در جریان مباحثات چند تحلیلگر ایرانی در مورد آینده لبنان، پس از انفجاری که در بیروت رخ داد، آقای محمد جواد اکبرین، که روزگاری جزو اصلاح طلبان ایران بود و ناچار گردید از کشور خود فرار کند، اسرائیل را در کنار حکومت اسلامی ایران، در ردیف عواملی قرار داد که باعث ویرانی لبنان شد. او به درستی گفت که اسرائیل به لبنان حمله برد و به زیربنای آن کشور آسیب رساند. ولی ایشان نگفت که علت حمله اسرائیل، وارد آوردن ضربه به حزب الله و توان نظامی آن بود که علنا می گوید که قصد دارد به فرمان حکومت ایران، اسرائیل را نابود کند. آقای اکبرین از اسرائیل چه توقعی دارد؟ آیا انتظار دارد که رژیم ایران مرتبا پول و اسلحه به حزب الله بفرستد تا آن را برای حمله به اسرائیل آماده سازد، و اسرائیل دست به روی دست بگذارد و نظاره گرباقی بماند؟ آقای محمد جواد اکبرین بداند و همگان بدانند که اسرائیل گوسفند قربانی نیست که با پای خود به سلاخ خانه برود.
—————————————————————————————————-
پناهجویان ایرانی در نقاط مختلف دنیا، سرنوشت دردناکی دارند و وظیفه اخلاقی جهان، کمک به آنان است. ولی انتظار اول ما آن است که خود ایرانیان برون مرزی دست اتحاد به یکدیگر بدهند و به هموطنان خود یاری برسانند.
داستان غم انگیز آن است که یک بانوی میانسال ایرانی، همراه با فرزند خود، در بدترین شرائط در یکی از جمهوری های پیشین اتحاد شوروی گیر کرده اند و تقاضای کمک برای رهایی از آن کشور عقب مانده را دارند. دو تن از افراد خانواده این بانو، به علت عضویت در یک سازمان چریکی بسیار چپ گرای ایرانی، به دست حکومت ایران بازداشت شدند، مورد شکنجه های غیزانسانی قرار گرفتند، به آن ها تجاوز جنسی شد و هر دو به شوک روانی دچار شدند. این بانوی پناهجو به دفتر آن سازمان در اروپا نامه می نویسد و تقاضا می کند که به او در مورد دو فرد خانواده تائیدیه بدهند تا تقاضای پناهندگی آنان در آن کشور رد نشود. آن سازمان در پاسخ می نویسد: “بروید از اسرائیل تقاضای کمک کنید، چون می دانیم که در یک سخنرانی، از اسرائیل جانبداری کرده اید». سرکردگان آن سازمان، که با خمینی همکاری کردند و رژیم کنونی را به روی کار آوردند، هنوز همانند رژیم خامنه ای، اسرائیل را دشمن ملت ایران می خوانند و نشان می دهند که در لجنزار یهودستیزی و اسرائیلی ستیزی، همچنان گرفتار مانده اند.