تفسیر سیاسی هفته
نوشته منشه امیر
سیل آمد و قربانیان بسیار به بار آورد و همه چیز را با خود برد، ای کاش حکومت اسلامی ایران را با خود می برد.
ای کاش دزدیها، چپاولها، بیکفایتیها و بیلیاقتیهای آنها را با خود میبرد. در واقع همه کژیها، پلیدیها، کاستیها و بیکفایتیهای حکومت اسلامی ایران را در جریان رسیدگی به مساله سیل زدگان و علت بروز سیل میتوان یافت.
از یک سو میبینیم که آنها در مملکت داری در حفظ محیط زیست، در تعیین هدفها هیچ کفایتی ندارند.
آمدند و همه جنگل ها را بریدند و راه عبور سیل را هموار کردند.
آمدند و در همه مسیلها ساختند و یا آنها را ویران کردند و هنگامی که باران شدید میبارد و سیل جاری میشود، هیچ چیز مانع آن نمیشود.
آنها بی کفایتی خود را همچنین در شیوه کمک رسانی به مردم سیل زده نشان دادند.
علی خامنهای، برای سیل زدگان شیراز پیام تسلیت فرستاد، آن هم توسط نماینده خود، آخوندی که هیچ کس به او ایمان ندارد، آخوندی که از جریانات مملکتی هیچ چیز نمیداند.
روزها طول کشید تا به سپاه پاسداران و امکانات ارتشی دستور دادند تا به کمک سیل زدگان بشتابند، این مردم بودند و از جمله زلزله زدگان کرمانشاه بودند که بسیج شدند و دست یاری به سوی سیل زدگان دراز کردند.
ولی حکومت اعلام داشت که هیچ نهاد، گروه و سازمانی که وابسته به حکومت نباشد حق گردآوری کمک برای سیل زدگان را ندارند.
جلوی مردم را برای امدادرسانی گرفتند و خودشان دست به روی دست گذاشته، در گوشهای نشستهاند، گویی سپاه پاسداران، نیروهای انتظامی، ارتش و بسیج، اینها برای نابودی اسرائیل درست شدهاند و نه برای کمک رسانی به مردم سیل زده و به هموطنان خود!
درباره اینکه چرا سیل جاری شد سخن بسیار رفته و همه دلایل و شواهد و علل بیان شده است، ولی یادآوری برخی از آنها میتواند واقعاً نشان دهد که این رژیم از همه جهت فاقد کفایت لازم برای اداره امور مملکت میباشد.
گفتیم که یکی از علل نخستین بروز این سیلها به ویژه در استانهای شمال شرقی ایران آن بود که جنگلهای طبیعی را یکی پس از دیگری نابود کردند. درختان را بریدند و بر زمین ها مسلط شدند و در آنجا ساختمان ساختند و به مردم فروختند و پول آن را به جیب خود ریختند.
گویی هرج و مرج در حکومت اسلامی ایران چنان شدید است که هر کس سعی میکند در اسرع وقت بدزدد، بچاپد، بخورد و شاید بخشی از آن را به حسابهای شخصی بانکی در کشورهای خارجی منتقل سازد.
دوم آن که گفتیم همه مسیر هایی را که برای هدایت سیلاب و جلوگیری از ورود آن به مناطق مسکونی احداث شده بود از بین بردند و در زمینها ساختمان ساختند.
سوم، آمدند و برای آنکه جیب خود را پر کنند، بی مطالعه در رودخانههای موسمی و مناطقی که نباید سد میساختند، سد ایجاد کردند.
پیش از آنکه آنان به قدرت برسند در ایران ۷ سد قدیمی و ۱۴ سد جدید وجود داشت، ولی آنان در ظرف ۴۰ سالی که در قدرت بودند ۶۰۰ سد جدید ساختهاند، بی آنکه مطالعه کافی شده باشد، بیآنکه لزومی وجود داشته باشد و چرا این سدها را ساختند؟ به خاطر این که جیب خود را تحت عنوان سدسازی پر کنند.
