیهودهتر و زیانبارتر است کشیده میشود و در نهایت آن را انجام میدهد. کمبود اندیشهورزی در نظام اندیشهکش هر کشاکشی را به کشاکشهای دیگری دامن میزند و این حوادث میتواند در برخی موارد مصیبتبار و فاجعهآمیز باشند.
پیشنهاد دونالد ترامپ هنگام دیدارش با نخستوزیر ژاپن مبنی بر گفتگوی بدون پیششرط میان ایران و آمریکا با این پیام دیپلماتیک که ایران میتواند حتی با رهبران کنونیاش به کشور بزرگی تبدیل شود منجر به برداشتها و تعبیرهای گوناگون شد. کسانی در تهران از این تعارف دیپلماتیک احساس غرور و خودبزرگبینی کردند و خویشتن را نه به عنوان خدمههای یک کشتی گرفتار توفان بلکه در حد رهبران کشوری با تاریخ و فرهنگ ایرانزمین انگاشتند و «زبان چوبین» دیپلماتیک را با هدف دیپلماسی یکی تصور کردند.
در جمهوری اسلامی «دیپلماسی دائمی» چنانچه نخستین بار در دولت- شهرهای ایتالیا پدید آمد وجود ندارد؛ به عبارتی آنچه به عنوان سیاست خارجی در جمهوری اسلامی در ارتباط با کشورهای دیگر مطرح است بیشتر خرابکاری، کارشکنی، بده و بستان و روابط پنهانی است تا دیپلماسی؛ که اینهمه بیشتر منجر به از دست رفتن منافع بلند و کوتاهمدت ملی میشود. تضعیف جایگاه ایران در عرصه جهانی و کمرنگ شدن حضور ایران به عنوان کشور ثباتدهنده در نظام بینالملی که با دخالتهای سیاسی و نظامیاش در کشورهای منطقه به عنوان عنصر و بازیگر ایدئولوژیک و بیمسئولیت منطقه شناخته میشود.
درهای دیپلماسی با تحریمهای تازه ایالات متحده علیه علی خامنهای و شماری از فرماندهان سپاه پاسداران بسته نشد و این تحریمها «تحریم تمام ملت ایران» نیست چنانچه تبلیغ میکنند؛ درهای دیپلماسی را حتی حمله به یک فروند پهپاد آمریکا توسط سپاه پاسداران نیز نبست! درهای دیپلماسی روزی بسته شد و چرخ مذاکره به گل نشست که تلاشهای دیپلماتیک شینزو آبه نخست وزیر ژاپن در دیدارش با علی خامنهای در خردادماه بیفرجام ماند زمانی که رهبر رژیم اسلامی گفت ایران با آمریکا مذاکره نخواهد کرد. معلوم نیست حضرات از بستن چه درهای دیپلماسی سخن میگویند وقتی رهبرشان مذاکره با آمریکا را یک سمّ مضاعف مینامد.
منبررفتن علی خامنهای در برابر شینزو آبه با آن دمپایی و روضه خواندنش یادآوری یک مثال تاریخی را ضروری میکند تا شاید بدانند خیالات فقط در ذهن وجود دارد نه در عالم واقع.
در سال ۸۶ پیش از میلاد سولا (Sulla) سردار رومی، آتن را محاصره کرد، پس از محاصره طولانی، رهبر آتنیها مجبور شد که نمایندگانی را نزد سولا بفرستد. سفیران آتنی که برای مذاکره به خاطر صلح و پایان محاصره فرستاده شده بودند مذاکرات را با روایت از پیروزی های گذشته خود در برابر بربرها آغاز کردند. سولا پس از شنیدن یاوههای سفیران آتنی رو به آنان کرد و گفت: به خانههایتان بروید، احمقها! من از سوی سردار رومی به آتن فرستاده نشدم که رجزخوانی شما را گوش کنم و تاریخ شما را بیاموزم، آمدهام که شما را سر عقل بیاورم!
رهبران رژیم اسلامی و پوزشگران لندن و تورنتونشیناش بهتر است پیش از استدلالها و قیاسهای نامربوط اندکی به ایران و مردم و منافعش فکر کنند و واقعبینی سیاسی را مد نظر قرار دهند تا بتوانند فراسوی نیرنگها و تبلیغات، ایدئولوژیها و ادعاهای گوناگون تناسب واقعی نیروها را بشناسند.
شما ازیک طرف برجام را حاصل “زدوبند های سیاسی پشت پرده” می دانید وازطرف دیگر ایران را متهم می کنید که برخلاف کشورهای پیشرفته (به فرض شما) دیپلماسی نداردوکارش رابا”زدوبند “پیش می برد. درحالی که برجام، حداقل امضای رسمی چهارکشور آمریکا، فرانسه، انگلیس وآلمان رادارد که غیرازاولی، ظاهراً سه تای دیگر هنوزهم ازامضای خوددفاع می کنند. بنابراین، آیا به نظر شما وبه تعبیرخودتان، دیپلوماسی آن ها هم” زدوبند”است؟! واگراین طوراست پس فرق چیست؟!