سرنوشت جنگ را سپاه پاسداران رقم خواهد زد؛ تفسیر سیاسی هفته، نوشتـۀ منشـه امیـر

دانلود فایل صوتی تفسیر

حکومت، خود را ظاهرا “جمهوری اسلامی” می نامد، ولی در واقع حکومت مطلقه سپاه پاسداران است که علی خامنه ای و دیگر آخوندهای فرصت طلب را وسیله قرار داده که فرمانروایی را به دست داشته باشد، و در راه رسیدن به هدف های جاه طلبانه خود، به هر اقدامی که لازم بداند دست بزند.

نه تنها اقتصاد کشور را دراختیار گرفته اند، بلکه سیاست خارجی رژیم و اینده جنگ و صلح حکومت را نیز رقم می زنند و هیچکس جز آنان، اختیاری در این زمینه ندارد و علی خامنه ای در مقام ولی مطلقه فقیه، اسیر دست پاسداران است و اجرا کنندۀ نیات و هدف های آنان می باشد.

جمهوری اسلامی نیست، حکومت سپاه پاسداران، در زیر پوشش رهبری از جانب روحانیون است.

حالا هم با بی صبری در انتظار به آن دنیا رفتن خامنه ای نشسته اند، تا بتوانند کسی را به روی کار آورند که به طور کامل فرمانبردارشان باشد و در راستای تامین منافع دراز مدت و خواسته های آنان رفتار کند.

آیا بحران در روابط ایران با ایالات متحده را کارشناسان سیاست خارجی رژیم رقم می زنند؟

خیر، در حکومت ایران چنین اختیاری در دست کارشناسان و بلندپایگان وزارت خارجه نیست.

این سیاست، در دفتر خامنه ای تدوین می شود و سپاه پاسداران است که آن را به ولی مطلقه فقیه دیکته می کند و زیر پوشش حکومت روحانیون، بر همه چیز و همه جا تسلط دارد.

حالا هم سرنوشت درگیری جنگی با ایالات متحده و رویارویی امنیتی با بریتانیا را، سپاه پاسداران است که رقم می زند:

اگر مزاحمتی برای آمد و شد کشتی ها به وجود نیاورد، جنگ رخ نخواهد داد.

ولی اگر جسارت کند و مثلا یک هواپیمای جنگی آمریکایی را با سرنشینان آن ساقط سازد، آنگاه درگیری جنگی حتمی خواهد شد.

حالا به جنگ فرسایشی با ایالات متحده ادامه می دهند و امید دارند که پرزیدنت ترامپ را چنان خسته کنند که بساطش را از خلیج فارس برچیند و به کاخ سفید باز گردد و یا آن که یک سال و اندی باقیمانده دوران نخست او سپری شود و شاید ترامپ در انتخابات بعدی شکست بخورد و دموکرات ها قدرت را به دست گیرند و کشتیبان را سیاستی دگر پیش آید.

دموکرات ها از هم اکنون با گذراندن لایحه ای در مجلس نمایندگان، که در آن جا از اکثریت عددی برخوردار هستند، اعلام کردند که ترامپ حق اعلام جنگ علیه رژیم ایران را ندارد.

ولی اولا، چنین لایحه ای باید از تصویب مجلس سنا نیز بگذرد، که نهادی مهمتر از مجلس نمایندگان است، و در آن جا، حزب جمهوریخواه است که از اکثریت برخوردار می باشد، و به احتمال بسیار، لایحه مجلس نمایندگان را خنثی خواهد کرد.

حالا نوبت سپاه پاسداران است که دست از پا خطا نکند و تنش را افزون نسازد، و آن گاه حادثه ناخوشایندی رخ نخواهد داد، ویا مثلا از عبور یک رزمناو و یا حتی یک نفتکش آمریکایی از تنگه هرمز جلوگیری کند و آنگاه، بازی، دیگر شوخی نخواهد بود.