در و پیکری در حکومت آنها وجود ندارد، به هر بهانه میدزدند و به هر بهانه غارت میکنند.
بر زمینها مسلط میشوند، سد می سازند و پول آن را به جیب میریزند.
ای کاش به جای این سدها میآمدند و جاده احداث میکردند.
ولی گویی در سد سازی میتوانند پول های کلان تری را به جیب بزنند.
بارها از خود پرسیدهایم که چرا دیدهبانهای محیط زیست را گرفتند و آنها را به جاسوسی متهم کردند و قصد اعدام آنها را داشتند؟!
یکی را کشتند و گفتند خودکشی کرده است.
دیگران را فلج کردند و از زندگی بیزار.
هنوز هم پاسخ دقیق این پرسش را نمیدانیم، اما مسلم آن است که آنها نمیخواستند این حامیان محیط زیست در کار سدسازی و اقدامات دیگر آنها دخالتی داشته باشند.
مسلما علتهای دیگری هم وجود داشته است که ما هنوز از آن خبر نداریم.
در شیراز، نشان داده شد و این را خود مقامات حکومتی فاش ساختند که چگونه سپاه پاسداران با خودسریها و برای تسلط بر اموال ملت آمد و مسیل ها را تصاحب کرد با این عنوان که مسیل ها در کنار پایگاه نظامی سپاه پاسداران وجود دارد و بخشی از آن است و سپاه به آن نیاز دارد.
ولی در این مسیل چه کردند؟
آمدند ساختمان ساختند و به دیگران فروختند و پول آن را به جیب زدند.
این نشان میدهد که مملکتاشان در و پیکری برایش باقی نمانده است.
سپاه پاسداران همچنان بر بسیاری از امور اقتصادی کشور مسلط است.
می برد، می خورد، می دزدد و به کسی حساب پس نمیدهد.
بی لیاقتی حکومت در اداره امور کشور را در جریان امداد رسانی به سیل زدگان دیدیم و این نخستین بار نبود.
در همه زلزلههای پیشین هم ما این فاجعه را به چشم دیدیم که حکومت ادعا میکند که میتواند موشک بسازد ولی نمیتواند در اسرع وقت و کوتاهترین مدت به نیازهای آسیب دیدگان و مصیبت زدگان رسیدگی کند و امروز پرسیده می شود که مردم چه میتوانند بکنند و چه باید بکنند؟
در این که مردم آمدند و دست یاری به مصیبت زدگان دادند و شروع به گردآوری اعانه و کمکهای دیگر برای آسیب دیدگان کردند قابل تحسین است.
ولی در همان حال مردم نباید اهمال و کم کاری مقامات حکومتی را در رساندن کمک و امداد به آسیب دیدگان نادیده بگیرند.
باید فریاد اعتراض خود را علیه آنان بلند کنند.
به خیابانها بیایند و نه فقط هنگامی که به جیب شخصی آنها آسیب وارد آمده است.
به خیابانها بیایند و اعتراض خود را فریاد کنند و به حکومت بگویند که ما شما را عریان دیدیم و هنگام آن است که چمدان ببندید و از کرسی حکومت پایین بیایید و اداره مملکت را به دست آنانی بسپارید که توانایی آن را دارند.
رژیم، می کوشد به هر قیمت که شده و با هر گونه تزویر، دروغ و حیله، مدت دیگری در قدرت باقی بماند ولی چگونه میتوانند به چنین هدفی برسند؟!
روز به روز وضع مالی حکومت بد و بدتر میشود.
پرزیدنت ترامپ گفته است که از این پس به هیچ کشوری اجازه نخواهیم داد که بیاید و از حکومت ایران نفت بخرد.
تمام شیوه های دیگر برای فروش غیرقانونی و قاچاق نفت ایران به کشورهای مختلف به هدف نرسیده و نتیجه نداده است.
