تاریخ یهود – گفتار پنجم
چند دهه پس از آن که یهودیان دوباره بوی استقلال و آزادی در سرزمین خود را می چشیدند، این کشور مورد تهاجم امپراتوری دیگری قرار گرفت. این بار یونانیان بودند که می خواستند مدیریت دنیای آن روز را به دست گیرند و سرزمین های خاورمیانه کنونی را مورد حمله قرار دادند و بخش های گسترده ای از آن را اشغال کردند.
ملت یهود، که همیشه یک ملت کوچک و دارای امکانات دفاعی بسیار کمی بوده، دوباره به تسلط بیگانگان در آمد که کوشیدند فرهنگ و باورهای مذهبی یهود را نابود کنند و عادات و اعتقادات خود را بر آنان تحمل نمایند.
در ادامه جهانگشائی های اسکندر مقدونی، سرزمین یهود نیز در سال ۳۳۲ پیش از میلاد به تصرف امپراطوری یونان درآمد، ولی فرمانروائی بر این سرزمین به دست خاندان سلوکی ها سپرده شد و آئین یهود در آن همچنان برقرار بود. اما یونانیان به تدریج درصدد برآمدند آداب بت پرستانه خویش را بر یهودیان تحمیل کنند.
حکومت غاصب آنان، یهودیان را از اجرای مراسم شرع خویش باز می داشت و قداست بیت المقدس یهود را خدشه دار ساخت. امیدشان آن بود که شاید بتوانند فرهنگ یونانی را بر مردمان این سرزمین حاکم سازند – ولی یهودیان به پا خاستند و در سال ۱۶۶ پیش از میلاد علیه فرمانروایان بیگانه علم طغیان برافراشتنتد.
خاندان حشمونائیم (חשמונאים) که پرچمداران این خیزش ملی-مذهبی بودند، با ابراز شهامت و ایثار توانستند بر سپاهیان یونانی پیروز شدند.
گرچه پیکارگران یهودی از نظر تعداد کم بودند، ولی با بکار بردن شیوه های ابتکاری، و همچنین به کمک اراده قاطع و روحیه قوی توانستند بر ارتش نیرومند یونان، که سرزمین های بسیاری را به تسلط خود در آورده بود، پیروز شوند و سرنوشت خویش را دوباره به دست گیرند.
این پیروزی یهودیان مدیون خانواده حشموناییم بود که رهبری خیزش مردمی را به دست گرفتند و آن ها را به سوی پیروز رهنمون گشتند.
پدر پیر خانواده، متتیاهو حشمونائی (מתתיהו חשמונאי) رهبری قوم را در این نبرد نامساوی به دست گرفت و پس از آن که چشم از جهان فرو بست، فرزندش یهودا همکابی (יהודה המכבי) رهبر قیام گردید و پیروزمندانه وارد اورشلیم شد و در سال ۱۶۴ پیش از میلاد معبد مقدس یهود (بیت همیقداش) را تطهیر کرد و آن را برای نیایش دوباره آماده ساخت.
می گویند در میان ویرانه های بیت المقدس سبوی روغن طاهری یافت شد که گرچه تنها یک روز می توانست شمعدان بزرگ معبد مقدس را روشن نگاه دارد، ولی معجزه شد و شمعدان هفت روز همچنان روشن ماند که یهودیان آن را به فال نیک گرفتند و هر سال به یاد آن، عید حنوکا را جشن میگیرند.
سپاهیان حشمونائیم در ادامه نبرد علیه فرمانروایان بیگانه، به پیروزی های بیشتری دست یافتند و در سال ۱۴۷ پیش از میلاد خودگردانی کامل خویش را باز یافتند.
چندی بعد، در سال ۱۲۹ پیش از میلاد، حکومت سلوکیان فرو ریخت و یهودیان به استقلال کامل نائل شدند.
فرمانروائی خاندان حشمونائی ۸۰ سال ادامه داشت و طی آن مرزهای سرزمین یهود به تدریج گسترش یافت و تقریبا” تا حدود دوران سلطنت حضرت سلیمان رسید.
در این دوران کوتاه، یهودیان از استقلال ملی و شکوفائی دینی برخوردار بودند و سرزمین آنان آرام ماند و مردم در رفاه میزیستند.
امپراطوری یونان به تدریج رو به ضعف رفت و به موازات آن امپراطوری دیگری در سواحل دریای مدیترانه رو به تقویت گذاشت که امپراطوری رم نامیده می شد.
امپراطوری یونان با گذشت زمان، تسلط بر سرزمین های دیگر را یکی پس از دیگری از دست داد و از جمله، حکومت سلوکیان یونانی نیز در سرزمین یهودیان مضمحل گردید.