ادعا می کنند که رژیمشان جمهوری است، یعنی بازتاب دهنده اراده جمهور و خواست ملت است.

لاف میزنند که رژیمشان اسلامی است، یعنی در راه اعتلای اسلام گام بر می دارد، ولی در حقیقت، حکومت نظامیان، و یا به سخنی بهتر و درست تر، حکومت سپاه پاسداران است.

آن ها در ابتدا یک نیروی کوچک و چریکی، چیزی در حد گارد ریاست جمهوری بودند که ماموریتشان تامین امنیت سران رژیم و خنثی کردن مخالفان حکومت بود.

ولی با گذشت زمان، به طور فزاینده ای فربه گردیدند و اشتهایشان بیشتر شد و توانستند بودجه های کلان تری را در اختیار بگیرند و حالا ارباب حکومت هستند و زمام مملکت را در همه زمینه ها از فرهنگی و هنری، تا اقتصادی و سیاسی، بازرگانی و روابط خارجی به دست دارند.

استدلالشان آن است که ماموریت تعیین شده برای آنان، پاسداری از انقلاب بوده و بدون تسلط بر اقتصاد و سیاست خارجی و نظامیگری و تولید اسلحه و تسلط بر دولت، و هر زمینه دیگر، نمی توان آن گونه که باید و شاید، از انقلاب در برابر آن چه که “دشمن” می نامند، دفاع کرد.

ظاهرا یک نیروی مسلح دیگر به نام ارتش ملی وجود دارد.

ولی این ارتش شبحی بیش نیست و موجودیتش در واقع فقط روی کاغذ است و همه وظایف نظامی و امنیتی را حزب سپاه پاسداران در دست خود قبضه کرده است و اجازه برپایی هیچ حزب دیگری را در برابر خود نمی دهد.

همه آخوندهای حکومتی نیز مجیزگوی سپاه پاسداران شده اند و آن آخوند معروف در خطبه نماز جمعه می گوید که وضع اقتصاد کشور بسیار خراب است و توصیه می کند که عَنان اقتصاد مملکت به دست آنانی سپرده شود که آن ها را “جوانان متعهد و انقلابی” می نامد، یعنی نوچه های سپاه پاسداران.

خودشان بودند که بحران اقتصادی ایران را به وجود آوردند.

خودشان بودند که آمریکا را هول دادند که از برجام خارج شود و خودشان بودند که با سازمان های ترور پیمان برادری بستند و سیل پول و اسلحه ایران را برای کمک رسانی به آنان جاری ساختند و اکنون هم کلید جنگ و صلح را به دست دارند.

مرحوم مغفور اکبر هاشمی رفسنجانی بود که به پاسداران اجازه داد اونیفورم به تن کنند و نخستین گام را برای مبدل شدن به یک نیروی مسلح منظم بردارند.

تا آن روز، این ظاهرا پاسداران انقلاب اسلامی، یک نیروی چریکی بودند. آن ها را رژیم به وجود آورد که مبادا ارتش ایران هوای حکومت پیشین به سرش بزند و قصد کودتا داشته باشد.

دوران هشت ساله احمدی نژاد، زمان شکوفایی هرچه بیشتر سپاه پاسداران بود.

ولی پیش از او نیز سپاه توانسته بود بنادر آزاد خود را برای قاچاق کالا در سواحل جنوبی برپا کند و بخش هایی از اقتصاد کشور را به تسلط خود درآورد.

در واقع، باز هم در دوران هاشمی رفسنجانی بود که شماری از رشته های پرسود تولیدی و کارهای عمرانی و سازندگی به سپاه سپرده شد.

امروز این نیرو، همراه با نهادی که بنیاد مستضعفین نامیده می شود و نهادهای دیگری که با نام های مختلف، در واقع شاخه هایی از قدرت اقتصادی سپاه پاسداران هستند، نیمی از اقتصاد ایران، و شاید هم خیلی بیشتر از پنجاه درصد آنرا در اختیار دارند و پادشاهی می کنند.