کشورهای اروپایی نتوانستند و نمیتوانند راهکارهایی بیابند که شاید تا حدودی تحریمهای آمریکا جبران شود.
حکومت ایران ناچار است با کشورهای همسایه و به ویژه با عراق داد و ستد کند ولی عراق چه مقدار از نیازهای واقعی مردم ایران و کشور ایران را می تواند تامین کند؟
کدام ماشین آلات را میتواند به حکومت ایران بفروشد؟!
درست است که چین و روسیه در کنار حکومت ایران قرار دارند اما آنها نیز چه میتوانند بکنند؟!
قدرت آنها نیز کم است و همه نیازهای ایران را پاسخگو نمیباشند.
چین و روسیه از این نیاز، ناتوانی و ضعف حکومت ایران استفادههای کلان میکنند.
گران میفروشند، جنس بد می فروشند و ایران را به وابسته سیاسی و اقتصادی و بین المللی خود مبدل می سازند.
با آن که ایالات متحده اعلام داشته که ورود دارو و مواد غذایی به ایران هیچ محدودیتی ندارد میبینیم که به علت بی کفایتی رژیم در مدیریت کشور حتی دارو هم نایاب شده است.
در واقع دارو همیشه در ایران نایاب بوده است ،حتی وقتی که تحریمها وجود نداشت.
حتی وقتی که درآمد فروش نفت ایران در دوران احمدی نژاد به ۷۰۰ میلیارد دلار رسید.
در آن دوران هم دارو به حد کافی وجود نداشت و بسیاری از داروها فقط در بازار سیاه به صورت قاچاق و با بهای بسیار گزاف در اختیار مردم قرار میگرفت.
بنابراین تنها مشکل پول نیست، مشکل کالا نیست، مشکل مدیریت است و آنها نمیدانند، بلد نیستند مدیریت کنند، زیرا سابقه مدیریتی ندارند، تحصیلات مدیریتی ندارند.
قرآن را خوب میخوانند، شاید به شریعت اسلامی و قرآن مجید و دین مبین اسلام آشنایی دارند، ولی جز این هیچ.
آنچه که نمیدانند مملکت داری است.
از سوی دیگر میبینیم که شیرازه امور در ایران از هم گسیخته میشود و نتیجه آن که هرجومرج برقرار میگردد.
به ما گفتند که بسیاری از کارمندان به موقع سر کار خود در ادارات حاضر نمیشوند.
به ما گفتند که هیچ یک از کارمندان آن انگیزه را ندارند که بیایند و تصمیم گیری کنند و مسئولیت خود را به خوبی انجام دهند.
شیرازه امور از هم گسیخته و آنچه که علی خامنهای در قدرت خود دارد آن است که پیام تسلیت برای مردم آسیبدیده شیراز بفرستد،پاپ اعظم کاتولیکهای جهان نیز برای سیل زدگان ایران پیام تسلیت فرستاد ولی آیا این میتواند آن درد را درمان کند؟!
آیا حکومت می تواند وعده بدهد که اگر باران این نعمت الهی باز هم ییارد از جاری شدن سیل جلوگیری کنند؟!
بی تردید پاسخ منفی است، زیرا بی کفایتی این حکومت را ما در همه زمینه ها در طول ۴۰ سال گذشته دیده ایم و آنچه که علی خامنهای و حسن روحانی وعده میدهند که فردا بهتر خواهد شد، بهتر نخواهد شد.
۴۰ سال، آنها از بالا شروع کردند و مرتبا به سقوط نزدیک شدند و اوضاع ایران را وخیم تر و بدتر کردند.
بنابراین چگونه می توانند وعده آینده بهتر را بدهند.