امپراطوری رم، پس از آن که در بخش جنوبی اروپا مستقر گردید و جای پای خود را محکم کرد، به جهانگشائی پرداخت و بخش های بزرگی از خاورمیانه امروزی و شمال آفریقا نیز مسلط شد و از جمله، سرزمین یهود را نیز به تصرف خود درآورد.
رومیان به هورکانوس دوم(הורקנוס השני) پادشاه حشمونائی، که در دوران آنان در سرزمین یهود حکومت میکرد، خودمختاری محدودی اعطا کردند- و او تحت فرمان والی دمشق، که از جانب دولت رم گزیده شده بود، به فرمانروائی ادامه داد.
حکومت رومیان، یهودیان را زیر فشار میگذاشت و با آنان ستیز داشت و از این رو یهودیان هربار که امکانی مییافتند دست به نافرمانی میزدند.
آخرین تلاش یهودیان، به هدف بازیافتن دوران عظمت خاندان حشمونائی، در دوران فرمانروائی به نام متتیا آنتیگونوس (מתתיה אנטיגונוס) روی داد که با شکست روبرو شد و آنتیگونوس کشته شد و بدینسان دوران فرمانروائی خاندان حشمونائی در سال ۴۰ پیش از میلاد به نقطه پایان رسید و سرزمین اسرائیل به یکی از بخش های دور دست امپراطوری رم مبدل شد و حکومت خودگردانی را از دست داد.
در سال ۳۷ پیش از میلاد، هوردوس (הורודוס- هرود) داماد هورکانوس دوم (הורקנוס השני) توسط رومیان به عنوان پادشاه یهود منصوب گردید.
هوردوس که یکی از شیفتگان فرهنگ و تمدن یونانی-رومی بود، به احداث بناهای بسیار پرداخت و از جمله شهر کیساریا (קיסריה- قیصریه) را در شمال اسرائیل (در سواحل شرقی دریای مدیترانه) برپا ساخت و متسادا (מצדה) را تاسیس کرد.
او بیت المقدس یهود را بازسازی کرد و آن را به صورت یکی از با شکوه ترین بناهای دوران درآورد. ولی هوردوس، علیرغم همه دستآوردهای خود در آبادانی این سرزمین، نتوانست از اعتماد و پشتیبانی رعایای یهودی خویش برخوردار گردد.
هوردوس در سال چهارم پیش از میلاد چشم از جهان فرو بست و به دنبال آن، سرزمین یهود به حاکمیت مستقیم امپراطوری رم درآمد.
رومیان دوباره به سرکوب فرهنگ و آئین یهود پرداختند و خشم آنان را برانگیختند که با خشونت و درگیری توام شد و در سال ۶۶ میلادی به صورت یک خیزش گسترده یهودیان علیه حکومت غاصب رم درآمد.
یهودیان را در برابر ارتش نیرومند رم تاب مقاومت نبود و سپاهیان رم به فرماندهی تیتوس قیام یهودیان را درهم شکستند و اورشلیم را با خاک یکسان ساختند (سال ۷۰ میلادی) و سه سال پس از آن آخرین سنگر مقاومت یهودیان که تپه متسادا (מצדה) بود در هم شکست و بسیاری از یهودیان در این دژ برای آنکه زنده به دست سپاهیان رم نیفتند به خودکشی همگانی دست زدند و حماسه دیگری در تاریخ یهود آفریدند (سال ۷۳ میلادی).
با شکست این خیزش دلاورانه و ویرانی کامل اورشلیم و با خاک یکسان گردیدن بیت المقدس، قوم یهود با یکی از بزرگترین مصیبت های دوران تاریخ خود روبرو شد.
یک تاریخ نگار دوران به نام یوسفوس فلاویوس (יוספוס פלביוס) نوشت: در جریان این قیام نافرجام و بدنبال محاصره اورشلیم توسط سپاهیان رم، هزاران نفر از ساکنان سرزمین یهود جان خود را از دست دادند و هزاران تن دیگر به اسارت درآمدند و به بردگی گرفته شدند و در اقصی نقاط امپراطوری رم، از جزائر بریتانیا تا بین النهرین به بردگی فروخته شدند.
بدین سان، فصل دیگری از تاریخ پر رنج و مشقت یهودیان رقم خورد.
به نام خدا.البته اشتباه نکن از خود قوم بنی اسرائیل یهودی هست مسیحی هست مسلمان هم هست و سرزمین پدری همشون همون کنعان یا اسرائیل هست و اصولا همشون هم باید برای اسرائیل بجنگند و تلاش کنند