خمینی می گفت که جنگ یا نعمت است و با این سخنان جنگ با عراق را شش سال طولانی تر کرد و صدها هزار نفر دیگر از ایرانیان را به کشتن داد و یا باعث معلولیت آنان گردید و ایران را به ویرانی بیشتر کشید. حالا در این روزهایی که آن را “هفته دفاع مقدس” نام نهاده اند، فردی به نام محمد خزائی در مقام استاد دانشکده هنر می آید و می گوید که یکی از نعمات جنگ هشت ساله آن بود که یک فرصت بی نظیر هنری برای هنرمندان ایران به وجود آورد.
یعنی، از دیدگاه این فرد، این که ایران و ایرانی با چه مصیبتی روبرو گردید مهم نیست، بلکه جنگ، فرصتی برای هنرمندان به وجود آورد که هنر خود را به تماشا بگذارند.
خزائی از کدام “هنرمندان” سخن می گوید؟ آنانی که در زندان هستند؟ آنهایی که نان برای خوردن ندارند؟ آنانی که ناچار به ترک وطن شدند؟ از کدامیک؟
شاید منظورش از “هنرمندان” مزدبگیران سپاه پاسداران است که ادعا کردند می توانند فیلم بسازند و بودجه های کلان گرفتند، ولی کارشان و فیلمشان در سطح دانش آموزان دبستانی بود.
_________________________________________________________________
انتشار این خبر تکان دهنده و رقب بار، که پدری خودکشی می کند تا به دار کشیدن فرزند دلبند خود به دست حکومت را شاهد نباشد، ایرانیان و بسیاری از مردم دنیا را تکان داد. این رویداد دردناک، یک بار دیگر و بیش از پیش، ثابت کرد که رژیم سرکوبگر به پایان خط خود رسیده است. حکومتی شده است در ردیف دوران استالین که هیچ رحم و مروتی باقی نمانده بود. این اوج ورشکستگی اخلاقی رژیمی است که برای باقی ماندن در قدرت، از هیچ جنایتی رویگردان نیست.
آخوند هادی خامنه ای، برادر علی خامنه ای، در همان سال های نخست حکومت، به برادر خود و دیگران هشدار داده و گفته بود: «حکومت، در کشوری که مردمانش به کفر روی آورده اند، می توان بماند، ولی حکومتی که بر پایه ظلم استوار گردیده، هرگز دوام نخواهد آورد.
از روزی که هادی خامنه ای این سخنان را گفت، به دستور برادرش ممنوع الکلام شده و نامی از او و ذکری از سخنانش وجود ندارد.