امروز ملت ایران بیش از هر زمان دیگر احساس میکند که به تنگنا و بن بست رسیده است و باید تصمیم خود را بگیرد، ملت به چشم خود دیده است که این رژیم و این حکومت و این ساختار اداری و نظامی قادر به حل مشکلات و تامین رفاه مردم نیست اگر بود در ۴۰ سال گذشته این کار را انجام میداد.
اما نه تنها انجام نداد بلکه اوضاع کشور هر روز بد و بدتر شد.
هنگام آن است که مردم تصمیم بگیرند و راه خود را بیابند، راهی که حتما وجود دارد ولی باید تشخیص داده شود، باید مورد قبول قرار گیرد و همگان در آن مسیر پای گذارند و بیتردید ملت ایران بالاخره پیروز خواهد شد.
کیست که دارد ذهن و گفتگوی درونی من را می خواند و آن را امروز یا فردا ظاهر می کند؟
سیل آمد و قربانیان بسیار به بار آورد و همه چیز را با خود برد،
رژیم ایران پاسخ بدهد؛ شیوع بیماریها قبل از خروشان سیل و طوفان و بعد از خروشان سیل و طوفان،
توفان با نگارش دیگر طوفان اشتباه نشود (که به معنی توپیدن است)،
«طوفان» در لغت بهمعنی انقلابات سخت هوا و باران سخت است،
نمونه ایی از چیزهایی که حد و مرزی ندارند: اتحادیه اروپا, جهان دیجتالی, یاوه گویی های سران رژیم جمهوری اسلامی و سرانجام دگرگونی آب و هوایی و یا (Climate change) که اینبار دلش خواسته وارد کشور ما شده و در استانها و شهر های ایران خسارتهایی را به وجود آورده است۰ چند سال پیش در سایت اینترنتی خواندیم که احمدی نژاد گفته بود:” آمریکا ابرها را می دزدد و نمی گذارد در ایران باران ببارد” و یا عده ایی یهود ستیز گفته اند که اسرائیل ابرها را می دزدد و آنها فکر کرده اند که مردم ما در دوره پارینه سنگی زندگی می کنند و این یاوه ها را به سادگی می پذیرند۰ اگر
اسرا ئیل این قدرت فوق طبیعی را داشته باشد که بتواند ابرهای فضای ایران را به روباید پس قادر خواهد بودکاری کند تا در نوار غزه یک سونامی بیاید و همه ساکنان آنرا آب ببرد تا برای همیشه از شر این تروریستها که موشک و بمب با بادکنک به خاک اسرائیل می فرستند راحت شود۰ آمریکا اگر ابر دزد بود جلوی هاریکن هایی (Hurricanes)که در آمریکا خسارات میلیاردی به بار می آورد به سادگی می توانست بگیرد۰ می دانیم که کار آخوند سید و پاسدار (دشمنان ایران و ایرانیان) تنها بردن و غارت است۰ آنها دست دادن و کمک ندارند و در واژه نامه شان هم واژه “کمک را” نمی شود پیدا کرد۰ آنچه می رود برگشت پذیر نیست درست مانند یک خیابان یکطرفه , کسانیکه دچار حادثه طبیعی (سیل) شده اند نیازمند به مکان برای زیست غذا و دارو و پوشاک هستند آنها حرف مفت نمی خواهند۰ به حضرت خلیفه خامنه ایی باید گفت ای حاجی سرکیسه را کمی شل کن و از آن ۱۰۰ میلیارد دلاری که از مردم بالا کشیده ایی و کسی نمی داند که کجاست مقداری را به سیل زده گان کمک کن! میدانیم که این تنها یک خیال است چون کسی که می سازد [سازنده است] نیازمند پایه و یا بنایی است۰ رژیمی که پایه اش بر اساس دزدی و غارت است چگونه می تواند سازنده باشد؟
این جانیان وطن فروش که بر ایران تسلط پیدا کرده اند، راه و رسم چپاول و جنایت و فساد گستری را خوب می دانند. به این معنی این نابکاران مدیریت جنایت را خوب می دانند. نادان نیستند بلکه بخوبی می دانند چگونه مردمان ایران را نادان نگه دارند. تبلیغات گوبلزی را خوب آگاه هستند. جرم از نادانی ما ایرانیان است که آیین خود را فراموش کرده و به دینی دون سر سپرده ایم. خمینی گفت که آمریکا دو هزار سال است ما را استعمار کرده. بانگ الله و اکبر سر دادیم به تایید آن نابکار فرومایه. چه توقع داریم، باید بکشیم که این همه بهای بلاهت خودمان است.
