بحث و جدل سیاسی در اسرائیل پیرامونی برنامه صلح پرزیدنت ترامپ همچنان ادامه دارد و هر روز عمیق تر می شود.
برخی تحلیلگران می گویند که ارائه این طرح موجب ایجاد شکاف سیاسی عمیق تری در اسرائیل گردیده و شیوه رفتاری جناح های عمده سیاسی کشور را دگرگون کرده است.
در جانبداری از طرح صلح پرزیدنت ترامپ جناح راست کشور قرار گرفته که گرچه اعتراضهایی نسبت به برخی از موارد آن دارد، که از برپایی کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل سخن می گوید، ولی آن را به طور اصولی می پذیرد.
ولی در حالی که جناح راست اسرائیل به رهبری بنیامین نتانیاهو همیشه قاطعانه بر پایه کشور مستقل فلسطینی مخالفت ورزیده و همیشه تاکید کرده است که اورشلیم باید یکپارچه باقی بماند و نباید اجازه داد که بخشی از آن به عنوان پایتخت کشور مستقل فلسطینی شناخته شود، جناح راست اسرائیل علیرغم انتقادهای شدیدی که به این موضوع دارد از طرح صلح پرزیدنت ترامپ قاطعانه دفاع می کند و آن را فرصت مناسبی میدانند تا خواسته های خود را در مورد شامل ساختن قوانین اسرائیل برآبادی های یهودی نشین در کرانه باختری عملی سازد.
جناح راست طرح پیشنهادی رئیس جمهوری ایالات متحده را در ضمن زمینه مساعدی می داند که هدف خود را در ضمیمه ساختن نوار ساحلی رود اردن به خاک اسرائیل عملی سازد.
در همان حال، جناح چپ در اسرائیل که همیشه از برپایی کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل به گرمی استقبال کرده، اکنون با طرح پرزیدنت ترامپ به مخالفت می پردازد و حتی در موردی آن را نژادپرستانه توصیف می کند.
جناح چپ اشاره به ماده ای دارد که به موجب آن، در ازای ضمیمه کردن اکثرآبادیهای یهودی نشین در کرانه باختری به خاک اسرائیل، بتوان بخش کوچکی از اسرائیل را که در آن سه آبادی عرب نشین قرار دارد که جمعیت بزرگی در انجا زندگی می کنند به دولت مستقل فلسطینی سپرده شود.
ولی این پیشنهاد با مخالفت شدید خود اهالی آن بابادی ها روبه رو شده است که می گویند هرگز حاضر به تغییر شهروندی اسرائیل و پذیرفتن حکومت فلسطینی نیستند.
این مخالفت در حالی بیان می شود که سخن از انتقال این اهالی به داخل حکومت آینده فلسطین نیست، بلکه قرار است که آنان در خانههای خود بمانند و شهرک های آن ها برقرار باشد، و فقط حاکمیت این نقطه از اسرائیل به حکومت مستقل فلسطینی منتقل می شود
بسیاری از اهالی این شهر کای عرب نشین اسرائیل، همیشه در تظاهرات خود پرچم فلسطین را به اهتزاز درمی آورند ولی اکنون حاضر نیستند شهروندی اسرائیل را برای تامین آرمان خود، و ملحق شدن به حکومت مسائل فلسطین از دست بدهند.
ولی دولت بنیامین نتانیاهو در بیان طرفداری از طرح صلح، با یک مشکل دیگر روبرو می باشد و آن، تلاش برای ضمیمه کردن هرچه زودتر نوار ساحلی رود اردن و یا آبادی های اسرائیلی نشین، در فاصله زمانی با موعد انتخابات عمومی اسرائیل است که حدود چهار هفته دیگر برگزار خواهد شد.
ایالات متحده بر این گمان است که ضمیمه کردن شتابزده نواحی پیش بینی شده در طرح صلح، ممکن است کشورهای مصر و عربستان و حتی امیرنشین ها را به مخالفت با آن بکشاند.
نتانیاهو می خواهد در این فاصله زمانی، یک دستاورد سیاسی مهم به مردم نشان دهد و با آن ثابت کند که او همچنان بهترین رهبر کشور میتواند باشد و بدین سان، بخت خود را در پیروزی در انتخابات پیش رو تقویت کند.
ولی دولت ایالات متحده به وی هشدار داده است که از اقدامات شتابزده خودداری شود و اجرای هر گام منوط به بررسی کامل هیئت مشترک در این زمینه باشد.
مفهومی سخنان آن است که هر نوع تصمیم گیری در مورد آینده کرانه باختری، باید به پس از انتخابات پارلمانی اسرائیل موکول شود.
همچنین قصد جناح حزبی آبی و سفید برای مطرح ساختن طرح در پارلمان و تایید و تصویب طرح، عملی نمی شود زیرا مشاور ارشد حقوقی دولت حکم داده که در شرایط حقوقی کنونی، ملس نمیتواند به چنین اقدامی دست بزند و ایالات متحده هم به آن نظر خوشی ندارد.
متاسفانه مماشات بیش از اندازه و عدم قاطعیت و جدیت یهودیان در بازپسگیری سرزمین اجدادی خود موجب شده که هر کسی به خود اجازه مداخله و باج خواهی در این مساله را بدهد.
به سادگی میتوان ده ها طرح برای کوچاندن اختیاری فلسطینیها به سرزمینهای وسیع و ثروتمند عربی پیشنهاد نمود.
برای مثال تصور کنید که سرزمینهای عرب نشین در خاک اسراییل به ویروس کرونا آلوده گردد و فلسطینیان برای درامان ماندن از آلودگی کشنده این ویروس به یک کشور عربی غیر مجاور خاک اسراییل (مناطق شیعه نشین بحرین یا عربستان) بروند و سپس با گرفتن اقامت آن کشورها و دریافت پول مسکن خود در خاک اسراییل از بازگشت آنها به اسراییل برای همیشه جلوگیری گردد.
به گفته یک پیر سیاستمدار فرانسوی، اسراییل هیچ وقت صلح نمیخواهد، زیرا اگر صلحی صورت گیرد آن زمان دیگر اسراییل نخواهد توانست به خواسته خود و کشورهای غربی که همان نا آرامی و فروش سلاح است دست یابد.
شاه ایران ثباتی ایجاد کرده بود که کسی نیاز به خرید سلاح نداشت، اما کشورهای غربی و اسراییل این ثبات را با سرنگونی دولت پهلوی از بین بردند.
مدت ۴۱ سال کشور و ملت ایران و کشورهای منطقه به جان هم افتاده و سلاح میخرند، این نتیجه تخریب صلح در منطقه میباشد.
این داستان واقعی را در یک میزگرد تلویزیون فرانسه مشاهده کردم، و تصمیم گرفتم برایتان بازگویی کنم، امیدوارم از خیانتی اسراییل در قبال ایران انجام داد پشیمان باشد، زیرا اسراییل میتوانست از خروج شاه و ورود خمینی جلوگیریکند.