امروز بسیاری از پست های کلیدی در حکومت ایران، به دست افراد سپاه سپرده شده است.

منظور سپاهیانی است که به عضویت مجلس فرستاده شده اند و یا در شهرداری تهران و دیگر شهرها و استانداری ها و در نهادهایی چون صدا و سیما و سازمان های دیگر، قدرت را در دست خود قبضه کرده اند و نقشه تسلط کامل بر ایران، و بر حکومت آن، و اقتصادش و همه جنبه های دیگر زندگیش را دارند.

برای آن که روز به روز مراکز قدرت بیشتری را به تصرف و تسلط خود درآورند، سیاست خارجی رژیم را همیشه به سوی افراطی گری و تشنج کشانده اند.

به بهانه آن که باید انقلاب اسلامی را به کشورهای همسایه نیز صادر کرد، در عراق و سوریه و یمن و کشورهای دیگر به دخالت نظامی پرداختند و برنامه های اتمی رژیم را به هدف تولید جنگ افزار هسته ای رقم زدند و ارتش، کاملا به حاشیه رانده شد .  گرچه، فرماندهان ظاهرا این نیروی ملی نیز، همان ماموران سپاه پاسداران و فرمانبرداران آن هستند.

روزی که خامنه ای از این دنیا برود، حساس ترین لحظات عمر سپاه پاسداران آغاز می شود.

آنان از گزینش آخوند دیگری به عنوان ولی فقیه  صرفنظر نخواهند کرد. زیرا حکومتی که منحصرا در دست نظامیان است، در جهان شهرت خوب و در بین شهروندان، محبوبیتی ندارد و نمی تواند از جانب ملت مورد حمایت قرار گیرد.

سپاه پاسداران به یک ویترین نیاز دارد، و آن، می تواند یک به ظاهر روحانی جوان باشد که در سپاه و در کنار آن بزرگ بشه و حتی اگر عبا به تن کرده و عمامه نیز به سر گذاشته، ولی در واقع یک سپاهی کلاچینکوف به دست (و یا به تلفظ فارسی آن، کلاشینکف به دست) بوده و می باشد.

نام مجتبی خامنه ای را می برند. ولی بعید می نماید که روحانیون سالمند و کهنه کار رژیم حاضر شوند این لقمه ناپخته را قورت بدهند.

مسلما یک فرد جوان، هر اندازه هم که در مدرسه دینی تحصیل کرده باشد، هنوز تا مقام ولی فقیه فاصله بسیار دارد.

ولی همانگونه که شخص خامنه ای را به مقام رهبری رساندند و عنوان دینی او را به ایت الله ارتقاء دادند، ممکن است در صدد برآینده برای پسرش نیز به همین ترفند متوسل شوند. اگر هم نتوانستند، قانون اساسی رژیم را تغییر می دهند – این که کاری ندارد!

ولی فردا را به آینده بسپاریم.

آن چه امروز مطرح است آن است که سپاه پاسداران، با همه قدرتی که در ایرن در دست خود قبضه کرده، آیندۀ رژیم و سرنوشت ایران زمین را در چه مسیری پیش می برد؟

آیا قصد دارد ایالات متحده را به یک درگیری جنگی گسترده بکشاند، و یا آن که به جنگ فرسایشی کنونی بسنده می کند؟

پیشگویی در جنین اموری امکان پذیر نیست.

ظاهرا نه سپاه خواهان جنگ است و نه ایالات متحده در پی یک درگیری تمام عیار نظامی می باشد.

ولی همیشه اما و اگر وجود دارد و یک اشتباه محاسباتی و یا یک اقدام نسجیده و حتی شاید غیرعمدی نظامی، ممکن است به ناگهان آتش جنگ را شعله ور سازد و منطقه کن فیکون شود.