آقایان خیالتان راحت باشد مگر آخوند جز مفت خوری وحفظ میز وصندلی وپست ومقام وحقوقهایی چندین ده میلییونی میتواند به چیز دیگری هم که آن نجات ملت باشد فکر کند؟ مگر دست نشانده ابلیس که حتی خودش را جانشین پیامبر و نماینده خدا روی زمین درحکومت جمهوری اسلامی ایران (سید علی خامنه ای) میداند آیا میتواند به غیرازحفظ خودش به فکر مردم کشورباشد؟؟ برای حفظ بیشتر اسلام ومسلمین فعلاً باید درزیر عمق ۵۰ متری محافظت شود تا مبادا از اسرار ومعادلات سازمانی که برایش کارمیکند حرفی ویا حدیثی مردم متوجه بشوند وحکومتش را متصل به حکومت امام زمان بکند و مردم در فقر وسیل وزلزله وسوء مدیریت ورانت خواری نابود شوند.
سلام جناب امیر. شما نیز دست به دعا برداشتید! جناب امیر عزیز، از شما به عنوان یک نویسنده و فعال سیاسی کهنه کار انتظار نداشتم بجای اینکه در اموری که به چگونگی ارتباط انسانها با یکدیگر و نیز چگونگی ارتباط دولتها با یکدیگر مربوط می شود و دگرگونگی این ارتباطات جز از مسیر اندیشه بشری نمی گذرد، بخواهید با کمک گرفتن از خداوند و ماوراالطبیعه و براه انداختن سیل، مشکلاتتان را حل نمایید. جناب امیر عزیز، من و شما تا کی می خواهیم به کینه هایی که از شروع تولد اسلام بین مسلمانان و یهودیان شکل گرفته است درجا بزنیم و همچنان اصرار به ادامه این کینه ورزی لجوجانه داشته باشیم. بقول خودتان که اصطلاح دعوای پسرعموها را در مغز اینجانب کاشتید، تا کی می خواهید دعوای خانوادگی پسرعموها را به بیرون از خانواده بکشانید و با کمک گرفتن از ایالات متحده و انگلستان دعوای درون خانوادگی را به بیرون از خانواده منتقل کنید. سیل براحتی حاکمان کشورمان که جوهره فهم نخبگان فکری ملت ایران هستند و متناسب با فهم این نخبگان فهم آنان از جهان پیرامونشان دگرگون پذیر می باشد نخواهد برد. این نگاه من و شما به جهان پیرامونمان است که بایستی تغییر یابد. راه حل آرامش یهودیان اسرائیلی از مسیر نفرین کردن به آدمهایی که بدلایلی گذرشان به حوزه علمیه قم و نجف افتاده است و دست روزگار مدیریت سیاسی ایرانیان را به آنها داده است نمی گذرد. راه حل بنیادین آرامش یهودیان اسرائیل از طریق گفتگوی متمدنانه من و شما می گذرد. بیایید برای ایجاد و برقراری این گفتگو تلاش کنیم. آینده با گفتگو کنندگانی است که قلبهای خود را بر روی یکدیگر می گشایند، از راه گفتگو جهان را از دریچه چشم دشمنشان می بینند و با چنین نگاه توسعه یافته ای برای مشکلات دشمنی که بخشی از وجودشان می باشد برنامه ریزی می کنند، می باشد.