اورشلیم – شنبه ۲۲ تیرماه ۱۳۹۸ ، ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۹

11 دیدگاه‌

  1. Marcus Tullius Cicero که از سران و سخنگویان دولت رم بود و ۴۳ تا ۱۰۶ پیش از میلاد می زیست می گوید: ” هیچ قدرتی به اندازه کافی نیرومند نیست تا بتواند بطور دائم بماند چون ترس را بالای سر خود حس میکند که در حال اثر کردن روی آن است”۰ گرچه قدرت و ثروت ایران امروز بدست سپاه پاسداران[کارش پاسداری از دزدان و جنایتکاران است] و در راس آنها ابر دزد سید علی خامنه ایی است ولی آنها ترس از مردم را همیشه با خود همراه دارند۰ اتحاد شوروی سوسیالیستی هم سیستم این جوری بود (سیستم ایدئولوژی همراه با فساد) به جای آخوند سران حزب کمونیست را داشت و ارتش سرخ که بسیار پرتوان بود نتوانست در مقابل نیروی مردمی با دستی خالی ایستادگی کند و سرنگون شد۰ امروز می بینیم که نیروهای سپاه گاه گاهی دست به حمله های کوتاهی می زنند۰ یا در اصل کار ابلهانه می کنند۰ البته ابلهی از نظر آنها ننگ نیست یک عیب است۰ اما سرانجام چنان ضربه ایی از آمریکا بخورند که دیگر نتوانند روی پای خود بایستند۰ چند سال پیش می گفتند که حضرت امام خامنه ایی سرطان پرستات بسیار پیشرفته دارد و عمری از او باقی نمانده ولی دیدیم که زنده است و زنده هم خواهد ماند چون بهترین داروها را از آلمان برای او می برند۰ او تا بهترین جوانان سرزمین مارا نکشد از بین نخواهد رفت وقتی هم مرد گور او را امامزاده می کنند و عده ایی که در خرافات مذهبی همیشه شنا می کنند به زیارت او می روند ۰ به هر حال این رژیم هم روزی خواهد رفت در پارسی می گوییم: واین نیز بگذرد که جهان پایدار نیست!

  2. همه باید تلاش کنیم جنگی رخ ندهد. جدا از اینکه همه طرفهای دخیل در جنگ متحمل کشته ها و مجروحان بسیاری خواهند شد , کل منطقه به ناامنی کشیده خواهد شد. شمار میلیونی از مردم به کشورهای همسایه و اروپا پناهنده خواهند شد و حتی امنیت کشورهای CIS , ترکیه , آلمان و ….. به خطر خواهد افتاد. کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز از گزند موشکهای سرگردان و کروز آسیب فراوان خواهند دید و…………….
    اما شاید بیشترین زیان را پس از ایران و مردم ایران , کشورهای عربستان , بحرین , کویت , امارات و ترکیه متحمل شوند.
    البته کمترین زیان متوجه ایالات متحده آمریکا و روسیه و چین خواهد شد. نفت خاورمیانه کمیاب و نفت ایالات متحده ارزشش دو یا سه چندان خواهد شد.
    همه تلاش کنند جنگی رخ ندهد.

  3. “کودتای نوژه” فارغ از این که در پشت پرده ی آن چه خبر بود، به فضل الهی سندوگواهی پاکی وبزرگی قاطبه ی ارتش جمهوری اسلامی ایران شدکه درآن موقع بدخواهان به دنبال انحلال آن بودند زیراقاطبه ی ارتش به آن کودتا نپیوستند وبرنامه ی مزدوران کودتاچی عقیم ماند.
    اما همین کودتا به اضافه ی ریزش بسیاری از نیروها، جریان ها وشخصیت ها(بنی صدر، رفسنجانی، منتظری و…) به مرور دراین مدت انقلاب بخصوص اوایل آن نشان داد که چقدر اسم رمز “مصادره ی انقلاب” ازسوی نیروهای انقلابی کذب است! زیرا معلوم شد دراصل جریان استکبار بعد از ناامیدی از نجات حکومت سابق (حتی باوجود حاضرشدن به معامله ی شاه با جبهه ی ملی!) تمام تلاش خودرانمود تا نیروهای خودرا حتی بااسامی بعضا ضد و نقیض درکنارامام قراردهد ودرحقیقت “مصادره انقلاب” قرار بودبه دست این ها صورت گیرد که زورشان نرسیدونتوانستند!
    البته بی کارهم ننشسته اند وبا ایجادمافیاهای اقتصادی ازقبیل “باستی هیلز” ها و”جمشید بسم اله “ها ودلاربازی و گرانی قلابی وتخریب زیست بوم های شمال به اسم” نافرمانی مدنی “ولی درواقع به قصد سیاست” زمین سوخته ” وترساندن مردم از بخش هایی ازحکومت که دستشان برای نفوذدرآن ها کوتاه است، سعی دارند کارشان راپیش ببرند.

    • جناب آقای علی ، تمامی همین افرادی که نام بردید روزی از بدنه رژیم بودند جالب است بدانید که شخص مرحوم هاشمی نفوذ بسیار زیادی در سپاه داشت این بر کسی پوشیده نیست . اگر باستی هیلز ها تخریب میشوند اما هرگز کسی جرأت تخریب قصر هاشمی رفسنجانی در لواسان را ندارد زیرا اطراف قصر هاشمی در کنار سد لتیان با مین جنگی پوشیده شده است . آیا هاشمی رفسنجانی خودش این مین‌های جنگی را کار گذاشته است یا سپاه این کار را کرده ؟ تمامی اصلاح طلبان روزی در سپاه کار میکردند شخص سعید حجاریان خودش مسئول کمیته نازی آباد بوده و مادر سعید حجاریان بازپرس بخش زنان کمیته نازی آباد بوده هیچ فرقی بین اصلاحات و اصولگرایان نیست چون همه اینها سابقه فعالیت در سپاه پاسداران را داشته اند و هرگز نمیشود این موضوع را انکار کرد . جمهوری ولایت وقیح ، شخص خامنه‌ای ، شخص خمینی و تمامی آخوندها دزد و فاسد هستند .

  4. با درود فراوان به استاد عزیز جناب امیر بزرگوار و دوستان عزیز رادیو پیام اسرائیل
    تحلیل و تفسیر بسیار زیبایی بود و به حق که حقیقتی است بسیار تلخ که تک تک مردم ایران را زیر فشار و تبعیض حکومت ولایت وقیح یه ستوه آورده است . چیزی که بنده احساس میکنم آن است که بعد از مرگ آخوند خامنه‌ای یک درگیری شدید در بین جناح‌های حکومتی به وجود خواهد آمد . اصلاحات و یا به عبارتی دیگر اختلاس گران و بدهکاران بانکی که اکثراً از بدنه اصلاح طلبها هستند روی حسن خمینی نوه خمینی ملعون سرمایه گذاری کرده‌اند و به واقع اگر حکومت به دست اینها بیوفتد به صورت بسیار ناگواری پول ملی و حق مردم ایران در سایه گفت و گوی تمدن‌ها و صلح با دنیا غارت میشود و اصلاحات که ثمره هاشمی رفسنجانی است هر چه بهتر و بیشتر از گذشته به غارت اموال ملی ادامه میدهد . جناح دوم سپاهیان و به طور کلی اصولگرایان ولایت مدار هستند که قطعا بخاطر سابقه فعالیتها گذشته ابراهیم رئیسی و قدرتی که خانواده این فرد در دست دارند او را کاندیدای رهبری میکنند زیرا با اتفاقات سال ۸۸ امکان اینکه مجتبی خامنه‌ای به صورت رسمی رهبری ایران را در دست داشته باشد ضعیف است و با رهبری ابراهیم رئیسی ، شخص مجتبی خامنه‌ای در نقش رهبری در سایه را بازی میکند . این گزینه هم قطعا خطرناک است زیرا حکومت به دست دزدهای مسلح می‌افتد زیرا این جناح دقیقا جناح خطرناکی هستند که اختلاس و دزدی‌های کلان میکنند ولی هرگز محاکمه نمیشوند و کسی جرات حساب و کتاب جنایات اینها را ندارد . در هر صورت یک آخوند عمامه سیاه را رهبر میکنند به دلایل مختلف مانند آنکه از نسل اعراب و محمد باشد و . . . . . ولی آنچه که خطرناک است به قدرت رسیدن حسن خمینی است زیرا جناح سپاهیان برای ضربه زدن به حسن خمینی و اصلاح طلبها هر توطئه‌ای را برای عزل از رهبری او ترتیب میدهند امکان دارد حتی به اسرائیل یا عربستان حمله کنند و به گونه ای کاری کنند که خمینی سقوط کند زیرا سپاهیان برای نابودی اصلاحات هر کاری انجام میدهند . در هر صورت نباید بعد از مرگ خامنه‌ای جمهوری اسلامی ادامه پیدا کند زیرا شرایط کشور با وجود این دزدان ملی بسیار بدتر خواهد شد .

    • ادامه:
      پادشاه ایران که ایرانساز و ایران دوست بود، در پی خیانت شورشیان پنجاه و هفت با جبه ملی وارد مذاکره شد تا راهی برای نجات ایران بیاید. اگر سران نالایق و خیانتکار جبه ملی فهم و درایت داشتند هرگز به زیر عبای خمینی نمی رفتند و ایران آزاد می ماند.

  5. با سلام

    قدرت در دست ولی فقیه نه سپاه پاسداران, اگر قدرت دست سپاهست پس چگون علی خامنه میتونه فرماندهان سپاه را تغییر بده و دیدید محمد علی جعفری را با خفت عوض کرد, سپاه پاسداران تمام هویت ایدئولوژیکیش را از ولی فقیه میگیره و نه بر عکس. نه فقط تمامیت سپاه در کنترل ولی فقیه بلکه کل اب -خاک -هوا وووو ایران درتملک ولی فقیه است. این یک رژیم مدرن نیست و طبیعتا نمیشه کارکردهایش را با عینک دنیای امروز سنجید, تا وقتی نتوانیم این رژیم و پایگاه اجتماعیش را تحلیل کنیم در نتیجه متوجه کارکردهایش نخواهیم شد. چنانکه غرب ۴۰ سال دنبال رفرم در درون رژیم گشت و چیزی نصیبش نشد جز بدنامی. تحلیل و سپس جنگیدن با بنیاد گرایی مذهبی پیچیدگی خاص خودشو داره و با تحلیلهای قرن بیست و یکمی سازگار نیست. قاسم سلیمانی و محمد جواد ظریف دو بازوی ولی فقیه هستند و چنانکه اصلاح طلب و اصول گرا بازی در اصل برای سرکار گذاشتن غرب بود.

  6. خیالتان راحت راحت باشد تا این فراماسونرهای مذهبی ومافیایی در راس کل امورات ایران وایرانیان قراردارند هیچ گونه اسایش وآرامش ویا زندگی معمولی آزادی نخواهیم داشت. شاید کسی باورش نشود که کل این انقلاب را درهمان جمله کوتاه فهمید- ( روح الله خمینی معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران) میباشد. چهارمین کلمه یعنی (معمار) خودش را از اول به مردم نشان داد. فراماسون بعدی اکبر هاشمی رفسنجانی بود وبعدی آن نیز که سید علی خامنه ای میباشد وهمچنین برادران لاریجانی و سران سپاه. این همه افراد فقط برای اجرای اوامر ودستورات و آیین نامه های همان سازمانهای مخوف سری میباشند منتهی تحت لوای فقط نام ظاهری (اسلام ) و( اسلامیت) اما درواقع ودرعمل چیزی جز سبوعیت ووحشیگری وزندانی وشکنجه ملت ایران چیز دیگری ندیده است دراین مدت چهل سال نکبتی.

Comments are closed.